۸/۲۷/۱۳۸۹

نشانه‌های فروپاشی اقتدار وزارت امور خارجه در ماجرای ارسال سلاح به نیجریه

ارزیابی اشتباهات چند جانبه و تأسف‌بار دولت ایران در مدیریت یک بحران:
نشانه‌های فروپاشی اقتدار وزارت امور خارجه در ماجرای ارسال سلاح به نیجریه
. ادامه راه سبز(ارس): اعزام وزیر خارجه به عنوان بالاترین مقام دستگاه سیاست خارجی برای حل مسئله ارسال اسلحه به نیجریه، بدون انجام تمهیدات لازم، اوج بی تدبیری در مدیریت این بحران است. او به نیجریه می رود، حتی موفق به دیدار با رئیس جمهور این کشور نمی شود، تنها با وزیر امور خارجه دیدار می کند و نه تنها هیچ اتفاقی در جهت حل ماجرا نمی افتد، بلکه مقامات نیجریه ای بار دیگر اخباری را در این خصوص به رسانه ها می دهند و همچنین اعلام می کنند که موضوع را به شورای امنیت نیز گزارش خواهند کرد. این امر، نشان دهنده از بین رفتن قدرت تاثیرگذاری سیاست خارجی ما در کشورهای آفریقایی است که به طور سنتی روابط خوبی با ما داشته اند.
در کنار مشکلات متعددی که در حوزه روابط خارجی ما وجود دارد، موضوع ارسال اسلحه به نیجریه مشکل جدیدی است که می تواند دستاویری برای کشورهای غربی و شورای امنیت برای تشدید فشارها علیه ایران قرار گیرد. متاسفانه این مسئله رسانه ای شده و الان نزدیک دو هفته است که در راس خبرهای آن کشور و قاره افریقا قرار دارد. همچنین به قرار اطلاع، آقای متکی وزیر امور خارجه پنج شنبه و جمعه گذشته برای حل و فصل این مساله به نیجریه سفر کرده است.

در خصوص صورت مساله باید گفت که متاسفانه منابع داخلی معتبری که بتواند موضوع را روشن کند، وجود ندارد، و مثل همه مسائل مهم خارجی، مردم برای دانستن آن نامحرم دانسته شده اند. ولی بر اساس خبرهای منابع خارجی، در محموله ای به مقصد نیجریه که توسط یک شرکت کشتیرانی خارجی حمل شده، ۱۳ کانتینر مشکوک که پس از انجام تحقیقات مشخص شده این کانتینرها که حامل اسلحه های ساخت ایران است، از مقصد ایران بارگیری و به نیجریه ارسال شده است.

مقامات نیجریه ادعا کرده اند که از زمان حرکت این محموله از بندرعباس، از بارگیری آن با خبر بوده اند. بر اساس اطلاعات غیر رسمی، مقصد این محموله گامبیا بوده و بر اساس سفارش این کشور، از سوی یک شرکت ایرانی فروخته شده است. اما مشخص نیست چرا این محموله در نیجریه پیاده شده است؟

گفته می شود آقای یحیی جامه، رئیس جمهور گامبیا، نیز در این امر مداخله کرده و با دولت نیجریه تماس گرفته و به آن ها اطمینان داده که این محموله، محموله سلاح هایی است که برای گامبیا ارسال شده و خواسته است که مسئله را حل و فصل کند.

اما بر خلاف انتظارات، این مسئله ابعاد خبری بسیار گسترده ای پیدا کرده و بر اساس آخرین گزارش، دولت نیجریه این موضوع را به عنوان یکی از مصادیق نقض قطعنامه های شورای امنیت از طرف ایران، به شورای امنیت گزارش کرده است که در این صورت، مشکل برای ایران دو چندان خواهد شد.

درباره این مسئله می توان چند نکته را مطرح کرد:

۱- به نظر می رسد وزارت خارجه و مسئولین سیاسی و امنیتی ما در مدیریت این موضوع بسیار ناشیانه عمل کرده اند و نوعی ناهماهنگی در مدیریت برنامه های خارج از کشور دیده می شود.

اگر قرار بر فروش اسلحه از طرف یک شرکت ایرانی یا حتی دولت ایران به یک دولت دیگر بوده است، در صورتی که آن دولت تحت تحریم سازمان ملل نباشد یا ما از لحاظ مقررات بین المللی مانعی در فروش سلاح نداشته باشیم، نیازی به این گونه اقدامات پنهانی نیست. در تمام دنیا، فروش اسلحه بخشی از معاملات روزمره است، مگر این که یکی از دو طرف در فاز تحریم ها دچار مشکل باشد.

در هر حال درایت در مدیریت روابط خارجی حکم می کرد این مسئله به گونه ای مدیریت می شد که این رسوایی به بار نمی آمد.

۲- این مسئله نمایانگر از بین رفتن تسلط و هیمنه مسئولان سیاست خارجی ما در روابط خارجی است. به طور طبیعی، جمهوری اسلامی در سی سال گذشته نیز از اینگونه معاملات داشته است، اما در این دوران، همه امور تحت کنترل مدیریت روابط خارجی کشور بود.

در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و نیز در دولت آقای هاشمی، کمیته ای در وزارت امور خارجه – که تقریبا همه معاونین دستگاههای اجرایی در آن عضویت داشتند – بر روابط خارجی و حتی سفرهای دیگر وزارتخانه ها و سازمانها نظارت داشت و کلیه معاملات خارجی، مخصوصا در بخش های حساس، حتما باید با صلاحدید و تصویب و تایید این کمیته که ریاست آن با معاون اقتصادی وزارت خارجه بود، صورت می گرفت. اما به نظر می رسد اکنون مشکل را باید در از بین رفتن اختیارات وزارت خارجه و دخالت و تصمیم گیریهای خارج از آن باید جستجو کرد.

مسئله اخیر به نوعی ناشی از ضعف وزارت امور خارجه است. این وزارتخانه حتی بر مسئولیت هایی که مستقیما در حیطه کارش است، اشراف ندارد و متاسفانه تبدیل به شیر بی یال و دم و اشکم و مجری و عامل تشریفاتی شده است. این مساله ای است که همکاران من در وزارت امور خارجه، شدیدا نسبت به آن معترض اند.

در زمان آقای هاشمی یا آقای خاتمی چنین چیزی دیده نمی شد. هر دو وزیر امور خارجه آن دو دولت، چه آقای ولایتی و چه آقای خرازی، اقتداری داشتند که اگر کاری خلاف شئونات کشور انجام می شد، به شدت با آن برخورد می کردند و مدیریت وزارت خارجه در سیستم اجرایی کشور به گونه ای تنظیم شده بود که اجازه نمی داد چنین اتفاقاتی رخ دهد.

۳- این نوع اقدامات ممکن است در همه جای دنیا اتفاق بیفتد و مشکلاتی را به وجود آورد، اما در صورتی که کشورهای مبدا و مقصد از دوستی بادوام و با قوام برخوردار بوده باشند و اعتماد متقابل بین آنها وجود داشته باشد و مراوده قدرتمند و قوی سیاسی داشته باشند، این مشکلات را از طریق مشاوره های دیپلماتیک و نهایتا دیپلماسی پنهان حل می کنند، و موضوع به رسانه ها کشیده نمی شود تا تبدیل به یک بحران در روابط دو کشور شود.

به نظر می رسد از بین رفتن اقتدار و توانمندی سیاست خارجی ما در جهان و از جمله کشورهای آفریقایی، از دلایل عدم توجه نیجریه به عواقب این کار و رسانه ای کردن مشکل است. به گونه ای که به رغم سفر آقای متکی، مقامات نیجریه مجددا از طریق مطبوعات به انتشار اخبار مربوط به این موضوع پرداختند.

به طور طبیعی، انتظار این بود که حداقل به احترام مذاکرات با آقای متکی منتظر می ماندند، اما فردای مذاکرات، اخبار دیگری را در این خصوص به رسانه ها دادند و یا لااقل از انتشار آن از طریق مطبوعات جلوگیری نکردند.

این امر، نشان دهنده از بین رفتن قدرت تاثیرگذاری سیاست خارجی ما در کشورهای آفریقایی است که به طور سنتی روابط خوبی با ما داشته اند.

۴- نکته دیر اینکه اعزام وزیر خارجه به عنوان بالاترین مقام دستگاه سیاست خارجی برای حل این مسئله به همراه چندین مدیر ارشد، اقدام ناصواب دیگری در مدیریت این بحران است که نشانه اوج بی تدبیری است.

باید سفارتهای دو کشور و مقامات پایین تر وزارت خارجه، تمهیدات لازم را برای مدیریت این بحران انجام می دادند و نهایتا اگر لازم بود، وزیر خارجه برای حل و فصل نهایی اقدام به سفر می کرد. اما متأسفانه می بینیم که بالاترین مقام دستگاه سیاست خارجی به نیجریه می رود و متاسفانه حتی موفق به دیدار با رئیس جمهور این کشور نمی شود و تنها با وزیر امور خارجه دیدار می کند و نه تنها هیچ اتفاقی در جهت حل ماجرا نمی افتد، بلکه مقامات نیجریه ای اعلام می کنند که موضوع را به شورای امنیت نیز گزارش خواهند کرد.

وزیر امور خارجه زمانی باید دست به چنین سفری بزند که از دستاوردهای سفرش مطمئن باشد. یعنی رایزنی های دیپلماتیک از مجاری دیپلماتیک صورت گرفته باشد و توافق های اولیه را انجام داده باشند و بعد از آن، برای نهایی کردن این توافقات، وزیر امور خارجه سفر کند.

۵- و اما نکته آخر: اعلام اینکه مقصد این محموله تسلیحاتی گامبیا است، ممکن است مشکل دیگری را برای ما به وجود آورد. می دانیم که گامبیا کشور کوچکی محصور در درون سنگال است و با هیچ کشور دیگری مرز مشترک ندارد. اگر هدف نهایی خرید تسلیحات به منظور دفاع در مقابل تهدیدات خارجی باشد، دفاع زمانی معنی پیدا می کند که تهدیدی وجود داشته باشد.

ما با فروش این تسلیحات به گامبیا، بر تهدید این کشور از سوی سنگال مهر تایید زده ایم. می دانیم که سنگال از کشورهای مهم منطقه غرب آفریقاست که روابط بسیار خوبی با ایران دارد. آقای احمدی نژاد چندین بار به آن جا سفر کرده است و آقای عبدالله وادی، رئیس جمهور سنگال، هم چندین بار به تهران آمده است. این مسئله می تواند روابط ما با سنگال را دچار مشکل کند. یعنی حتی اگر نیجریه ای ها قانع شوند که این تسلیحات برای آقای یحیی جامه و کشور گامبیا بوده است، در این صورت، روابط ما با سنگال دچار مشکل خواهد شد.

اینها چند نمونه از ضعف ها و اشکالاتی است که در مدیریت این مسئله دیده می شود. به نظر می رسد که مجموعه این نکات، نشان دهنده یک نوع فروپاشی اقتدار و توانمندی وزارت امور خارجه در داخل و خارج است و این ضعف در بازوی سیاست خارجی دولت واقعا مایه تاسف است.
جاوید قربان اوغلی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر