۶/۲۸/۱۳۸۹

رخت بسیج بر اندام نااهلان و نامحرمان سخت عاریه است

دلنوشته ای از فخرالسادات محتشمی پور در آستانه هفته دفاع مقدس:
رخت بسیج بر اندام نااهلان و نامحرمان سخت عاریه است

. ادامه راه سبز(ارس): فخرالسادات محتشمی پور در دلنوشته ای از خاطرات دوران هشت سال جنگ تحمیلی یاد کرد. او در آستانه هفته دفاع مقدس با اشاره به روزهایی که همه از زن و مرد برای دفاع از کشور بسیج شده بودند و سپس با یاد آوری این روزها که عده ای میراث خوار بی صلاحیت خون شهدا شده اند نوشت: ” بس است آقایان. بس کنید این ضیافت به اندازه کافی شکم هاتان را سیر کرده، لقمه ای هم برای فرزندان شهدا باقی بگذارید. شما دیگر از دفاع مقدس نگویید که وارونه گویی هاتان برای اهل بصیرت و معرفت بسی مشمئز کننده شده است. بگذارید صدای نسل مقاومت، و پیام سرداران منزه و با تقوای بی ادعا که دنیاطلبی شما آنان را خانه نشین و عزلت نشین کرده به نسل های بعدی برسد.”

وي آورده است: «ما با بزرگان زمانه مان بزرگ شدیم با مدیران مدبری که نگذاشتند دفاع در سرزمین من اسم مستعار ویرانی باشد. با نخست وزیر امام، نخست وزیر جنگ و همکاران صادقش که نگذاشتند فریب براریکه قدرت بنشیند و روزگار انقلابیون را سیاه کند. با بزرگانی که امام به مخالفانشان می فرمود شما عرضه اداره یک نانوایی را هم ندارید! بزرگان مورد تأیید امام که حالا نااهلان و نامحرمان کودتاچی دارند ابلهانه می کوشند از مردم جدایشان کنند.»
یادمان هست صدای اولین آژیر قرمز را که در نهایت بهت و ناباوری شنیدیم. علامتی که ما را به خطری جدی هشدار می داد و به فکرمان فرو برد که چطور قرار است حق همسایگی ادا شود و غرق تأمل شدیم در چرائیش! هشت سال ما این صداها را شنیدیم. وضعیت قرمز شد و سبزی را انتظار کشیدیم. سبز شد و باور نکردیم و مردد ماندیم و دوباره روز از نو روزی از نو تا آن روز که اماممان جام زهر را سرکشید و هنوز رازها از آن دوره مانده که به مصلحت سر به مهر نگاه داشته می شود. ما کوچک بودیم و در بازی بزرگان راهمان نبود. ما جنگ را نمی شناختیم و چهره کریهش را در قصه های کودکی زود با سپیدی صلح و دوستی می پوشاندیم اما حالا در همان روزهای پس از پیروزی در پشت همان نیمکت های کلاس درس، معلم با چهره درهم فرو رفته اش دفاع و مقاومت و پاسداری از مرزهای میهن را سرمشق داد و آرام رفت. خیلی ها رفتند. شتابان، دامن کشان، مشتاقانه و مجنون وار و ما ماندیم. چه سروده ساخته شد برای رزمندگان، دلاوران، دشمن ستیزان شرزه و چه حماسه ها آفریده شد. حماسه عشق و ایثار. حماسه پایمردی عاشقان سینه چاک. حماسه گلوله و گل و … گل های وحشی که به سختی خود را از هر منفذ کوچک سنگرها به رخ می کشیدند. یعنی که حیات و سبزی و سرزندگی بر هر رویداد نحس و شومی که جنگ طلبان خلق می کنند سیطره دارد. چه قصه ها ساز شد و چه ترانه ها. سرودها و ترانه های جاودانه که ورد زبان ما شد.

و جبهه جنگ گسترده شد به گستردگی یک ایران جاوید. به گستردگی ایرانی برای همه ایرانیان. به گستردگی همه اقوام ایرانی و همه اقلیت های دینی و قومی. و پیک شهادت وقتی از راه رسید نه از نام پرسید نه نشان، نه از قومیت نه از مذهب و نه از رنگ و زبان. پیک عاشقی عاشقان را صلای حیات جاوید داد و برگزیدگان بی ادعا سراسیمه به سوی معشوق شتافتند. و ما جا ماندیم.

ما زن بودیم و این سو پشت جبهه. پشت میدان عشقبازی عزیزانمان. پشت صحنه. ما زن بودیم و داشتیم جای خود را در این عرصه جدید ناآشنا جستجو می کردیم. سپیدپوش در کسوت پرستاری؟ سیاه پوش در قامت عزاداری؟ یونیفورم پوش با ردای مقاومت؟ ما بسیج شدیم برای مقاومت برای پاسداری از خاک پاک میهن و هم زمان با آموزش هر آن چه که لازم بود از مهارت های اولیه و کمکهای اولیه و حرکت های دفاعی، تدارکات رزمندگان نیز فراموشمان نشد. روزهای تعطیل در مدرسه و دیگر روزها بعد از تعطیلی مدرسه، جمع می شدیم در یکی از مراکز کمک رسانی و می نشستیم دور سفره هایی که خشکبار اهدایی به عزیزان در وسط آن قله هایی را ساخته بود و آن ها را بسته بندی می کردیم که مغذی جسمشان باشد و بعد آن سو تر قلم بر کاغذ سپید نهاده برایشان از سبزی می نگاشتیم و از حیات. جملات و عبارات آرامش بخش. اطمینان بخش و تسکین دهنده دوری ها، هجران از زن و فرزند، از یار و دیار. تسکین دهنده آلام روح و جان. و با این عبارات گویی این خود ما بودیم که با ارسال همه انرژی های مثبت نه تنها تهی نشده بلکه جان می گرفتیم و سرزنده می شدیم و سبز می شدیم. یادمان هست همه آن جملات زیبا را که در میان بسته های خشکبار در سنگرهای مرزبانان غیور قرار بود نشانه پیوستگی و هم بستگی ما باشد. قرار بود این دلنوشته ها به سنگرنشینان دست از جان شسته یادآور شود که عزیزم، برادرم تو تنها نیستی ما همه با هم هستیم در گوشه گوشه این سرزمین اهورایی.


ما کوچک بودیم اما روحمان را سپردیم به مناجات های عاشقانه و به راز و نیازهایی که دست نسیم از آن دوردست ها از جبهه های شرافت و غیرت در کوچه های غربت پشت جبهه به ما می رساند. آری غریب ما بودیم در بحبوحه تلاش معاش آنان که نان هم شهریان را به نرخ روز معامله می کردند و خون شهیدانمان را نیز و هنوز هم بر سر همان معاملات فربه و فربه تر می شوند.غریب ما بودیم که مقاومت را از محله هایمان آغاز کردیم و برفار بام مسجد محل پاس شب می دادیم و درب خانه ها را برای گرفتن امداد مردمی می کوفتیم و کسی از جنسیتمان نمی پرسید؟ غریب بودیم؟ نه. همه چهره هایی که ما را اقبال می کردند آشنا بودند در همان محله قدیمی عین الدوله. آن روحانی با تقوای با اخلاق و در همسایگیش، آن مینی ژوپ پوش دیروز که حالا راه دیگر و سبک زندگی دیگری را انتخاب کرده بود. چه انتخاب زیبا و باوقاری. همه آشنا بودند و هم دل و همراه و همه با هم برای سلامت رزمندگان صلوات می فرستادیم بلند تا صدایمان را باد به مرزها برساند و به سنگرها و به همه مردان بزرگی که دفاع از وطن را وظیفه خود می دانستند.

ما کوچک بودیم و با این حماسه ها بزرگ شدیم. با حماسه بخشش تخم مرغ و نان دهاتی و حلقه طلای نوعروس و همه پول های داخل قلک های کوچک و هم زمان با احتکار مایحتاج اولیه شهروندان توسط آنان که خون و خیانت برایشان پیوندی نامیمون داشت. ما با بزرگان زمانه مان بزرگ شدیم با مدیران مدبری که نگذاشتند دفاع در سرزمین من اسم مستعار ویرانی باشد. با نخست وزیر امام، نخست وزیر جنگ و همکاران صادقش که نگذاشتند فریب براریکه قدرت بنشیند و روزگار انقلابیون را سیاه کند. با بزرگانی که امام به مخالفانشان می فرمود شما عرضه اداره یک نانوایی را هم ندارید! بزرگان مورد تأیید امام که حالا نااهلان و نامحرمان کودتاچی دارند ابلهانه می کوشند از مردم جدایشان کنند. غافل از این که دل ها قابل تفتیش نیستند و مهری که از عزت یافتگان بر دل می نشیند با زور و سرنیزه بیرون رفتنی نیست. محبوب تر می شوند یاوران واقعی مردم و قدرشناسی و وفاداری مردم داغ تنهای را بر دل دشمنانشان خواهد گذاشت. آری آن روزها ما یاران در گهواره امام رنگ ها و نیرنگ ها را پس زدیم و بزرگ شدیم و با خود عهد کردیم میراث دار انقلابی باشیم که نه به ظلم فلسفه اصلی اش بود و میراث دار شهیدانی باشیم که نه به تجاوز و تعدی فلسفه عروجشان بود. ما حالا بزرگ شده ایم و خوب می دانیم رخت بسیج بر اندام نوموزون نااهلان و نامحرمان سخت عاریه است. و مضحکه هایشان نه تنها خنده بر لب نمی آورد بلکه دل همه ما و بازماندگان شهدا را خون می کند.

بس است آقایان. بس کنید این ضیافت به اندازه کافی شکم هاتان را سیر کرده، لقمه ای هم برای فرزندان شهدا باقی بگذارید. شما دیگر از دفاع مقدس نگویید که وارونه گویی هاتان برای اهل بصیرت و معرفت بسی مشمئز کننده شده است. بگذارید صدای نسل مقاومت، و پیام سرداران منزه و با تقوای بی ادعا که دنیاطلبی شما آنان را خانه نشین و عزلت نشین کرده به نسل های بعدی برسد. هیاهو بس کنید کودتاگران دنیاپرست قدرت طلب! مردان بی ادعا با سکوتشان همه رازها را خواهند گفت. همه رازهای ناگفته را.

۳۸ نظر:

  1. به یاد بسیجی شهید ( حسین غلام کبیری )
    خون شهدای بسیج بود که فتنه شما رو خاموش کرد .
    حالا اگه کتکی هم خوردید به خاطر فتنه ای بود که موسوی و همراهانش به پا کردند

    پاسخحذف
  2. آرمان عزيز: خواب زده شده ايد؟!

    نكند مزاح بااستاد راهنما عزيز در كلاسهاي توجيحي عزيزان ايشان را مشوش و به وهم وا داشته و به تبع آن شما را نيز هم!

    خبرنگار عزيز: جاي شايعه و اخبار دروغ متاسفانه در همان خبرگزاريهاي نظامي حكومت است كه از بيت المال ارتزاق ميكند! (لطفا درصورت اطمينان از يك خبر آنرا درج نماييد؛ در غير اينصورت وبلاگهاي و سايتهاي "ارزشي" بسياري هستند كه طالب اينگونه اخبار و شايعات باشند!)

    با تشكر از توجه دوستان
    ارس

    پاسخحذف
  3. اخبار دروغ رو گذاشتم چون می دونستم مخاطبین شما اونقدر زیرک و فهمیده هستند که خودشون تشخیص بدهند چی راسته و چی دروغ . نه با حذف قیم مابانه "ارس " که نمایندگی از یک جنبش با شعار جریان آزاد اطلاعات می کنه . 2- حتما میخواهید بگید " ارس " با کمکهای مردمی اداره میشه !!!

    1- نشد! برادر عزيز، مخاطبان قطعا اگر نياز بدانند به همان سايتهاي محفلي براحتي دسترسي دارند و قيم لازم نخواهند داشت!
    2- خبرنگار عزيز پس لااقل ذكر كامل اصل مصاحبه يا ذكر منبعي , و يا نقل به مضموني!؟ لبته اگر وجود داشته باشد؟! كه يكي اصول اوليه خبرنگاري است! و نه ذكر و خير محفلي كودتاگران بدون ذكر منبع! (نكند آن هم از نوع شنود مقامات محترم امنيتي است؟)

    به هر حال ضمن تشكر از شما، براي تشخيص زيركي افكار عمومي اگر نياز باشد حتما سيماي مردمي! و بخش خبري بيست و سي آن هستند آنرا به سمع و نظر همگان برساند! و در نظر سنجي قرار دهند!

    يا علي
    ارس

    پاسخحذف
  4. " ارس جان " نترس ما فقط نظر دادیم . نه هک کردیم و نه فحاشی و نه چاقوکشی . شما از فیلترینگ نظرات یه مرتبه رفتی به دلیتینگ نظرات . اینجور ره به جایی نمی بری . چون مخاطبین هوشیارت می فهمند شعار پر طمطراق آزادی نظرات که شما دادش رو می زنی نزد شما فقط یه شعاره و بس . و هدفتون چیز دیگه ایه . بالاخره نگفتی " ارس " از طریق کمکهای مردمی اداره میشه یا جایی دیگه !!!


    =================
    حدسمان درست بود! كه ميبينيم آن استاد راهنماي گرام در خوراك شب بچه مرشد وا مانده اند!!!!!!!!

    اما ارتزاق!،، از گرد راه رسيده در اوايل شهريور با كاراكتر ناشناس و اما شخصيت حقيقي خود ظاهر ميگشتيد و اولين پيغامها را جهت نوازش گذاشتيد، در همان پست توضيح داديم برادر! حال دوباره و صد باره نظر افكن:
    http://www.arasbang.tk/2010/08/blog-post_24.html
    ارس

    پاسخحذف
  5. جهت آگاهي مخاطبان در مورد پيامهاي بالا،... زيرا كه از چند و چون آن كاملا بي اطلاع هستند!:

    ما فقط براي اطلاع و مزاح، 2 نيم روزي!استاد گرامي محفل توجيهي نهضت كامنت گذاران گرام را به مسيري ديگر راهنمايي مينموديم(البته فقط مسير اين برادران را!، كه ديگران هيچ كم كاستي و يا تغييري در ارس مشاهده ننموده اند) تا شاگردان خوراك مشق شب خود را به سختي بيابند!!!!

    ضمن اينكه با اين ترفند و بار ديگر با مرور ip و اطلاعات كوكيهاي بدست آمده از رايانه اين برادر شب و آن برادران روز ارزشي! توانستيم متوجه شويم كه اين محفل ياران! همان مكان روزانه برادران گزارش كننده فيلترينگ و به روايتي "كلاس معروف توجيحي" است و به منظور رد گم كردن، شبها از منزل با استفاده از خطوط ديال آپ، اين شاكردان به ادامه نهضت و بيگاري گماره ميشوند! كه پيش از اين يكبار ديگر و به طرفي ديگر به اطلاع مخاطبان عزيز رسانه ايم:

    http://www.arasbang.tk/2010/09/blog-post_10.html

    و آخرين كلام با اين دوستان:

    اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه تست
    عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري!

    تا باشد كه بار دگر رسوا گردند!

    ارس

    پاسخحذف
  6. بابا ارس ناقلااااا(به قول بعضيها!)

    عزيز دل برادر شما فكر كرده اي ما سبز ها كوريم تا متوجه نشويم چرا پريود هميشگي اين برادران هفته هاست كه تاخير افتاده؟ .......

    ضمنا بعضي با دزدي كفن ميت در محافل خويش و شبانه در قبرستان ديگران دفن نمودن!، ميخواهند درصورت لو رفتن جريان دزدي كفن؛ نامي از آنها ذكر نگردد و به گردن مرده شور قبرستان ديگري افتد!

    حال بايد پرسيد از ناشناس گرامي كه آن جملات دُر گرانقدر آيا از وصيتنامه آن فرد ذكر نموده اند! يا نقل به مضمون از جانب محافل يا برداشت و توهم و درنده خويي نگارنده است؟

    پاسخحذف
  7. آقاي خبرنگار ناشناس شمس القمر اگر به ما هم از آن لپ تاپهاي رايگان ميدهند... من هم هستيم... ارزشش را داره يكي بگيرم يه ماه جوك بنويسم

    پاسخحذف
  8. ارس عزيز، شما به امور اطلاع رساني خود برسيد و اگر نيازي باشد كه ديگر نيست! خوانندگان درصدد راهنمايي برادران خواهند بود(و متقابلا)و برادران هم تا جايي كه خود را صاحبخانه نپندارند هر چه دل تنكشان خواست بمانند گذشته هاي دور و نزديك بر كيبرد خود بنوازند، و صد البته نه درج دروغ شايعاتي بدون منبع و نيز بدون هتاكي و ناسزا و همچنين با رعايت قوانين نانوشته سايت كه بصورت موردي هر از چند گاهي كه به ندرت نياز شده است شما به آن اشاره مي نماييد. متانت و صبوري شما به شهادت بايگاني وبلاگتان و نيز براي مني كه شما را از دوسال پيش در بلاگفا يافتم ساري و جاريست. همگان آمدند و رفتند اما شما با تمام ناملايماتي كه دوستان از طرفي و ناآگاهان از طرف ديگر روا داشته اند پابرجا ايستاده ايد.

    فعلا كه عدويي شده است سبب خير

    بار ديگر به نوبه خود از زحمات شما سپاسگزاري مي كنم

    پاسخحذف
  9. چقدر بگويم با عوامل كودتا مزاح نكنيد!، :)) اينها ظرفيت مزاح كردن ندارند! :)) حالا ديدي فيل.تر را!؟

    هرچند كودتاگران سپاه ابله تر از اين حرفها هستند كه با گذشت بيش از يك سال و با تمام تسويه هاي درون گروهي و درون سازماني و ارگاني كه در طي اين مدت در بسيج و سپاه انجام داده اند!، هنوز فهميده باشند كه سربازان گمنام جنبش سبز و بسيجي واقعي امام(ره)، همان بسيجي سبز مردم است كه در كناردست يك يك چماقداران حكومت در آن كلاسهاي كذا نشسته است! و نيات پليد فتنه گران كودتاچي حكومت را هر لحظه رسوا و رسواتر ميكند

    پاسخحذف
  10. حالا اين خبر از مخبر امنيتي كودتا چه بوده؟ بد نيست فقط لينك (از منبع رسمي و اوليه يا خبرگزاري رسمي خودشان)را بگذارد تا ببينيم چه بوده كه اين به اصطلاح خبرنگار ما را اينگونه به تكاپو واداشته؟ و بديسان نيز اگر نياز باشد مخاطب قرارداده شده آن خبر نيز ميتواند با استناد به آن منبع رسمي خبري واكنش نشان داده و در صورت نياز با جوابيه خود بار ديگر منابع كودتاگران را رسواتر كند. اما اگر منبعي ناشناس است كه كار صحيح را ارس انجام داده.

    جناب به اصطلاح خبرنگار فقط لينك منبع رسمي خبر مورد نظرت را اينجا بنويس من قول ميدهم ارس پاك نكند.(فقط آدرسي كه ميدهي از يك منبع رسمي باشدااااا ! و چه بهتر كه "اولين" منبع رسمي نشر دهنده آن خبر يا دروغ يا شايعه يا هر چه هست باشد)

    پاسخحذف
  11. کی برد دار چماقدار !۳۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۲۹

    1- لطفا ip آن فیلترچی چماقدار را جهت تنویر افکار عمومی منتشر کنید . 2- سوالی که به ذهن می آید اینست که آیا شما ip دوستان همسو را نیز کنترل می کنید یا آنها بخاطر قرارداشتن در جبهه سبز و داشتن greencard جهت فحاشی در پایگاه سبز شما نیازی به این کار ندارند و معافند از لقب چماقدار!!!
    3- حالا چرا این همه هجوم به آن خبر خرنگار و این همه کامنت با مارک " ارس " و غیر ارس . شما که براحتی از فیلتر عبور کرده اید . وحشتتان برای چیست که چینن خوابتان آشفته شده و یک روز راه کامنتها را شل و یک روز سفت می کنید . ابایی هم از فحاشی ندارید . به هیچ دولتی و ملتی هم که پاسخگو نیستید جز به مافوقهای خود که تا بحال هم خدمت شایان توجهی به آنها کرده اید . اگر قول بدهید که جنبش را به سرانجام مطلوب برسانید جایگاهتان محفوظ خواهد بود !!!

    پاسخحذف
  12. لولویی بنام چماقدار۳۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۰۲

    به اطلاع دوستان عزیز می رسانیم بزودی ادامه راه سبز به آمریکا منتهی تا با امکاناتی که در آنجا فراهم شده این جنبش مونتاژ و جهت استفاده هموطنان به ایران منتقل گردد . جنبش ضد فیلترینگ سبز فام مایوس از انقلاب مخملی

    پاسخحذف
  13. الا یا ایها الخضرا بده خدمت به وی او آ / که ایران جای تو نبود بیا برگرد به آمریکا

    پاسخحذف
  14. اين يكي ديگر نوبره و آخر آخرشه! خودش به خودش ميگه (خرنگار) بعد ميگه سبزها بهش فحش دادن!

    پاسخحذف
  15. اقا اون ادرسهايي كه در بالا داديد هي ميره صفحه اول سايت و توضيحي من پيدا نميكنم؟

    پاسخحذف
  16. ناشناس عزيز اين هم ز لطف دوستان است.

    شما ميتوانيد در منوي سمت راست بخش "آرشيو كامل مطالب" بر روي لينك تاريخ 08/22-08/29 كليك و در ليست ظاهر شده به تيتر "امت همیشه در صحنه یا مردم بی سواد؟!" وارد شويد

    و همچنين در لينك تاريخ 09/05-09/12 وارد مطلب "محتشمی پور: از اسلام سیاه طالبانی در خدمت قدرت، بیزاریم" شده و كامنتهاي فوق الذكر را در اين دو پست مشاهده نماييد

    با سپاس از توجه شما
    يا علي
    ارس

    پاسخحذف
  17. لطفا بفرمایید نسبت این شعار ها با بسیج خمینی چیست ؟ مرگ بر اصل ولایت فقیه ، استقلال آزادی جمهوری ایرانی ، توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد ، نه غزه نه لبنان **** متشکرم ****

    پاسخحذف
  18. سلام لطفا سعیدی از قم بفرماید نسبت این کارها با بسیج خمینی چیست.؟
    1.تجاوز(برای ول ا ی ت)
    2.قتل(برای و ل ا ی ت)
    3.شکنجه(برای و ل ا ی ت)
    4.دروغ - ریا -
    5.ارعاب مردم
    6.شلیک مستقیم به مردم و محاربه
    7.مردم را زیر گرفتن
    8.روسری از سر دختر مردم کشیدن
    9.بی حیایی
    10.خیانت در رای مردم و تقلب
    11.کودتای ن ظ ا م ی ب س ی ج ی ا ن
    12.بد نامی اسلام وایرانی هردو در جهان
    13.سرکوب تجمع در هر نقطه
    14.لشگر کشی خیابانی
    15.حماسه های ساندیسی البته + کیک
    و بیشمار کار دیگه......
    حالا بگو ببینم این کارها با شعار ها متناسب اند یا باید ساختار شکنانه تر شعار می دادیم......****متشکرم***

    پاسخحذف
  19. برادر عزيزم جناب سعيدي

    اين نظر شخصي من است كه:

    1-ولايت فقيهه در اصل مذموم نيست ولي وقتي درجه اين اين مقام را تا خدايي بالا ببري و مطلقش نمايي و او را از پاسخگويي به مردم مصون گرداني آنگاه بازخوردش را در بين جامعه آن است كه ميبينيم

    2- امام بسيج را براي دفاع از مردم و حقوق و جان و ما و ناموس مردم (كه اگر غير از اين بود، سپاه و ارتش بودند) و نام بسيج مردمي بر آن نهادند و نه اينگونه كه امروزه و طي چندين سال اخير سران قدرت طلب نظامي چنان اين نيرو را به انحراف كشيده اند كه بسيجي مردم را منافق بداند و تمام غمش شده است دفاع كوركورانه از حاكميت گردد و لذا بازتابش در جامعه و مردم ميبينيم كه اينگونه نام بسيج و بسيجي در جامعه به لجن كشيده شده (آيا زمان امام و جنگ هم ديدگاه جامعه به بسيج همينگونه بود؟)

    3- نه غزه و نه ل... كمك به ديگران نه اينكه في نفسه بد باشد(كه در حاكمان فعلي ما هر چند براي محكم نموده تاج و تخت خود صورت ميگيرد و نه اينكه دلشان به حال آن مردمان سوخته باشد) اما مثالي است كه ميگويد چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است. وقتي مردم ميبينند كه چگونه بيت المالشان به تاراج ميرود و جامعه خودشان به فقر و وضعيت بد اقتصادي و آمار روز افزون بيكاري ووو مواجه است و اينكه درآمد بود! ولي هيچ بويي به مشام به ملت نرسيد آنگاه بازتابش اين شعار است كه شنيديم كه مطمئنم اگر نبود اينهمه اجحاف به ملت! قطعا ملت و بسيج خميني خود اول قدم بود!

    و الي آخر ت.......ا به امروز كه جواب هر هاي هوي است

    پاسخحذف
  20. بسيجي اي كه مدتيست كه اينگونه مي بينيم آيا حافظ جان و ما و ناموس و اقدار مردمش است؟ يا حافظ زر و زور و تزويز حاكميت؟

    و واي به حال و روز حكومتي كه والي اش بجاي پاسخگو شدن در برابر امت (كه چنين بود علي) بخواهند براي اجراي فرمانش خانه ملتي را به توپ ببندند! كه اميد است تاريخ را همگان خوانده باشيم

    پاسخحذف
  21. به دلیل آنکه رخت بسیج بر شهدای بسیجی ذیل سخت عاریه بوده دوستان سبز زحمت کشیده و پوست آنها را بجای لباس در فتنه سال 88 کندند !!!
    1- شهید میثم عابدی فر
    2- شهیده سرور برومند
    3- شهیده فاطمه رجب زاده
    4- شهید بهمن جنابی
    5- شهید ناصر امید نژاد
    6- شهید محمد حسین فیضی
    7- شهید مسعود خسروی دوست محمد
    8- شهید میثم غنیان

    پاسخحذف
  22. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  23. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  24. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  25. ناشناس ارباب شناس آنور آب توجه فرمایند :
    1- فرموده ای روسری را از سر دختران برداشته اند آخه اون دخترهایی که مادیدیم روسری که چه عرض کنم خودشان برای این کار توی خیابونا اومدن لزومی نداره کسی روسری از سرشون در بیاره 2- آخه آدم حسابی با کدام عقلت حساب کرده ای که یک فرد تهرانی که آمدنش در کوچه و نه خیابانهای عریض و طویل حداقل 500 تومان خرج دارد بیاید برای یک ساندیس 150 تومانی تظاهرات کند . حقا که .... 3- بی حیایی نشانه ای دارد و یکی از آن نشانه ها رقصیدن آن دخترکان در روز عاشوراست

    پاسخحذف
  26. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  27. جناب ناشناس محترم در پست رخت بسیج .... اولا مواردی را که نام برده ای همه آنها دارد روزانه توسط ارباب عزیز جنابعالی در گوانتانامو و اوبوغریب و سایر نقاط انجام می شود . کافی است این سه کلمه را در گوگل سرچ بفرمایید : زن و عراقی و تجاوز آنوقت تصویری می آید که یک زن عراقی در حالی که دو سربار آمریکایی دارند به او تجاوز می کنند ظرفی هم مقابل آن زن است که دارد در آن استفراغ می کند . آونوقت جانبعالی برای رضای خدا و لبیک به ندای ارباب جان چشم از voa برنمیداری و از اینکه وطن و دینت و قرآنت را (العیاذ بالله) دارند فحش میدهند و لجن مال می کنند ککت هم نمی گزد .

    پاسخحذف
  28. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  29. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  30. اخوي تمام آن متانتت و ناليدن از هتاكي سبزها همين قدر بود؟! چه زود آن روي سكه ات دوباره نماياندي برادر! چه شد آن بزرگواري؟ اينهمه پاسخ بود حالا چه شد گير دادي به يكي؟! حالا گير دادي! اما چرا شيشتا شيشتا؟! حالا شيشتاييش بكنار، اما يك نفر و اينهمه شناسنامه؟! حالا شناسنامه هم به كنار! اما توي انتخابات هم همينطوري شركت مي كرديد؟!

    دست مريزاد اخوي

    پاسخحذف
  31. توسيه به دوست رج زن!!!

    شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.

    يك توسيه هم به دوستان سبز:

    هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.

    پاسخحذف
  32. من و ما ! 1- یکبار در همین کامنتها به جنابعالی توصیه و نه توسیه شد که ترکیب من و ما یک ترکیب ناهنجار منطقی است 2- اولین باری که یک فرد ایرانی با املای کلمه توصیه آشنا می شود در دوره ابتدایی و حداکثر راهنمایی است . نمی توان گفت که استفاده شما از سین و نه صاد در کلمه توصیه ناشی از یک اشتباه تایپی بوده چون دوبار در کامنت خود این اشتباه را مرتکب شده ای . این نشان از توقف سواد جنابعالی در همان دوره ابتدایی یا حداکثر راهنمایی را دارد و البته این نقص سواد شما برای شما یک عیب و برای صاحبان رسانه های استکباری غرب و صهیونیسم یک فرصت است که بدین ترتیب القاء تحلیلهای خود را راحت تر به کم سوادان و بیسوادان القاء می کنند . از جمله اینکه همه کامنت گذاران مخالف به حساب بانکی شان واریز شده است . شما براساس همین تحلیل مردم خروشان نهم دی 88 را چماقدارو انگیزه آنان را جهت حضور بخاطر یک ساندیس 150 تومانی می دانید . فعلا به همین روش برای از میان به در کردن مخالفان تان ادامه دهید شاید روحتان را که چه عرض کنم دنیا و آخرتتان را به همان اندازه پربار کند . 3- از " ارس " تقاضا می شود که یک وقت وسوسه نشود! و کلماتی را که در این کامنت صحیح نوشته ام را غلط نویسی کند تا ....

    پاسخحذف
  33. جناب علامه دهر به گمانم يك جستجويي در مورد هر دو واژه "توصيه" و "توسيه" در اينترنت و نيز در كتابها و مقالات چاپي بكنيد(بخصوص دهه گذشته) به تناوب به هر دو واژه در انواع اقسام مطالب از محاوره زباني تا مقالات علمي و ادبي (كه البته در "ادبي" به لحاط قدمت نگارش كمتر)به يك اندازه بر مي خوريد كه در مفهوم يكسان بكار برده شده!، و البته اين هم از شاهكارهاي برادر حدادعادل و آن فرهنگسراي كذا بود كه در مقطعي چنان كرد كه حتي دانش آموزان دبستاني را گيج و گنگي در املا واداشت و همينطور معلمان بيچاره در مقاطع دبستاني ديگر مقاطع را كه آيا فلان كلمه كه بجاي حرف عربي از حرف فارسي استفاده شده را آيا بايد غلط بگيرد يا خير!(و انواع و اقسام بخشنامه هاي آن فرهنگسرا كه اين برادر عزيز سالهاست به رياست آن تكيه زده در بايگاني هاي آموزش پرورش موجود است). بگذريم و ختم كلام اينكه در حال حاضر استفاده از هر دو واژه فوق بدون اشكال است. بمانند عدد 60 كه هم "شصت" مجاز است و هم "شست" مجاز شده است! كه هم اكنون شما ميتوانيد استفاده دومي را به منظور پاس نگاه داشتن زبان فارسي! در بسياري از نرم افزارهاي چك نويسي فارسي به تناوب مشاهده فرماييد! و يا بر عكس "مهاوره!" را بجاي "محاوره" و اين چنين باشد كه در مثل جاي براي مناقشه نبوده و از براي شما انحرافي در مبحث و كلام ضرورتي بيش نيست! (حال شما اگر باز هم اعتراضي داريد به همان برادر فرهنگيتان كه تحصيل كرده در مكتبخانه هاي خوديست مراجعه فرماييد)

    اما دوم: در نام و نشان قرار نيست هر واژه و تركيبي معناي خاصي داشته باشد! و همينكه با ديدن شخصيت و هويت مجازي "من و ما" شما را به ياد من اندازد كافيست و نه به مانند برخي كه به دليل بي هويت بودن و نداشتن ثبوت در "هويت روحيه و شخصيت" مجبور گردد از انواع نشانها بهره برده و با ندانستن "ولي واحد" از خويش (كه معنيش را تو خود خوب و بهتر از ديگران ميفهمي!)الزام گردد از هويت چندگانه براي شخصيت گم كرده خويش در فضاي "مجازي(هم!)" بهره برده و سخره ديگران گردد!.
    كه همان ناشناس باقي مي ماند شايد مرحمي بر آلام ناشناخته هاي هويت غيرمجازي خويش(هم!)ميگشت

    پاسخحذف
  34. سعيدي! ابتدا فكر كردم دردمندي هستي بدنبال دوا و من هم به دانسته خويش تو را نشاني!، اما! ... افشين رضا محمدجواد اكبري و اخباري و سعيدي!...

    والله كه تو نه بسيجي هستي و نه ولايتمدار نه درد دين داري و نه در وطن و نه در مردم!. تو هرزه سرايي را به كمال رساندي! و ديگران را متهم به فحاشي مي خواني؟!

    العجب! تويي كه زنان جامعه خويش را چونين و چنان مي نامي و از هيچ هرزه گويي به مردم خودت عبايي نداري ديگران را به بيگانه ميخواني؟

    الاسف! تو از آن صهیونیستها و آن سرباز امريكايي كه به جان زنان غير هموطن (حداقل نه هموطن خويش)خود افتاده غريبه تر و نفرت انگيزتري ، تو به ناموس خودت هم رحم نداري و از بيگانگان مينالي.

    البته كه حساب تو و محدود همفكران قدرت طلب چماقدار و خونخوار و متجاوز (اسم اسلام) كه به مراتب اجنبي تر و صهیونیست تر از صهیونیست واقعي هستيد، از حساب بسيجي واقعي امام و مردم و دين جداست. و مردم هم خوب فهميده اند كه معدودي با سنگر گرفتن در پشت اسلام و ولايت هرآنچه را كه صهيونيست جنايتكار نتوانست با اسلام و مسلمان بكند شما به نهواحست به كمال رسانيده ايد و فلان كرديد به 1400 سال!

    تو همان چماقداري دين فروش و فحاش و اجنبي و بيگانه و پشت كرده به خدا در دربار يزيديان هستي و غاصبتر از صهيونيست جنايتكار. حال از مردمت مي گويي؟!

    توي چماقدار هرزه گوي هتاك از آن سربازي كه نشان دادي! عملا و نه حرفي متجاوزتر و پليدتر و كثيف تر و اجنبي تر هستي.

    تو! درد دين داري!؟!

    پاسخحذف
  35. >>و از براي شما انحرافي در مبحث و كلام ضرورتي بيش نيست!<<

    آقا اين تيكه اش را كاملا درست زدي در خال طرف و اينكه ترفند و استعداد او در گذر از جرم كرده ي خود و امر به ملالغتي شدنش براي به انحراف كشيدن اصل مطلب. اين درست روشي است كه احمدي نژاد هم در همواره براي فرار از اصل مطلب در مصاحبه هايش انجام ميدهد و مثل اينكه در اين قشر شده است يك اصل كلي.

    يادم نميرود كه اين آقا محمود ما هم يك عكس از آن شهيده مصري در جيب خود جا ساز كرده براي روز مبادايي كه خبرنگاران در مورد ندا و از او سوال ميكنند و براي انحراف كشيدن مطلب اصلي زود آنرا از جيب در مي آورد و ميگفت: حالا من از شما سوال ميكنم :))) اين جريان شده بود نقل مجالس و يك جوك براي خبرنگاران و رسانه هاي خارجي :)

    امسال هم دوباره باهاش كلي حال كرديم :)))

    پاسخحذف
  36. ""آخه اون دخترهایی که مادیدیم روسری که چه عرض کنم خودشان برای این کار توی خیابونا اومدن لزومی نداره کسی روسری از سرشون در بیاره""

    مدير ارس تو خجالت نميكشي اينگونه فحاشي و هتاكي و تمايلات دروني و بيمار گونه يك عده متجاوزين به دين و ملت و ناموست و به دنبال آن جامعه زنان كشورت و هم ميهنانت را درج ميدهي هر چند به بهانه درج نظرات مخالف باشد؟ حالا او شرم و حيا و تمايلات نفساني و توهمات دروني خود را بدر كرده ؛ اما شما چرا به درج هتاكي فردي معلوم الحال همت گماردي

    درس مريزاد كه بر مجنون حرجي نيست اما شما ديگر چرا برادر من؟

    و اما به آن بيمار: آن كساني شما از آنها ياد كردي هم آنانند كه در آغوش نظام (به اصطلاح) اسلامي پرورش يافته اند!

    پاسخحذف
  37. وجالب اينجاست كه با مرور پيغامهاي اين فرد مجنون در 20 روز گذشته و شايد بيشتر؛ متوجه شويم كه ايشان از هيچگونه هتاكي به مردم دريغ نداشته و طرف مخاطب خود را به انواع اتهامات ناروا بدرقه كرده و تازه در تمام پيغامهاي خود، طرفهاي مقابل خود را متهم به فحاشي نموده اند!

    آقاي مدير! واقعا بي غيرتي ميخواهد درج چنين هتاكيهايي به مردم خود

    پاسخحذف
  38. راستي شما كه در بالا به پي بردن از ماهيت اين فرد و افراد اشاره كرده ايد چرا باز هم به درج اراجيف آنها مبادرت ورزيده و كماكان ادامه ميدهيد؟ اين جاي سوال است براي ما!

    پاسخحذف