۹/۰۴/۱۳۸۸

تقدیم به گناباد، اگر زیدآبادی به ‌گناباد برود‌ ...

تقدیم به گناباد، اگر زیدآبادی به ‌گناباد برود‌ ...

"نمی‌دانم احمد زیدآبادی از شنیدن حکمش چه حالی دارد. اما من به حال شهر گناباد غبطه می‌خورم."

من خوشحالم ... زیرا که این حکم نشان می‌دهد حاکمان امپراطوری دروغ بر خلاف وعده‌ها و شعارهای سراسر دروغشان در باره محرومیت‌زدایی و مصوبه‌های درد و غم که سوغات سفرهای استانی‌‌شان است‌، مناطقی دارند که فکر می‌کنند به درد تبعید فرزندان پاک این دیار دیکتاتورزده بخورد... این حکم نشان می‌دهد که ابلهانه حکومت‌کردن تنها مربوط به افسانه‌های کودکانه نیست و همانطور که شعارش را هم می‌داده‌اند‌؛ آن‌ها می‌توانند!

آری، آن‌ها می‌توانند ابله‌تر از این هم باشند. غافل از اینکه خداوند بلاهت و جور آن‌ها را با سرسبزتر شدن راه امید پاسخ خواهد داد. اکنون یکی از گرانبهاترین گوهر‌ها، به گناباد خواهد رفت تا آن دیار سرافراز هم غنی‌تر شود. اکنون چشمه برکت در گناباد مستقر خواهد شد و غبار رنج و محرومیت سال‌های سال را با طراوت حضور زیدآبادی از چهره خواهد شست.

زیدآبادی چه به آنجا برود چه نرود، قرار گرفتن نام او در کنار نام گناباد، آن شهر را میهن همه ما کرده است و به داشتن این سرزمین افتخار می‌کنیم. گناباد عزیز‌! اگر میهمان عزیز بر تو فرود آمد ‌... گرامی‌اش بدار و بدان که او با قدومش بر خاک تو دل‌های سبز و دردمند اما سرشار از امید ایران سبز را نیز با خود خواهد آورد.

سبز شو و او را عزیز بدار و خودت نیز بر حیات تازه‌ات ببال.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر