چاره ای بیاندیشند، پیش از آنکه دیر شود!
. روز عاشورا نه فقط یک مصیبت بزرگ برای شیعیان در ایران بلکه یک روز ملی عزا برای همه ایرانیان است. این روز نه فقط پس از انقلاب بلکه از قرنها پیش توسط ملت ایران پاس داشته می شده است و حفظ حرمت آن نه فقط توسط حکومت ها بلکه توسط خود ملت و آن هم نه فقط متدینین بلکه حتی بی ایمانها رعایت می شده است. مردم مراسم جشن و شادی خود را بدون هیچ اجباری از طرف حکومت، نه فقط در این روز بلکه در تمام روزهای محرم و صفر که عمدتا به عزای حسین و یارانش تعلق دارد تعطیل می کرده اند. اتهام بی حرمتی به عاشورا توسط جمعی کثیر آنهم با قصد بی حرمتی اساساً بی مورد است و به هیچ بخشی از ملت نمی چسبد.
ولی اینکه عده ای نه به قصد بی حرمتی به عاشورا بلکه برای موضوعی دیگر در ایام محرم و عاشورا اظهار شادمانی و شعف بکنند نباید آن را بی حرمتی به خون سیدالشهدا یا عاشورا تلقی کرد. مثلاً در گذشته بارها در مسابقات فوتبال و یا ورزشی در چنین ایامی تماشاچیان از پیروزی تیم محبوبشان و یا تیم ملی به وجد آمده اند و خوشحالی کرده اند، اما هیچکس آن را به حساب بی حرمتی به خون حسین(ع) نگذاشته است. خاطرم هست در سالهای گذشته مقام معظم رهبری در ایام محرم به یکی از استانها سفر کرده بودند و صدا و سیما هم نشان می داد که جمعیتی انبوه هلهله کنان به دنبال اتومبیل ایشان می دویدند و شادمانی می کردند.
شعارها و صحنه هایی که صداوسیما از حرکت مردم در خیابانهای انقلاب و آزادی در روز عاشورا نشان داده است کاملاً گزینشی و بعضا ساختگی بوده است. صداوسیما نه به عنوان اطلاع رسانی بلکه به عنوان بوق تبلیغاتی حکومت و به قصد تهییج بخشی از مردم علیه معترضین صحنه هایی را نشان داده و سپس با کسانی که در صحنه حضور نداشته اند و فقط تصاویر منتشر شده در تلویزیون را دیده اند مصاحبه کرده و نظرات القایی خود را از زبان آنها مطرح کرده و می کند.
صورت مسأله این است که مردم معترض به نتایج اعلام شده در انتخابات گذشته که ظرف هفت ماه گذشته به آنها مجوز برپایی یک تجمع و یا راهپیمائی مستقل داده نشده است ناگزیر از برنامه ها و مناسبت های عمومی برای تجمع و اعتراض استفاده می کنند. این نوع تجمعات دعوت کننده و مسئول مشخصی ندارد و طبیعتاً کنترل و هدایت آن بر عهدۀ خود شرکت کنندگان است که مرکب از طیف های مختلف با حساسیت های کم و زیاد در مورد شعارها و رفتارها هستند. بدیهی است دو طیف فتنه انگیز می توانند از این فرصت استفاده کنند یکی دشمنان کشور که به هیچ یک از دو جناح حاکمان و معترضان تعلق ندارند و بقول معروف " ز هر طرف که شود کشته سود آنهاست" و دیگری برخی طیف های طرفدار حاکمیت که بدینوسیله می خواهند بهانه های تبلیغاتی و سرکوب را فراهم کنند. البته عده ای ناآگاه و ناهشیار نیز ممکن است در بین معترضان باشند که در هنگام هیجان آلت دست این دو طیف قرار بگیرند و احیاناً با آنان همراهی کنند. تعداد چنین افرادی نسبت به خیل معترضان ناچیز است اما همین ها طعمه های خوبی برای فتنه انگیزان هستند.
چنین است که عده ای از مردم تصمیم می گیرند حرکت عزاداری خود را در روز عاشورا با الهام از فلسفۀ قیام امام حسین به جای حضور در هیأت ها، سینه زنی و تکرار نوحه ها به اعتراض علیه ظلم واقع بر خودشان اختصاص دهند و به نمونه ای که با هدایت امام و روحانیت مبارز در سال 57 تجربه کرده اند استناد بکنند. بر خلاف سال 57 که جامعه روحانیت مبارز رسماً برگزاری و هدایت راهپیمائی را برعهده گرفته بود این بار هیچ فرد و گروهی این امکان و فرصت را نداشته است که این وظیفه را بر عهده بگیرد و مردم ناگزیر بدون سازماندهی مشخص و با تأسی به حرکت سال 57 و در همان مسیر به خیابان آمدند. اطلاع رسانی در این مورد نیز با توجه به مسدود و محدود بودن کانالهای اطلاع رسانی رسمی ناگزیر توسط سایت های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای انجام شده و همانطور که در سال 57 رادیو بی بی سی نقش ایفا کرد این بار تلویزیون بی بی سی به ایفای نقش پرداخته است.
عاشورا فرامی رسد اما بر خلاف آن سال، به خون می نشیند و هر دو طرف مدعی می شوند حرمت آن از سوی دیگری شکسته شده است یکی با اتهام زدن کف و سوت و دیگری با اتهام ریختن خون.
تفاوت از نحوۀ برخورد نیروی انتظامی با مردم آغاز شده است. به نظر می رسد همانطور که سردار رادان در مصاحبۀ خود بیان کرد نیروی انتظامی دستور تیراندازی به سوی مردم نداشته است و باز به نظر می رسد ماموریت آنها جلوگیری از پیوستن مردم به یکدیگر و ممانعت از شکل گیری راهپیمائی بزرگ بوده است. جلوگیری نیروی انتظامی از حضور و حرکت مردم در مسیر خیابان های انقلاب و آزادی به جبهه گیری آنها در مقابل یکدیگر و درگیری های پراکنده در خیابانهای فرعی و تقاطع ها منجر شده و هر دو طرف به هیجان آمده اند.
در چنین شرایطی شعارها بتدریج تندتر و متعاقب آن درگیری ها بیشتر شده و این هم افزائی به تقابل و رویاروئی در ظهر و بعدازظهر انجامیده است. در این زمان همانطور که در خبر صداوسیما بدان اشاره و تصاویر آن نمایش داده شد، نیروهای لباس شخصی وارد صحنه شده و کنترل اوضاع را از دست نیروی انتظامی خارج کرده اند. درگیری های بعدازظهر حالت ایدئولوژیک و نه انتظامی بخود گرفته و نیروهای لباس شخصی از اسلحه و قمه نیز در برخورد با معترضان استفاده کرده اند که منجر به تلفات جانی شده است.
خون که بریزد کار پیچیده می شود. این را لباس شخصی ها نمی فهمند، اما پلیس خوب می داند. پلیس کارش مقابله ایدئولوژیک با مردم نیست. کارش کنترل و هدایت حرکت های مردمی در مسیر کم خسارت است و همه برخوردها و بازداشت های آن در راستای این هدف است. هر چند پلیس ما هم واقعاً پلیس نیست و فرماندهان آن خود را متولی همه کار می دانند. من این هشدار را در یادداشتی که چندی پیش با عنوان "این هشدار را جدی بگیرند" منتشر کرده بودم داده بودم اما کو گوش شنوا؟
اما آتش بیاری صداوسیما حکایت دیگری است. آنچه صداوسیما از حوادث عاشورا پخش کرد بازتاب اصل حرکت مردم نبود، بلکه صحنه هایی نادر یا ساختگی بود. البته شعارهای مردم تند شده بود و بعضاً شخص رهبری را خطاب قرار می دادند که چرائی آن داستان دیگری دارد و نفع آن را چه کسانی می برند موضوع دیگری است ولی شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" در بین آنها نبوده است. صداوسیما بطور غیرمنتظره ای ده دوازده نفر جوان دختر و پسر را از پشت سر نشان می دهد که این شعار را سر داده اند. عجیب نیست؟ مثل همان صحنه پاره کردن عکس امام که چهرۀ کسی که این کار را کرد نشان داده نشد. اینجا هم چهرۀ افراد نشان داده نمی شود. حمله به اماکن و آتش زدنها که در طول مسیر راهپیمائی از میدان امام حسین تا میدان آزادی دو سه مورد انجام شده است برنامه معترضان نبوده است و انجام آنها نیز کاملاً مشکوک است و باید همان دو طیفی را که در بالا به آنها اشاره کردم متهم وقوع آنها دانست. البته وقتی نیروی انتظامی از گاز اشک آور استفاده می کند معترضان ناگزیر از آتش برای جلوگیری از سوزش چشم استفاده می کنند و سطل های زباله در چنین شرایطی اولین چیزی هستند که برای این منظور استفاده می شوند و این چیزی نیست که پوشیده باشد. در صحنه دیگری دوربین صداوسیما در حال نمایش مغازه ای است که سوخته است در این حال صاحب مغازه وارد کادر می شود و با حالتی عادی می گوید من الآن با این صحنه مواجه شدم و این همه زندگی من بود و آن را به معترضان نسبت می دهد. در صحنه ای از در گیری، نیروهای انتظامی پس از حمله عقب نشینی می کنند و ظاهراً عده ای در واکنش به آن کف و سوت می زنند ولی کف زدن و سوت کشیدن آنها نمایش داده نمی شود. اگر حتی چنین فیلمی واقعی باشد آن کف و سوت به قصد بی حرمتی به عاشورا و امام حسین(ع) نبوده است.
اکثر مردم مستقیم یا غیرمستقیم شاهد حوادث روز عاشورا در تهران بوده اند یا گزارش آن را از افراد حاضر در صحنه شنیده اند و یا به یمن! بی اعتباری صداوسیما از منابع خبری دیگر هم استفاده می کنند. آنها گزارشات صدا وسیما را باور نمی کنند و با تهییج صد وسیما نیز به هیجان نمی آیند ولی هستند کسانی که جناح حکومتی می تواند آنها را با تبلیغات 24 ساعته در صداوسیما و قرار دادن تسهیلات، سازماندهی و بسیج کند تا در ساعت خاصی و در مکان مشخصی حاضر بشوند و شعارهایی که از تریبون پخش می شود را با صدای بلند تکرار کنند و بعد با اتوبوس های آماده به محل ها و منازل خود برگردند و در راه نیز پذیرائی شوند.
کشور در وضعیت بحران قرار دارد، اما عده ای آن را انکار می کنند و بجای چاره اندیشی بر طبل خود می کوبند تا صدای مخالفان را خفه کنند. بخدا قسم اینگونه مشکلی حل نخواهد شد. آنها که امکان و قدرتی دارند چاره ای بیاندیشند، قبل از آنکه دیر شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر