۸/۲۷/۱۳۸۸

چگونه ‌کودتا، سپرهای دفاعی کشور را نابود کرد

چگونه ‌کودتا، سپرهای دفاعی کشور را نابود کرد

ادامه راه سبز«ارس»: همانگونه که در موضع گیری‌های کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری نیز کاملا هویدا بود همگان بر حساس بودن شرایط ایران در مورد بحث هسته‌ای اتفاق نظر داشتند، تا آنجا که محسن رضایی در مناظره‌اش با احمدی‌نژاد اعتراف کرد که تاکنون سه بار برای حاکمیت محرز گردیده بوده‌است که آمریکا و اسراییل قصد حمله به تاسیسات اتمی ایران را دارند که با افشاگری‌های ایران و گروه‌ها و دولت‌هایی که مخالف حمله بوده‌اند این حملات منتفی شده‌است. اما آیا معادلاتی که پیش از انتخابات ما را از درگیر شدن در یک جنگ نابرابر (کلیه مانورهای اخیر ارتش و سپاه بر مبنای جنگ نا‌متقارن طراحی گردیده‌است بنابراین سران نظام نیز بر نابرابر بودن توان دفاعی کشور در مقابل این حملات اذعان دارند) حفظ کرد هنوز نیز می‌تواند نقش خود را ایفا کند؟ پاسخ این پرسش را با بررسی تک تک مولفه‌های تاثیر گزار بررسی می‌کنیم:


1- بدون شک پایگاه ایران در میان مردم مسلمان منطقه و نگرانی از واکنش آنها در مقابل حمله به ایران یکی از موارد بازدارنده به شمار میرفت اما با جنایاتی که حکومت کودتا پس از انتحابات به آن دست زد نه تنها دیگر عابرویی برای حاکمیت در منطقه باقی نگذاشت بلکه محبوبیت خامنه ای و احمدی نژاد را در سطح دیکتاتودی مانند صدام تنزل داد .

2- پیش از انتخابات هنوز تحلیل دقیقی از وسعت و عمق نارضایتی مردم ایران از حاکمیت وجود نداشت و با توجه به تجربیات تاریخی که هم مردم ایران را غیر قابل پیش بینی و هم دارای احساسات میهن پرستانه شدید میدانست حمله به ایران میتوانست ریسک زیادی برای مهاجمین به همراه داشته باشد. اما اتفاقات پس از انتحابات نه تنها شکاف عمیق بین مردم و حاکمیت را آشکار کرد بلکه شکاف عمیق به وجود آمده در ساختار حاکمیت را نیز به تصویر کشید بنابراین نه تنها نگرانی مهاجمین از این بابت مرتفع شده بلکه خود به یک فرصت طلایی نیز بدل گشته که در شرایط نبود مشروعیت برای حاکمیت به راحتی و بدون نگرانی از حمایت مردم از این دولت خونخوار میتوان با آن تسویه حساب کرد.

3- خیانت آشکار حکومت کودتا به رای مردم به مثابه مهمترین میثاق مردم با حاکمیت و نقض بسیاری از اصول شرع و قانون اساسی در مراحل انتخابات و پس از آن نشان داد که نه تنها تعهدات اخذ شده از این حاکمیت در مذاکرات هسته ای قابل اتکا و اعتماد نمیباشد بلکه حتی فتاوای شرعی رهبر در مورد حرام بودن استفاده از سلاح اتمی نیز کاملا بی ارزش و فاقد اعتبار است.

4- آشکار شدن رفتارهای وحشیانه و ضد حقوق بشری حاکمیت در قبال مردم مسلمان و شیعه ایران به کشورهای مسلمان منطقه نشان داد که برای سران حکومت کودتا یهودی و مسلمان و شیعه و سنی هیچ تفاوتی ندارد و حاکمیت بدون در نظر داشتن کوچکترین موازین اسلامی و حقوق بشری برای رسیدن به اهداف خود از هیچ جنایتی ابایی ندارد.

5- میزان توسعه دموکراسی در هر کشوری یکی از معیارهایی است که همواره نسبت عکس با حجم نگرانیهای بین المللی در مورد فعالیتهای هسته ای آن کشور دارد که با مشاهده وقایع پس از انتحابات دیگر با هیچ معیاری نمیتوان وجود حداقل دموکراسی در ایران را پذیرفت.

6- تاکنون در هیچ کجای دنیا حمله به تاسیسات اتمی فعال و در حال کار اتفاق نیافتاده است که مهمترین دلیل آن غیر قابل کنترل بودن عوارض آن برای کل منطقه است. بنابراین با نزدیک شدن به زمان بهره برداری از تاسیسات اتمی ایران برای کشورهایی که هسته ای شدن ایران خط قرمز آنها تلقی میگردد گزینه های زیادی به جز حمله مستقیم روی میز نمانده است و از سوی دیگر چنانچه این تاسیسات اتمی فعال گردند بر اساس گزارش دستگاههای اطلاعاتی آلمان ایران ظرف 6 ماه آینده توان تولید یک یا دو کلاهک هسته ای دارد که در اینصورت کشورهای مهاجم باید هزینه حمله به کشوری با توان موشکی(ایران موشکهایی با برد بیش از 2000 کیلومتر را در اختیار دارد) و اتمی را بپردازند که نسبت به شرایط فعلی هزینه بسیار سنگینتری خواهد بود.

7- رفتارهای بدون محاسبه حاکمیت در برخورد با مردم و کشورهای محکوم کننده رفتار فوق ظاهرا گواهی است که حاکمیت دیگر هیچ ابایی از زیر پا گذاشتن موازین داخلی و بین المللی ندارد و این تنها در حالتی قابل درک است که حاکمیت خود را حداقل نزدیک به مرحله رویین تنی میپندارد که رویین تن شدن این حکومت کودتایی در حال حاضر از دید حاکمیت جمهوری اسلامی از راهی جز دستیابی یه سلاح اتمی عبور نمیکند.

8- کشورهای عرب منطقه به این نکته اشراف دارند که هم با ایران و هم با اسراییل دارای تضاد منافع زیادی هستند و هزینه های هرگونه همکاری در حمله به ایران را نیز میدانند اما شرایط فعلی با احتساب محدودیتهای زمانی ذکر شده آنها را میان دو گزینه قرار داده که: هردو دشمن منطقه ای خود را مسلح به سلاح اتمی ببینند(که به شدت امکان مانور آنها را در منطقه کاهش خواهد داد) یا با اسراییل به عنوان دشمن دشمنشان متحد شوند تا ایران را از سر راه بردارند و میان دو قدرت اتمی پرس نشوند.

9- یکی از ابزارهای تهدید اسراییل از سوی ایران استفاده از توان حزب الله لبنان و حماس برای حمله به اسراییل در صورت مورد تهاجم واقع شدن ایران بود اما در شرایط فعلی با توجه به کاهش شدید محبوبیت حاکمیت در میان مردم لبنان و فلسطین و تداعی شدن رفتار اسراییل با مردم این دو کشور با دیدن رفتار وحشیانه حکومت کودتا با مردم ایران ، هرگونه وارد شدن به جنگ با اسراییل از سوی حماس و حزب الله در صورت حمله اسراییل به ایران پایانی بر حیات سیاسی این دو گروه مسلح در کشورشان خواهد بود و باید پاسخگوی سوال مردم کشورشان باشند که چرا منافع ملی کشورشان را به پای حمایت از یک حاکمیت سرکوبگر قربانی کرده اند.

10- افشای وجود مراکز اتمی مخفی در ایران که حاکمیت هیچگونه گزارشی در مورد وجود آنها به آژانس ارائه نداده بود و عملا باعث ساقط شدن کامل اعتماد جامعه بین المللی نسبت به فعالیتهای هسته ای رژیم ایران گردیده است.

11- انصراف روسیه از تحویل موشکهای اس 300 به ایران که عملا یکی از مهمترین برگهای برنده ایران در نشان دادن چنگ و دندان به اسرائیل را سوزاند.

12- اگر روسیه نیروگاه اتمی بوشهر را به اتمام میرساند و این نیروگاه اتمی آغاز به کار میکرد به دلیل خطرات ناشی از حمله به یک نیروگاه اتمی فعال برای کل منطقه، تقریبا احتمال حمله به نیروگاه بوشهر منتفی میشد که باز هم روسیه با خلف وعده خود از به وجود آمدن این حاشیه امنیت برای ایران نیز جلوگیری کرد.

13- عدم وجود حداقل انسجام در سیاست خارجی کشور به دلیل وجود بحرانهای داخلی که ظهور و بروز کامل آن را میتوان در مواضع اخیر سران کشور در مورد ارسال اورانیوم به خارج رویت کرد. که نتیجه مذاکراتی که به وسیله جلیلی (نماینده رهبر) و مطمئناٌ با نظارت کامل رهبری انجام شده پس از ارسال به تهران، از سوی رهبر، رئسای قوه قضائیه و مقننه،مجلس، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام غیر قابل پذیرش خوانده شده و فیروزآبادی و احمدی نژاد و دولت آن را موفقیت دیگری برای کشور میدانند. و مهمترین نتیجه چنین فرآیندی سلب اعتماد جامعه بین المللی نسبت به اجرایی بودن هرگونه توافق با مذاکره کنندگان ایرانی است.

بر اساس موارد فوق است که فعالیتهای دیپلماتیک ماههای اخیر و و جود اخباری در مورد مذاکرات پادشاه عربستان و اسراییل و اجازه عربستان به اسراییل برای استفاده از فضای هوایی آن کشور برای حمله به ایران ، مانورهای زیردریاییهای اتمی اسراییل در کانال سوئز با همکاری مصر‌، مانور مشترک نظامی آمریکا و اسرائیل، مذاکرات حسنی مبارک با اوباما در مورد فعالیتهای هسته ای ایران، مذاکرات دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا با کشورهای منطقه در مورد ایران، مذاکرات اوباما با رهبران روسیه و چین در مورد ایران و جلب حمایت روسیه و چین از سوی اوباما قابل فهم تر میشود. و شاید حسن نصرالله نیز به همین دلایل، بازی با برگ ایران را تمام شده میداند که با استقبال از ایفای نقش پررنگتر ترکیه در منطقه و عدم حمایت یک سویه از ایران در اختلاف عربستان و ایران در مورد حوثی های یمن به دنبال حامیان جدید برای حزب الله در منطقه است.
فرزاد فرحت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر