۱۳ آبان، رسیدیم به آنجایی که باید
ما پس از کودتای ٢٢ خرداد به نتایج خوبی رسیدیم؛ یکی از مهم ترین نتایج این بود که دوباره به آن روحیۀ جمعی دست یافتیم و پس از مدتها یادگرفتیم خودگردان و خود برنامه ریز باشیم ، تا جاییکه این ما بودیم که سران جنبش سبز را به راهپیمایی روز قدس دعوت کردیم نه آنها ما را ! و این درست جایی بود که باید به آن می رسیدیم. ما فریاد زدیم یا به قول فریدون مشیری عزیز: «نعره برآوردیم همزمان» و این هم درست همان چیزی بود که "رعد" ایجاد کرد. با آن روندی که در پیش گرفته بودیم-والبته همچنان در پی آن روند هستیم- صدای خود را به گوش کر برخی رساندیم ؛ گرچه ما را نشنیدند.
این نعمت است که ما خواب خوش را از دیدگان دیکتاتورها ربوده ایم اما مدتی است که این گمان را برده اند که ما آرام گرفته ایم و به خیالشان براحتی توانستهاند با آن دادگاههای نمایشی و بگیر و ببندها ما را بترسانند.
خدارا صدهزار مرتبه شکر که ما در طول سال روزهای خاطره آفرینی داریم که می توان به راحتی در آنها به تجمع های قانونی و با مجوز دست زد ؛گرچه از عجایب است که جناب احمدی مقدم فرمایش کرده اند که بیایید و برای ١٣آبان مجوز بگیرید ، ظاهراً مجوزی که امام برای این روز صادر کرده اند باطل شده است.
به هر روی ، ١٣آبان فرصت دیگریست تا همه باهم، دست در دست هم، برای ایرانی آباد و آزاد دوباره به صحنه بیاییم و فریاد عدالتخواهی خود را تا آسمان هفتم برسانیم. این مهم نیست که جوامع غربی و شرقی صدای ما را میشنوند یا نه... این مهم است که خدا مدتهاست صدای ما را شنیده و پناه و پشتیبان ماست؛ چراکه در فرامینش در همهی ادیان الهی مردم را به مقابله با ظلم و کوشش برای برقراری عدل فراخوانده است.
١٣آبان فرصتی ست برای اینکه از کودتاچیان بپرسیم: چرا تسخیر کنندگان لانه جاسوسی دربندند؟ اینکه چرا سفارت آمریکا در زمان پهلوی لانه ی جاسوسی بود اما سفارت روسیه در زمان شما دوست و برادر است؟
١٣آبان فرصتی ست برای اثبات اینکه سبزها بیدارند... و برای " نعرهی همزمان" در صحنه
گر همچو رعد، نعره برآریم همزمان
کی خواب خوش به دیده ارباب بگذرد
کی خواب خوش به دیده ارباب بگذرد
ما پس از کودتای ٢٢ خرداد به نتایج خوبی رسیدیم؛ یکی از مهم ترین نتایج این بود که دوباره به آن روحیۀ جمعی دست یافتیم و پس از مدتها یادگرفتیم خودگردان و خود برنامه ریز باشیم ، تا جاییکه این ما بودیم که سران جنبش سبز را به راهپیمایی روز قدس دعوت کردیم نه آنها ما را ! و این درست جایی بود که باید به آن می رسیدیم. ما فریاد زدیم یا به قول فریدون مشیری عزیز: «نعره برآوردیم همزمان» و این هم درست همان چیزی بود که "رعد" ایجاد کرد. با آن روندی که در پیش گرفته بودیم-والبته همچنان در پی آن روند هستیم- صدای خود را به گوش کر برخی رساندیم ؛ گرچه ما را نشنیدند.
این نعمت است که ما خواب خوش را از دیدگان دیکتاتورها ربوده ایم اما مدتی است که این گمان را برده اند که ما آرام گرفته ایم و به خیالشان براحتی توانستهاند با آن دادگاههای نمایشی و بگیر و ببندها ما را بترسانند.
خدارا صدهزار مرتبه شکر که ما در طول سال روزهای خاطره آفرینی داریم که می توان به راحتی در آنها به تجمع های قانونی و با مجوز دست زد ؛گرچه از عجایب است که جناب احمدی مقدم فرمایش کرده اند که بیایید و برای ١٣آبان مجوز بگیرید ، ظاهراً مجوزی که امام برای این روز صادر کرده اند باطل شده است.
به هر روی ، ١٣آبان فرصت دیگریست تا همه باهم، دست در دست هم، برای ایرانی آباد و آزاد دوباره به صحنه بیاییم و فریاد عدالتخواهی خود را تا آسمان هفتم برسانیم. این مهم نیست که جوامع غربی و شرقی صدای ما را میشنوند یا نه... این مهم است که خدا مدتهاست صدای ما را شنیده و پناه و پشتیبان ماست؛ چراکه در فرامینش در همهی ادیان الهی مردم را به مقابله با ظلم و کوشش برای برقراری عدل فراخوانده است.
١٣آبان فرصتی ست برای اینکه از کودتاچیان بپرسیم: چرا تسخیر کنندگان لانه جاسوسی دربندند؟ اینکه چرا سفارت آمریکا در زمان پهلوی لانه ی جاسوسی بود اما سفارت روسیه در زمان شما دوست و برادر است؟
١٣آبان فرصتی ست برای اثبات اینکه سبزها بیدارند... و برای " نعرهی همزمان" در صحنه
پرستو مهاجر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر