شكست ترس
. ادامه راه سبز«ارس»: بزرگترين پيروزي جنبش سبز در عاشوراي 88 شكستن اقتدار ترس بود. مردمي كه با دست خالي در مقابل سگين ترين حملات و فشارهاي مامورين سراپا مسلح ايستادگي كرده و آنها را در هم شكسته و عقب راندند، قلب اقتدار رژيمي را هدف گرفتند كه شاه بيت اقتدارش يك چيز است : ترس آفريني.
رژيمي كه در هفت ماه اخير سياستي جز باتوم و گاز اشك آور و تهديد و بزن و ببند براي حل مشكلاتش بلد نبوده و اجرا نكرده، پس از ضربه گيج كننده اي كه روز عاشورا از سبزها دريافت كرد، همان سياست هميشگي را ولي اين بار با حد اكثر شدت در پيش گرفت.
محارب ناميدن تمام معترضين و تهديد مخالفان به اشد مجازات پله آخر كنش سياسي كساني است كه از سياست تنها "النصر بالرعب" را آموخته اند.
ولي پشت اين همه تهديد و ارعاب بيش از آنكه قدرت و اقتدار واقعي نهفته باشد، ترس نهفته است. كسي كه بيش از همه تهديد مي كند، بيش از همه مي ترسد و اميد به اين بسته كه طرف مقابل از تهديدهايش بترسد و عقب نشيني كند. ولي واقعيت اينجاست كه حاكميت فعلي امكان و حتي شجاعت اجراي كامل و وسيع تهديداتش را ندارد.
در روزگاري كه تصوير هر تن زخم خورده از گلوله اي كه به آسفالت مي افتد، بلافاصله توسط دهها شاهد در خيابان يا حتي از پشت پنجره خانه ها ضبط شده و چند ساعتي نمي گذرد كه جهانيان شاهد اين صحنه ها باشند ، خشونت وسيع هزينه سنگيني را به حكومت تحميل خواهد كرد. از ريزش و مسئله دار شدن طرفدارانش تا آبروريزي بيشتر جهاني و بن بست كامل در سياست خارجي.
حتي پس از عاشوراي امسال، حاكميت جرات پذيرش مسئوليت اعمالش در آن روز را نداشت و به مسخره ترين شكلي كشته شدن شهداي آنروز را به هر عاملي از ابر و باد گرفته تا مه و خورشيد و فلك نسبت داد تا به زعم خود براي جنبش سبز شهيدسازي نكرده باشد.
حاكميت بنا به دلاليل متعدد، در موقعيتي نيست كه بتواند مسئوليت كشتار وسيع سبزها را بپذيرد. حتي چند نفري كه براي تشديد فضاي رعب پرونده شان تحت عنوان محارب به دادگاه فرستاده شد، به منافقين و بهاييان منتسب شدند.
به نظر مي رسد تصميم گير اصلي در حاكميت، به جاي اعمال خشونت گسترده در يك زمان كوتاه، تصميم گرفته جنگ را فرسايشي كند و با مشغول كردن بخشي از جنبش سبز به وعده هاي سر خرمن و دفع الوقت باعث سرد شدن انگيزه و ريزش نيروي سبزهاي فعال شود.
باطل السحر سياست ارعاب و عوام فريبي حاكميت تنها در يك كلمه خلاصه شده: نترسيدن. نترسيدن و پايداري پايان ناپذير، فرسايش وسيع نيروهاي استبداد را در پي خواهد داشت. به خصوص كه زمان كافي را نيز در اختيار مي گذارد تا با عميق تر شدن بحرانهاي اقتصادي ناشي از عملكرد غلط رژيم، طبقات و لايه هاي اجتماعي جديد تري نيز به بخش فعال جنبش سبز ملحق شوند.
همه وقايع ماههاي اخير تجربيات ژرف و استثنائي اي را در حوزه هاي روانشناسي فردي و جمعي براي سبزها به ارمغان آورده است. هر زن يا مردي كه به قصد شركت در تظاهرات سبز از خانه خارج مي شود، پيش از آن ترسهايش را شكست داده. ترسهايي كه در طول سالها در دهها نقطه روان هر كس جاي گرفته و روحش را زخم مي زند. تجربه در هم شكستن اين ترسهاي دروني، روح سبزها را پالايش مي كند و زيستشان را شفاف و روشن مي سازد.
حال 22 بهمن در پيش است، روزي كه مي توانيم كاخ ديكتاتوري را به لرزه درآوريم. كاخي شيشه اي كه بر زمين ترسهاي ما بنا شده. اگر همه با هم باشيم، استبداد در 22 بهمن روز بسيار سختي در پيش خواهد داشت.
آنروز به دليل سنت سي ساله تظاهرات حكومتي در ميدان آزادي ، نمي توان راه مردم را در مسير رفتن به ميدان آزادي بست يا به بخاطر حركتشان به سمت ميدان به آنها حمله كرد. كافيست سبزها پيش از رسيدن به ميدان و در خيابانهاي اطراف شعار ندهند و آرام به سمت ميدان حركت كنند. وقتي در مقاياس بزرگ در ميدان جمع شدند، يا حتي در لحظه شروع سخنراني رئيس دولت كودتا، مي توان اعتراض را آغاز كرد. در اين فضا با توجه به حضور تشريفاتي نمايندگان سفارتخانه ها و خبرنگاران رسانه هاي خارجي كه نمي توان آنها را از حضور در جشن سالگرد انقلاب منع كرد، اعمال خشونت عريان جهت سركوب سبزهاي معترض بيش از پيش سخت خواهد بود.
بازهم تكرار مي كنم: هر گونه شعار دادن در طول خيابانهاي انقلاب و آزادي پيش از رسيدن به ميدان آزادي يا تجمع اوليه با نشانه هاي سبز در جايي مثل ميدان امام حسين و سپس حركت به سمت ميدان آزادي اشتباه خواهد بود زيرا به سركوبگران اين امكان را مي دهد كه با سبزها قبل از رسيدن شان به ميدان آزادي درگير شده و با مشغول كردنشان به جنگ و گريز در جايي بجز ميدان آزادي مراسم حكومتي را در ميدان برگذار كنند. شبيه كاري كه در 13 آبان انجام دادند و با درگير شدن با سبزها در ميدان هفت تير و خيابانهاي اطراف آن، با فراغ بال مراسم حكومتي را در جلوي سفارت سابق آمريكا برگذار كردند.
پس در 22 بهمن از دهها مسير اصلي و فرعي به سمت ميدان آزادي خواهيم رفت و پس از آنكه ميدان را پر كرديم، اعتراضمان را آغاز مي كنيم. آنروز چون تعطيل عمومي است، حكومت نمي تواند به راحتي 9 دي، كارمندان و كارگران و دانش آموزان را از محل كار و تحصيلشان با اتوبوس به تظاهرات حكومتي بياورد.
22 بهمن روز سرنوشت سازي در مسير جنبش آزادي خواهي ملت ايران است. اگر از آن سربلند بيرون آييم، راه رسيدن به آزادي را بسيار كوتاه تر و كفه قدرت آزادي خواهان را در صحنه قدرت سياسي ايران بسيار سنگين تر كرده ايم.
سبزها يك بار در 25 خرداد كل ميدان آزادي را سبز كرده و با برج وسط ميدان يك عكس يادگاري به ياد ماندني و تاريخي انداخته اند. اين كار را باز هم مي توانيم در 22 بهمن انجام دهيم، كافيست ترس را زير گامهاي مان يكبار ديگر در هم بشكنيم. دست در دست هم.
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
من ريشه هاي تو را دريافته ام
در خلوت روشن با تو گريسته ام
براي خاطر زندگان
و در گورستان تاريك با تو خوانده ام
زيباترين سرودها را
و دست هايت با دستان من آشناست.
حرفت را به من بگو
من ريشه هاي تو را دريافته ام
در خلوت روشن با تو گريسته ام
براي خاطر زندگان
و در گورستان تاريك با تو خوانده ام
زيباترين سرودها را
و دست هايت با دستان من آشناست.
حسين موسوي
نمي دونم نظر شما در مورد پيام هاي اخير آقاي موسوي و خاتمي چهبود، اما چيزي كه من به نظرم رسيد اين بود كه اين عزيزان چندان با ادامه يافتن اين برنامه ها موافق نيستند. آقاي خاتمي گفت كه به هزينه و سود فكر كنيم. به نظر شما چنين تظاهراتي سودمند است؟ وقتي زمينه براي سوءاستفاده عوامل نظام فراهم ميشود تا ما را بدنام كنند، وقتي موقعيتي ايجاد مي كنند كه صبح تا شب عليه ما در رسانه ميلي تبليغ كنند... اگر فقط بحث خون بود، حرف شما صحيح بود، ما نمي ترسيم و تا آخر ايستاده ايم، اما وقتي كل جريان سبز متهم مي شود و شعارهايش تحريف مي شود، ديگر اين تظاهرات سودمند نيست.
پاسخحذفاما اگر بر حرف خود اصرار داريد، لااقل راه حلي پيدا كنيد كه چنين هزينه هايي نداشته باشد. شعار ها را از همين حالا تعيين كنيد تا شعار انحرافي نداشته باشيم.
به هرحال اميدوارم كه هزينه اي كه ميپردازيم، ارزشش را داشته باشد و زحماتمان با بي فكري خودمان و توطئه آقايان به هدر نرود
وقتی خودتونو با حرموزاده های بر هم زننده عزای عاشورا یکی میکنید دست منو برای 22 بهمن باز میکنید تادر انتقام براان بسیجی شهیدمو بگیرم آماده یه تسویه حساب بزرگ باشین
پاسخحذفتو که میخوای تسویه حساب کنی حدااقل جرات کن اسمتو بذار برادر...
پاسخحذفبسیجی که هم باتوم داشته باشه و هم تفنگ و توسط مردم بی سلاح کشته شده باشه همون بهتر بمیره(البته تا الان که نمرده کسی)
ولی ناشناس منتظر یک تسویه حساب حسابی باشید...
بهار در راه است
پاسخحذف==============
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم ز حيوان سرزدم
مردم از حيوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حمله ديگر بميرم از بشر
تا برآرم از ملائک بال و پر
پس عدم گردم، عدم چون ارغنون
گويدم که انا اليه راجعون
داستان تداوم غلبه بهار بر زمستان حکايت زيبائيست. چراکه قرنهاست نه زمستان و زمستانيان را عبرتی است و نه بهار و بهاريان را تزلزلی. زمستان تنها آموخته که بلرزاند و بميراند و برای صحنه آرايی سيطره ابدی و نمايش پيروزی بلامنازع زودهنگام خود، شروعی غرش آسا در شبهايی طولانی و روزهايی کوتاه شده به اجرا می گذارد و در اين راه رنگ سفيدی و صلح را دستاويز خود می سازد. اين صحنه آرايی آنچنان نيز بی تاثير نيست، تا جايی که تعدادی از موجودات می ميرند و تعدادی نيز تنها راه علاج را در گوشه ای خزيدن و خوابيدن جستجو می کنند تا نبينند سختی هايی را که در راه است. و اما عده زيادی اميدوارانه صبر می کنند و زيرکانه خود را با شرايط بحران سازگار می سازند چرا که می دانند آنچه را زمستان نمی داند.
زمستان اين بازيگر نقش جاودانگی، آنچنان غرق در صحنه آرايی خود می شود که سنت الهی را فراموش کرده و فريب می خورد که: "پيروز شده و ضرب آهنگ زندگی را متوقف نموده". غافل از اينکه عطر و روح زندگی و شکوفايی جاری است و عجيب آنکه اينهمه تلاش نافرجام، و علی الخصوص مرگ عده ای، خود مقدمه حياتی است شکوفاتر. حياتی که با رويش اولين جوانه سبز به زندگی و جهانيان سلام می کند.
باور داشته باشيم که "مهر سبزمان" لاجرم بر "خشم سياهشان" پيروز است. به شرط آنکه وظايف خود را به درستی بشناسيم و عمل نمائيم و فريفته صحنه سازيها و گرفتار دامهايشان نشويم. زمين بازی و قواعد آنرا ما می بايست تبيين و حراست نمائيم.
اين آقاي ناشناسو باش!
پاسخحذفحكومت توي اين 7 ماه آرزو بدل مونده كه بتواند يك شهيد از طرف حود معرفي كرده و بوق و كرنا راه بيندازد، حالا اين بنده خدا ميخواهد انتقامش را هم بگيرد. نميدانم بايد به حرفت خنديد يا گريست!
فقط ميدانم خدا بايد به حال و روزتون برسه وگرنه اين خندقي كه براي خود كنده ايد در حال تبديل شدن به باتلاقي است كه در آن گرفتار شده ايد و خود خبر نداريد!
سلام به همه دوستان سبز. در مورد کامنت دوست سبز اول می خواهم یه پیشنهاد مطرح کنم که نظر خودم راجع به اون ممتنعه و اونم این که جنبش سبزسعی کنه در محدوده ی قانونی تری حرکت کنه مثلا علیه رهبر(لعنت ا.. علیه) شعار نده و سعی کنه برای مراسماتش مجوز بگیره. توی راهپیمایی هاش آدم کشی را به شیوه ای مسالمت آمیز محکوم کنه و دنبال تشنج آفرینی نباشه. این بزرگترین ضربه به یک حکومت مستبد است که امکان سواستفاده را هم نمیده. و پله پله خواسته هاشو پیش ببره. یک گیاه سبز به مرور یک سنگ را نابود می کنه. و در نهایت منطقی ترین و کم هزینه ترین راه برای نجات کشور پیروزی در انتخابات بعدیه که امیدوارم تقلبی در کار نباشه که دیگه نمیدونم باید چیکار کرد ولی از دوستان می خواهم اینو بدونن که در صورت سقوط حکومت کشور فروپاشی میشه!!!
پاسخحذف