۸/۱۲/۱۳۸۸

۱۳ آبان و مسئولیت شیعه بودن

«۱۳ آبان و مسئولیت شیعه بودن»


به یوم الله دیگری نزدیک می شویم . سیزدهم آبان می تواند نوید بخش پیروزی حق بر تزویر باشد ؛ می تواند پیروزی فریدون بر ضحاک را مژده دهد ؛ می تواند به سیل خروشان نیل بر سپاهیان فرعون زمان تبدیل شود ؛ می تواند غلبه حق بر شمشیر ارتجاع و بدعت گردد ؛ اگر فریاد شریعتی شهید را آویزه گوش کنیم و مسئولیت شیعه علی بودن را به خاطر بسپاریم ، زیرا اگر شاهد نبرد حق و باطل زمانه خویش نیستیم ؛ چه به شراب نشسته باشیم یا به نماز ایستاده باشیم هر دو یکی است. هر روز تاریخ بشری یک عاشورا است و هر ماه ، محرم و هر مکان ، کربلا و منازعه زمانه ما ، نبرد میان تشیع علوی با تشیع صفوی است ؛ تشیع جماران با تشیع جمکران ؛ تسنن محمدی با تسنن اموی و به گفته آیت الله خمینی ، نبرد اسلام ناب محمدی (ص) با اسلام آمریکائی است. دیگر سکوت را روا نیست ؛اگر مسئولیتی را بر شانه های خود احساس می کنیم . باید انتخاب نمود ؛ یا حسینی بودن را ، یا زینبی بودن را ؛ یا آنگونه مردن را ، یا اینگونه ماندن را ، اگر می خواهیم از صحنه غایب نباشیم . کاروان جنبش سبز به سوی نینوای سرنوشت خویش در حرکت است و به خاطر تردید هیچکس توقف نمی کند تا به آنچه سرافرازی و مردانگی حکم می نماید گردن نهد .

هیهات من الذله . چهره تزویر امویان پس از بیست سال از شهادت امیر مومنان نمایان گردید و شگفت آور اینکه بیست سال نیز از رحلت امام انقلاب اسلامی گذشته است و طاغوت دیگر بر حفظ ارزشهای راستین انقلاب و حتی پایبندی به شعائر اسلامی اصراری ندارد و پرده از چهره پلید خود و حاکمیتش برداشته است. عبادت و نیایش بندگان خدا را سرکوب می کند و آنها را به آتش " اصحاب اخدود " می سوزاند ؛ حتی اگر پیکر " ترانه ای " باشد که هنوز چشم به راه هزاران آرزو در زندگی بوده است . بی گناهان را به شهادت می رساند و از تجاوز به خلایق نیز ابائی ندارد . بانگ " انا ربکم الاعلی " سرداده است و ظلم را لباس عدالت می پوشاند. نقش منحوس سفیانی و دجال را ایفا می کند و از پیشگاه ولی امر(عج) تظاهر به استغاثه می کند.

" نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانو یحذرون "

خداوند اراده کرده است تا فرعون و هامان و سپاهشان، کسانیکه مایه ترسشان بودند را مشاهده کنند (قصص)

وعده پروردگار محقق گشته و این سیل خروشان ملت است که مایه وحشت حاکمیت جائر می باشد . اینک ، حجت بر علویان و سربداران تمام گشته و بازماندگان از قافله همانند حر بن یزید ریاحی در صبح عاشورا بر سر دوراهی بهشت و جهنم قرار گرفته اند. هیهات اگر این بیدارشدگان راهی جز سعادت را برگزینند. بیائیم بار دیگر به فریاد معلم شهید که همچنان مانند صور خودآگاهی ملت در فضای کشور طنین افکن است گوش فرا دهیم :

نمی دانم پس از مرگم چه خواهم شد،
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ،
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد،
به دست طفلکی گستاخ و بازیگوش ،
و او یکریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد،
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،
بدین سان بشکند دائم ؛ سکوت مرگبارم را.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر