ملت ایران نمی گذارد فرزندانش سال های زیادی در حبس بمانند
اعتراض سازمان دانش آموختگان ایران نسبت به بی خبری مطلق از زید آبادی، حمله به کروبی و صدور احکام سنگین برای اسرای جنبش سبز.
ادامه راه سبز(ارس): سازمان دانش آموختگان ایران،ادوارتحکیم وحدت، با انتشار"هفتمین بیانیه خود پس از کودتای 22 خرداد"،علاوه بر محکوم کردن حمله به مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات،نسبت به تحت فشار قرار گرفتن احمد زیدآبادی،روزنامه نگار و دبیرکل این سازمان برای اخد اعترافات اجباری پس از بیش از 40 روز بیخبری مطلق،هشدار داد.
سازمان دانش آموختگان ایران همچنین با اشاره به صدور احکام سنگین علیه اسرای کنبش سبز اعلام کرد که" ملت نخواهد گذاشت فرزندانش سالها در حبس بمانند."
متن کامل هفتمین بیانیه سازمان دانش آموختگان پس از کودتای انتخاباتی چنین است:
بیش از چهارماه از گروگانگیری احمد زیدآبادی دبیرکل و عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) می گذرد و عوامل دولت کودتایی که در کلیه قوای حاکمیت و از صدر تا ذیل آن ریشه دواندهاند حتی آداب آدمربایی را نیز رعایت نکرده و فریبکارانه امکان هر گونه تماسی را میان وابستگان و زندانیان برای دهها روز سلب میکنند.
اینک بیش از چهل روز است که هیچ اطلاعی از وضعیت احمد زیدآبادی در دست نیست. در این مدت همسر و فرزندان او بارها به امید ملاقات یا صرفا آگاهی از سلامتی او به زندان و دادگاه مراجعه کردهاند اما هر بار با پاسخی متفاوت از این حق قانونی آنها ممانعت به عمل آمده است و در این شرایط بیم و خوف نسبت به وضعیت جسمانی زیدآبادی بیش از هر چیز دیگر نگران کننده است. اما واقعیت این پنهانکاری آن است که احمد زیدآبادی چهل روز است که بار دیگر در مقابل بازجویان و کارشناسان کارگاه توابسازی بند 2الف قامت برافراشته و یکبار دیگر با تحمل مصائب و شکنجههایی که ابعاد آن جز نزد او و خدایاش برای احدی آشکار نیست، حسرت عذرخواهی و نگارش توبهنامه را بر دل عمال دیکتاتوری حاکم گذاشته است، گرچه حاکمانی که حتی از تشخیص منافع خود نیز عاجزند نه تنها از نمایش اعترافات سایر گروگانها سودی نبردند که تنها بر عمق نفرت عمومی نسبت به خویش افزودند و در این میان سرنوشتی شومتر را برای خود رقم زدند.
گناه نابخشودنی احمد زیدآبادی که این چنین مظلومانه بر سر آرمان آزادی و کرامت انسانیاش جانبازی میکند چیزی نیست جز پرسشگری؛ جرم او این است که متراکمترین واحد اختیارات و قدرت را به اندکی مسئولیت و سر سوزنی پاسخ فراخوانده و دریغا در کشوری که قرنها پیش حقوق انسان بر سنگ نوشته و اسطوره مردمان آن جانش را فدای مدارای با مخالفان کرده و از زبان بیلکنت مومنان در برابر حکمرانان سخن گفته است، این چنین با داغ و درفش به پرسشگر پاسخ میدهند.
با این همه سرمستان از باده قدرت باید بدانند که احمد زیدآبادی تنها نیست، امروز یک ملت با حضور خود مشروعیت و تمامیت حاکمیت آنان را با شعارهای پرسشگرانه خود طی تجمعات میلیونی در خیابانها به زیر علامت سوال بزرگی کشاندهاند. موج میلیونی این ملت دیگر جسم نحیف زیدآبادی نیست که ماهها در سلول انفرادیاش بیاندازند و پوزشنامه در مقابل او بگذارند، بلکه این فوج انسانهای آزاده که به راه افتاده است تا برانداختن بساط ظلم و استبداد از حرکت باز نمیایستد.
از سوی دیگر، به تدریج احکام حبس برای فعالان سیاسی دربند صادر شده و بر همین روال باید منتظر صدور احکامی از همین دست برای اعضای زندانی این سازمان یعنی احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی نیز باشیم؛ طی روزهای گذشته خبرهایی مبنی بر صدور حکم حبس برای آقایان، دکتر سعید حجاریان، شهابالدین طباطبایی، مسعود باستانی، کیان تاجبخش، هدایت آقایی و ... منتشر شده است. اما این احکام با خود چه پیامی دارند؟ آیا جز این است که ناظران صحنه سیاست در ایران با اطلاع از این احکام به این باور میرسند که آمران و نویسندگان این به اصطلاح آراء قضایی افزون بر بیماری نابینایی در برابر جنایت، دچار توهم قدرت نیز شدهاند؟ و آیا به واقع آنان میپندارند عدد سالهای حبسی را که با گشاده دستی در برابر نام این گروگانها قرار میدهند زمانی کوتاهتر از حکمرانی غاصبانه آنان است؟ آیا چنین برآورد نادرستی در مورد قدرت اراده ملت آزاده ایران دارند که بنشیند و فرزندان مظلوماش سالهایی را در زندان مشتی کودتاچی به سر کنند؟
دولت شاید گمان میکند که با این اقدامات ملتی را ترسانده و به عقب خواهند راند، اما به واقع این خود اوست که بیم فروپاشی سراپای دستگاهاش را به لرزه انداخته و بی محابا به هر اقدام کرده و ناکردهای دست میزند؛ اگر نشانه ترس نیست پس گواه چیست وقتی حکومتی که با ادعای نمایندگی پروردگار در زمین حکمرانی میکند در تاریکی به خانه اسیر دربندش هجوم میبرد و به دستهایی که به سوی آسمان بلند شده درحالی که "یا غیاث المستغیثین" میگویند، دستبند زده و در عتاب و خطاب صغیر از کبیر بازنمیشناسد. این گونه کردار جز اصرار و لجاجت بر گام نهادن در کوره راهی که آغاز آن با خیانت در آراء و ادامه آن با قتل، تجاوز، شکنجه و ... توام شده است، نشانگر چیست؟
چرا حاکمیت مسیر روشن بازیابی اعتماد عمومی را از طریق احقاق حقوق ملت و محاکمه عوامل جنایات اخیر نمیپیماید و دائما در تلاشی نافرجام در پی سرپوش گذاردن بر رفتار ننگین ماموران خود است؟ آیا حمله، تهدید و ایراد جراحت به مهدی کروبی این قهرمان بی بدیل ایران زمین، پرسشهای بیپاسخی را که او مطرح کرد از یادها میبرد؟ آیا حاکمیت با انکار کروبی میتواند جنایات بیسابقهای را که علیه شهروندان خود مرتکب شده است، لاپوشانی کند؟ عدهای که سوابق مزدوری و مشارکت آنان در جنایات پس از انتخابات نزد افکار عمومی روشن است، با مشاهده چراغ سبز از سوی کدام مقام حکومتی چماقها را بالای سر میگردانند و با رکیکترین توهینها به سوی مردی که عمری را در راه مبارزه با استبداد و دفاع از مظلومان گذارده است حملهور میشوند؟ بیدادگرانی که یادآوری وظایف مجلس خبرگان رهبری بر آنها گران آمده و تصور میکردند با پلمپ دفتر و محل فعالیت کروبی، پناهگاهی را به روی قربانیان خویش میبندند هنوز به این واقعیت پی نبردهاند که این سوابق روشن و شخصیت مهدی کروبی است که ملجاء مظلومان شده است نه اسباب و قدرت حکومتی او؟
اینها پرسشهایی است که عالیترین مقامات نظام باید به آن پاسخ گویند.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) بار دیگر با صراحت اعلام میکند که همچنان در کنار اعضای دربند خود احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی و سایر اسرای کودتای 22 خرداد ایستاده و لحظهای آنها و خانوادههای گرانقدرشان را تنها نخواهد گذاشت و یقینا سکوت و بیعملی پاسخ خیال باطل صادرکنندگان احکام حبسهای چندساله نبوده و آزادسازی این فرزندان ملت همچنان در اولویت برنامههای سازمان خواهد بود.
اعتراض سازمان دانش آموختگان ایران نسبت به بی خبری مطلق از زید آبادی، حمله به کروبی و صدور احکام سنگین برای اسرای جنبش سبز.
ادامه راه سبز(ارس): سازمان دانش آموختگان ایران،ادوارتحکیم وحدت، با انتشار"هفتمین بیانیه خود پس از کودتای 22 خرداد"،علاوه بر محکوم کردن حمله به مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات،نسبت به تحت فشار قرار گرفتن احمد زیدآبادی،روزنامه نگار و دبیرکل این سازمان برای اخد اعترافات اجباری پس از بیش از 40 روز بیخبری مطلق،هشدار داد.
سازمان دانش آموختگان ایران همچنین با اشاره به صدور احکام سنگین علیه اسرای کنبش سبز اعلام کرد که" ملت نخواهد گذاشت فرزندانش سالها در حبس بمانند."
متن کامل هفتمین بیانیه سازمان دانش آموختگان پس از کودتای انتخاباتی چنین است:
بیش از چهارماه از گروگانگیری احمد زیدآبادی دبیرکل و عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) می گذرد و عوامل دولت کودتایی که در کلیه قوای حاکمیت و از صدر تا ذیل آن ریشه دواندهاند حتی آداب آدمربایی را نیز رعایت نکرده و فریبکارانه امکان هر گونه تماسی را میان وابستگان و زندانیان برای دهها روز سلب میکنند.
اینک بیش از چهل روز است که هیچ اطلاعی از وضعیت احمد زیدآبادی در دست نیست. در این مدت همسر و فرزندان او بارها به امید ملاقات یا صرفا آگاهی از سلامتی او به زندان و دادگاه مراجعه کردهاند اما هر بار با پاسخی متفاوت از این حق قانونی آنها ممانعت به عمل آمده است و در این شرایط بیم و خوف نسبت به وضعیت جسمانی زیدآبادی بیش از هر چیز دیگر نگران کننده است. اما واقعیت این پنهانکاری آن است که احمد زیدآبادی چهل روز است که بار دیگر در مقابل بازجویان و کارشناسان کارگاه توابسازی بند 2الف قامت برافراشته و یکبار دیگر با تحمل مصائب و شکنجههایی که ابعاد آن جز نزد او و خدایاش برای احدی آشکار نیست، حسرت عذرخواهی و نگارش توبهنامه را بر دل عمال دیکتاتوری حاکم گذاشته است، گرچه حاکمانی که حتی از تشخیص منافع خود نیز عاجزند نه تنها از نمایش اعترافات سایر گروگانها سودی نبردند که تنها بر عمق نفرت عمومی نسبت به خویش افزودند و در این میان سرنوشتی شومتر را برای خود رقم زدند.
گناه نابخشودنی احمد زیدآبادی که این چنین مظلومانه بر سر آرمان آزادی و کرامت انسانیاش جانبازی میکند چیزی نیست جز پرسشگری؛ جرم او این است که متراکمترین واحد اختیارات و قدرت را به اندکی مسئولیت و سر سوزنی پاسخ فراخوانده و دریغا در کشوری که قرنها پیش حقوق انسان بر سنگ نوشته و اسطوره مردمان آن جانش را فدای مدارای با مخالفان کرده و از زبان بیلکنت مومنان در برابر حکمرانان سخن گفته است، این چنین با داغ و درفش به پرسشگر پاسخ میدهند.
با این همه سرمستان از باده قدرت باید بدانند که احمد زیدآبادی تنها نیست، امروز یک ملت با حضور خود مشروعیت و تمامیت حاکمیت آنان را با شعارهای پرسشگرانه خود طی تجمعات میلیونی در خیابانها به زیر علامت سوال بزرگی کشاندهاند. موج میلیونی این ملت دیگر جسم نحیف زیدآبادی نیست که ماهها در سلول انفرادیاش بیاندازند و پوزشنامه در مقابل او بگذارند، بلکه این فوج انسانهای آزاده که به راه افتاده است تا برانداختن بساط ظلم و استبداد از حرکت باز نمیایستد.
از سوی دیگر، به تدریج احکام حبس برای فعالان سیاسی دربند صادر شده و بر همین روال باید منتظر صدور احکامی از همین دست برای اعضای زندانی این سازمان یعنی احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی نیز باشیم؛ طی روزهای گذشته خبرهایی مبنی بر صدور حکم حبس برای آقایان، دکتر سعید حجاریان، شهابالدین طباطبایی، مسعود باستانی، کیان تاجبخش، هدایت آقایی و ... منتشر شده است. اما این احکام با خود چه پیامی دارند؟ آیا جز این است که ناظران صحنه سیاست در ایران با اطلاع از این احکام به این باور میرسند که آمران و نویسندگان این به اصطلاح آراء قضایی افزون بر بیماری نابینایی در برابر جنایت، دچار توهم قدرت نیز شدهاند؟ و آیا به واقع آنان میپندارند عدد سالهای حبسی را که با گشاده دستی در برابر نام این گروگانها قرار میدهند زمانی کوتاهتر از حکمرانی غاصبانه آنان است؟ آیا چنین برآورد نادرستی در مورد قدرت اراده ملت آزاده ایران دارند که بنشیند و فرزندان مظلوماش سالهایی را در زندان مشتی کودتاچی به سر کنند؟
دولت شاید گمان میکند که با این اقدامات ملتی را ترسانده و به عقب خواهند راند، اما به واقع این خود اوست که بیم فروپاشی سراپای دستگاهاش را به لرزه انداخته و بی محابا به هر اقدام کرده و ناکردهای دست میزند؛ اگر نشانه ترس نیست پس گواه چیست وقتی حکومتی که با ادعای نمایندگی پروردگار در زمین حکمرانی میکند در تاریکی به خانه اسیر دربندش هجوم میبرد و به دستهایی که به سوی آسمان بلند شده درحالی که "یا غیاث المستغیثین" میگویند، دستبند زده و در عتاب و خطاب صغیر از کبیر بازنمیشناسد. این گونه کردار جز اصرار و لجاجت بر گام نهادن در کوره راهی که آغاز آن با خیانت در آراء و ادامه آن با قتل، تجاوز، شکنجه و ... توام شده است، نشانگر چیست؟
چرا حاکمیت مسیر روشن بازیابی اعتماد عمومی را از طریق احقاق حقوق ملت و محاکمه عوامل جنایات اخیر نمیپیماید و دائما در تلاشی نافرجام در پی سرپوش گذاردن بر رفتار ننگین ماموران خود است؟ آیا حمله، تهدید و ایراد جراحت به مهدی کروبی این قهرمان بی بدیل ایران زمین، پرسشهای بیپاسخی را که او مطرح کرد از یادها میبرد؟ آیا حاکمیت با انکار کروبی میتواند جنایات بیسابقهای را که علیه شهروندان خود مرتکب شده است، لاپوشانی کند؟ عدهای که سوابق مزدوری و مشارکت آنان در جنایات پس از انتخابات نزد افکار عمومی روشن است، با مشاهده چراغ سبز از سوی کدام مقام حکومتی چماقها را بالای سر میگردانند و با رکیکترین توهینها به سوی مردی که عمری را در راه مبارزه با استبداد و دفاع از مظلومان گذارده است حملهور میشوند؟ بیدادگرانی که یادآوری وظایف مجلس خبرگان رهبری بر آنها گران آمده و تصور میکردند با پلمپ دفتر و محل فعالیت کروبی، پناهگاهی را به روی قربانیان خویش میبندند هنوز به این واقعیت پی نبردهاند که این سوابق روشن و شخصیت مهدی کروبی است که ملجاء مظلومان شده است نه اسباب و قدرت حکومتی او؟
اینها پرسشهایی است که عالیترین مقامات نظام باید به آن پاسخ گویند.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) بار دیگر با صراحت اعلام میکند که همچنان در کنار اعضای دربند خود احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی و سایر اسرای کودتای 22 خرداد ایستاده و لحظهای آنها و خانوادههای گرانقدرشان را تنها نخواهد گذاشت و یقینا سکوت و بیعملی پاسخ خیال باطل صادرکنندگان احکام حبسهای چندساله نبوده و آزادسازی این فرزندان ملت همچنان در اولویت برنامههای سازمان خواهد بود.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)
سوم آبانماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت
سوم آبانماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر