۸/۰۹/۱۳۸۹

همسر محمد نوري زاد: چهره راوی روایت فتح ، سرخ و ملتهب است!

همسر آزاده دربند محمد نوري زاد در مصاحبه با «گاه نوشت»:
چهره راوی روایت فتح ، سرخ و ملتهب است!

. ادامه راه سبز(ارس): محمد نوری زاد که بدلیل نوشتن نامه های انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی ایران ومسئولان نظام به اتهام فعالیت تبلیغی و توهین علیه نظام ۳ سال و نیم حبس و تحمل ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده و هم اکنون در زندان اوین بسر می برد، اخیرأ دچار عفونت فک و دهان گردیده و در مریضی بسر می برد. اما مسئولان زندان بر خلاف قانون اساسی و انسانیت، توجهی بدان نکرده اند.

همسر اين آزاده دربند در همين رابطه گفت: «ایشان بیشتر از سه ماه است در قرنطینه اند. بیشتر از دو ماه هواخوری نداشتند و تنها برای ملاقات از سلول بیرون می آمدند. همه ی این رفتارها غیر قانونی که هیچ ضد بشری است. منظور اینکه ما سکوت کردیم ولی عفونت دهان چیزی نیست که من ساکت بمانم. کجای دنیا که ما ادعای مدیریت آن را داریم با مرد شصت ساله به خاطر نوشتن چنین می کنند؟ با کسی که جوانی اش را وقف مردم محروم کرد و هیچ وقت نخواست که پشت میز نشین باشد و عافیت طلب. مرخصی برای درمان حق مسلم ایشان است.»

سایت رسمي نوري زاد «گاه نوشت» با فاطمه ملکی همسر این مستندساز در بند، گفتگویی انجام داده است که در پی می آید:

خانم ملکی، مدتی ست که از آقای نوری زاد خبری در رسانه ها دیده نمی شود و شایعه ای مبنی بر بیماری ایشان در جریان است که مایه ی نگرانی ست. شما این خبر را تایید می کنید؟

بله؛ تایید می کنم و شایعه بودن این خبر را تکذیب. طی آخرین ملاقاتی که طبق روال چهارشنبه ها داشتیم ایشان را بسیار رنگ پریده و ناتوان یافتم. البته اخلاق ایشان طوری ست که اصلا به ما چیزی را منتقل نمی کنند و همیشه در پاسخ ما می گویند: شکر خدا. همه چیز عالیست!

اما این دو دفعه ی آخر نتوانستند رنگ پریده گیشان را پنهان کنند و چهارشنبه گذشته از عفونت فک و دهان بسیار بسیار در آزار بودند.

آیا ایشان تحت معاینه یا مداوای پزشکان اوین قرار نگرفته اند؟

چرا؛ ولی مثل اینکه دندانپزشک اوین تنها کاری که گفته است می تواند در مورد ایشان انجام دهد تجویز مسکن است که خب مشکلی را حل نمی کند. به هر به ایشان گفته اند با امکانات داخل زندان امکان مداوا ندارند و ایشان چندین هفته است که نمی توانند به علت عفونت و لقی دندانها غذا بخورد و در نتیجه بنیه ی ضعیفی پیدا کرده اند. سوالم تنها از آنها که نامشان مسوول است این است که آیا فقط یکشب توانسته اند با درد دندان بخوابند که اینطور راحت از عفونت دهان یک انسان می گذرند؟

من نمی دانم چرا همه ی مسائل را سیاسی می بینیم. ایشان با همه ی جنایت های قلمی!!! که به زعم خودشان مرتکب شده اند یک انسانند. با همان ظرفیت و آستانه تحمل آدمی.کاش آقای رئیس قوه قضائیه صدای من را بشنوند: آقای رئیس قوه قضائیه، همسرم را روزی که بردند به نام شما از ما جدا کردند و به خاطر توهین به شما، نامه اش هم در دفاترتان موجود است. شش ماه به خاطر شما حکم گرفت. بحثی نیست اما من ایشان را با تنی و روحی سالم به داد گاه تان فرستادم و فقط می خواستم ایشان را با بیست کیلو کاهش وزن و تنی ضعیف وقتی برای مرخصی آمده بودند می دیدید! من برگه های معالجه پزشکی ایشان را فرستادم خدمت دکتر دادستان. تا شاید اگر لازم باشد بررسی کنند و فرصت بدهند ایشان به تیمار بپردازد که متاسفانه برادران صبوری نکردند.

حالا هم دست ما کوتاه است آقای لاریجانی ولی یادتان باشد همسر من شش ماه برای شما حکم گرفت و گذراند ولی شما شش سال از سلامتی او را تراشیدید و حالا حتی اجازه درمان هم نمی دهید.

خانم نوری زاد توانسته اید با ریاست زندان یا مقام مسوولی در این رابطه صحبت کنید؟

مشکل این است که همه فکر می کنند مسولی نشسته است تا به صحبتهای ما گوش کند. رئیس سابق زندان به آقای نوری زاد گفته بودند که دندانپزشکی را از خارج اوین برای تعیین وضعیت می فرستند که همانطور که گفتم این دو پزشک متخصص عفونت شدید را تایید و در پرونده ایشان در تاریخ ۴/۸/۸۹ درج کردند. در خبرها هم خواندید که رئیس زندان عوض شد و ما هم درخواست ملاقات دادیم که جوابی نگرفتیم ولی متاسفم که هرچه ما تلاش می کنیم داد و بیداد نکنیم کسی جوابمان را نمی دهد. ما اهل حاشیه نیستیم! تا امروز سکوت کرده ایم. نمونه اش را هم خودشان می دانند. آقای نوری زاد به تشخیص اشتباه پزشک زندان دچار اگزما و عفونت پوستی شدید شدند به طوری که تمام پوستشان لزج و فاسد شده بود. این را امروز از ما می شنوید که بیشتر از دو ماه از ماجرا می گذرد. گرچه به تمهید معالج بعدی وضعیت اورژانسی ایشان حل شد ولی هنوز عارضه ی آن در چهره ی ایشان مشخص است. چهره ای که روزی مردم ما به نام راوی روایت فتح می شناختند، بسیار سرخ و ملتهب است.

ایشان بیشتر از سه ماه است در قرنطینه اند. بیشتر از دو ماه هواخوری نداشتند و تنها برای ملاقات از سلول بیرون می آمدند. همه ی این رفتارها غیر قانونی که هیچ ضد بشری است. منظور اینکه ما سکوت کردیم ولی عفونت دهان چیزی نیست که من ساکت بمانم. کجای دنیا که ما ادعای مدیریت آن را داریم با مرد شصت ساله به خاطر نوشتن چنین می کنند؟ با کسی که جوانی اش را وقف مردم محروم کرد و هیچ وقت نخواست که پشت میز نشین باشد و عافیت طلب. مرخصی برای درمان حق مسلم ایشان است.

کاش آقای رئیس قوه قضائیه صدای من را بشنوند: آقای رئیس قوه قضائیه، همسرم را روزی که بردند به نام شما از ما جدا کردند و به خاطر توهین به شما، نامه اش هم در دفاترتان موجود است. شش ماه به خاطر شما حکم گرفت. بحثی نیست اما من ایشان را با تنی و روحی سالم به داد گاه تان فرستادم و فقط می خواستم ایشان را با بیست کیلو کاهش وزن و تنی ضعیف وقتی برای مرخصی آمده بودند می دیدید!

خبر جدیدتری از وضعیت ایشان دارید؟

نه خیر، ملاقات به ملاقات. دسترسی به تلفن نداریم. بیشتر از هفتاد روز است که ملاقات حضوری نداشته ایم. تلفن هم که ندارند. می گویند باید صبر کنید چهارشنبه به چهارشنبه. ولی به خدا قسم اگر کسی بتواند فقط و فقط یک هفته با عفونت دهان سر کند که ایشان طی این یکماه، و اگر پیگیری نشود هم ایشان اعتصاب می کنند و هم ما ساکت نمی نشینیم. تمام دادم این است که آقای نوری زاد بنیه اعتصاب جدید را ندارد و همین وضعیت جسمی شان هم حاصل انفرادی طولانی مدت و فضای نامناسب و اعتصاب قبلی ایشان است.

من نمی دانم طرف مسوول کیست. اطلاعات یا قوه قضائیه؟ دادستان یا رئیس زندان؟ نمی دانم، ولی تک تک آنها می دانند که آقای نوری زاد فردی متعهد است. با یک احضار تلفنی! خودش را تحویل سیستم قضایی داد. آنها می دانند که اگر در زندان را سالها باز بگذارند ایشان یک قدم آنطرفتر نخواهند رفت! و حالا به خدا قسم برای سلامتی ایشان نگرانیم. بگذارید به درمان ایشان بپردازیم تا تنشان در زندان جمهوری اسلامی! تلف نشود. بگذارید لحظه ای با خودمان به باور برسیم که هنوز کسی برای آدمی برای انسانیت ارزشی قائل است. همین!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر