سالهای مبارزه و زندان و تبعید
مرحوم آیت الله منتظری که دوران جوانی خود را در محضر آیت الله محمدحسین بروجردی، آیت الله روح الله خمینی و علامه محمدحسین طباطبایی تلمذ نموده و در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسیده بود و از مدرسان عالی رتبه حوزه قم محسوب می شد، چهار مرتبه در جریان مبارزات سیاسی قبل از انقلاب دستگیر و تبعید گردید و به دفعات زندگی مخفی و حبس های طولانی را تحمل نمود و مدتها زیر نظر ماموران حکومت وقت قرار داشت.
معظم له پیش از انقلاب از جمله نزدیکان آیت الله خمینی بود و در زمان تبعید رهبر فقید انقلاب به نجف، نماینده تام الاختیار وی در ایران شد.
آیتالله منتظری بدلیل ادامه فعالیتهای سیاسی در دورانی که به مسجد سلیمان، نجف آباد، طبس، خلخال و سقز تبعید شده بود، و همچنین ایراد نطقهای انتقادی، سال ۱۳۵۴ برای آخرین بار دستگیر و به تحمل ده سال حبس محکوم شد.
وی در زندان نیز همراه با آیت الله سید محمود طالقانی، مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی، لاهوتی و دیگران، دست به فعالیتهای اعتراضی مختلف از جمله برگزاری نماز جمعه انتقادی زدند.
این مجاهد نستوه، در جریان شدت یابی جنبش مردم و عقبنشینی حکومت پهلوی، در هشتم آبان ۱۳۵۷ همراه با گروه زیادی از زندانیان از حبس آزاد شد .
پیروزی انقلاب، بحث جانشینی، نظریه ولایت فقیه و آغاز بی مهری ها
ایشان در پاییز 1367 در اعتراضی تاریخی به "اعدام فله ای در زندانها و نحوه برخورد با زندانیان سیاسی" با مقامات عالی رتبه نظام تقابل و چالش جدی پیدا کرد.
از اواسط دهه ۶۰ روند حملات به آیت الله منتظری شکل گرفت که نقطه آغاز آن به ظاهر ماجرای مهدی هاشمی (برادر داماد آیت الله منتظری) بود و در مورد اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ به اوج رسید.
ماجرای مک فارلین و افشاگری های مهدی هاشمی
در جریان افشای ماجرای ایران - کنترا یا مکفارلین، اعلام شد که ایران در اواسط دهه ۶۰ با از طریق اسرائیل با ایالات متحده معامله تسلیحاتی داشته تا پول فروش آن تسلیحات بطور پنهانی به چریکهای مخالف دولت نیکاراگوئه (کنتراها) داده شود. همچنین رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان در ماموریتی پنهانی به همراه یک کیک و یک انجیل امضا شده توسط ریگان به تهران سفر کرده تا از طریق فروش سلاح به ایران، از کمک ایرانیها برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان استفاده کند. مهدی هاشمی که بوسیله آیت الله امید نجف آبادی از این ماجرا مطلع شده بود، از طریق روزنامه لبنانی الشراع آنرا فاش ساخت که منجر به دستگیری هر دو و اعدامشان شد. آیت الله منتظری که مهدی هاشمی را در ماجرا بیگناه میدانست، به نشانه اعتراض درسهای خود را تعطیل کرد و تلاشهای ایشان برای جلوگیری از اعدام مهدی هاشمی بی نتیجه بود و هاشمی در سال ۱۳۶۶ اعدام شد.
تابستان پرالتهاب ۱۳۶۷
تابستان سال ۶۷ با اعدام ناگهانی زندانیان سیاسی در زندانهای کشور و اعتراض جدی آیت الله منتظری به این فاجعه، اختلافات میان ایشان و آیت الله خمینی به اوج خود رسید .
پس از اعتراضات مکرر آیت الله منتظری، نامهای در تاریخ هفتم فروردین ۶۸ از بیت رهبر فقید انقلاب به ایشان ارسال شد که معظم له نیز در جواب خواستار واگذاری رهبری به انتخاب مجلس خبرگان گردید. همزمان اعلام برکناری آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری (تحت عنوان استعفا) توسط رسانهها منتشر شد و بدین ترتیب آیت الله منتظری که نتوانسته بود در برابر بیعدالتی ها سکوت کند و به قدرت آینده خود بیاندیشد، از مقام جانشینی رهبری عزل گردید.
بلافاصله بعد از این ابلاغ، دیوار و حصار اطراف بیت ایشان تخریب و نام و عکس وی از کتب درسی و ادارات دولتی و معابر عمومی محو و حذف شد. رساله ها و تألیفات وی نیز جمع آوری و ممنوع شد و تخریب شخصیت ایشان از طریق دو کتاب «رنجنامه» مرحوم سید احمد آقا خمینی و «خاطرات سیاسی» محمد محمدی ری شهری وزیر وقت اطلاعات و توهین در روزنامهها و خطبههای نماز جمعه آغاز گردید؛ در حالیکه ایشان نه امکاناتی برای دفاع داشت و نه اینکه نشریهای می توانست مقالهای از وی بنویسد.
انتقاد از سیاست های امنیتی- نظامی رهبر جدید
اولین موضع گیری انتقادی آیت الله العظمی منتظری پس از انتصاب ناگهانی حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای به آیت اللهی و رهبری جمهوری اسلامی، در اواخر سال ۱۳۶۸ و همزمان با مطرح شدن مسأله استقراض های خارجی بود. آیت الله منتظری که استقراض خارجی را "به ضرر مملکت" می دانست، پس از انتقاد خیرخواهانه اش مورد حمله ماموران لباس شخصی و تخریب تابلوی دفترش واقع شد.
آیت الله منتظری در ۲۱ بهمن ۷۱ و طی یک سخنرانی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب، از جو پلیسی- امنیتی و حاکمیت ارعاب در جامعه انتقاد کرد . متعاقب این امر ماموران لباس شخصی در برابر بیت معظم له تجمع نموده و با پرتاب سنگ و اشیاء خطرناک، بلوا ایجاد کرده و به محل درس ایشان حمله نموده و شاگردان وی را مضروب و بازداشت کردند. شامگاه همان روز صدها تن از ماموران سپاه با محاصره آن محل و قطع برق و تلفن، اقدام به کندن دربها به وسیله جرثقیل و شکستن شیشههای دفتر و حسینیه ایشان کردند.
ادامه بی حرمتی ها تا آغاز حصر خانگی
پس از به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی و آغاز اصلاحات در سال ۷۶، آیت الله منتظری در پاییز همان سال سخنرانی مبسوطی به مناسبت 13 رجب زادروز ولادت امام علی (ع) پیرامون "استقلال قوای سهگانه، مسئول بودن کلیه افراد در برابر قانون و رد فراقانونی بودن رهبر و تأکید بر محدودیت قدرت وی طبق قانون اساسی، آزادی تشکلهای حزبی و نیز عدم صلاحیت مقام رهبری برای تصدی مرجعیت تقلید" بیان نمود. بلافاصله نیروهای سپاه و بسیج به قم رفته، ضمن حمله به حسینیه ایشان و تخریب و اشغال آن، به بیت و دفتر وی نیز رحم نکرده و همه چیز را به شکل مخروبه ای تبدیل نمودند، حتی قصد جان ایشان کردند. دربهای ورودی به منزل ایشان نیز جوش داده شد و تنها ورودی قسمت داخلی منزل ایشان باز ماند که آنجا نیز کیوسک سپاه به طور شبانهروزی مستقر گردید.
بدین ترتیب بیش از پنج سال و شش ماه، ایشان جز با فرزندان، خواهر، برادران و نوههایش، با شخص دیگری اجازه ملاقات نداشت، حصر خانگی به دستور مستقیم رهبر جمهوری اسلامی بدون طی مراحل قانونی و بر خلاف ضوابط شرعی و اخلاقی. معمار دوم جمهوری اسلامی به جرم انتقاد قانونی بطور غیر قانونی از سیاستهای نظامی که خود ساخته بود، در خانه اش محبوس شد.
کیوسک حصر ایشان در نیمه شب دهم بهمن ماه ۸۱ زمانی که سران نظام به شهادت تیم پزشکی اطمینان پیدا کردند که معظم له در شرف مرگند، برداشته شد، اما بعد از وزیدن نسیم آزادی بر ایشان، خداوند هفت سال دیگر به معظم له عمر داد.
پیامبر خدا هم ولایت مطلقه نداشت
این عالم ربانی در ۴ دی ماه سال گذشته از خودکامگی و استبداد شدیدا انتقاد کرده و خاطرنشان نمود "مسائلی مانند رابطه با آمریکا یا روابط سیاسی با کشورها علی الاصول در حوزه کاری ولی فقیه قرار نمی گیرد."
ایشان در همان جلسه خاطرنشان کرد "حتی پیامبر خدا هم ولایت مطلقه نداشت" و تاکید نمود "حتی قرآن به پیامبر دستور می دهد که باید طبق قانون اسلام رفتار کند، نه هر طور خواست."
تاکید بر حقوق شهروندان بهائی، نقد حمله به سفارت آمریکا و مسئله اتمی
سال گذشته و در پی افزایش فشار بر جامعه بهائیان، آیت الله العظمی منتظری بر حق شهروندی آنها – در عین اذعان به بطلان عقاید دینیشان - تأکید ورزیده و از سیاست های سرکوب علیه آنان انتقاد کرد. معظم له همچنین خاطرنشان نمود "بهائیان اهل این کشور بوده، حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندی برخوردار می باشند و باید از رافت اسلامیِ مورد تاکید قرآن و اولیا دین، بهره مند شوند."
آیت الله منتظری آبان امسال در پاسخ به سوالاتی پیرامون حمله به سفارت آمریکا (در سال ۵۸)، آنرا اقدامی نادرست ارزیابی کرد و خاطرنشان ساخت "اشغال سفارت آمریکا در بدو پیروزی انقلاب که مورد حمایت اکثر اقشار انقلابی و مرحوم امام خمینی بود، مورد تایید این جانب نیز بود؛ ولی با عوارض منفى و حساسیت شدیدى كه بین مردم آمریكا به وجود آورد كه هنوز آثار آن باقیست، معلوم شد كه كار درستى نبوده و اصولا سفارت یك كشور به منزله جزئى از آن كشور است و كشورى كه در حال جنگ رسمى با ما نبود اشغال سفارت آن به منزله اعلان جنگ با آن كشور است و كار صحیحى نمى باشد."
پاییز امسال نیز، آیت الله منتظری در پاسخ به پرسش یکی از شاگردانش، به کارگیری انرژی اتمی در فناوری های تسلیحاتی و ساختن سلاح های کشتار جمعی را "تهدیدی برای کشورهای جهان" و موجب بی اعتمادی آنها توصیف کرد و آنرا نادرست شمرد.
واکنش های مداوم به کودتای انتخاباتی
آیت الله العظمی منتظری بعد از انتخابات ریاست جمهوری و انجام تقلب فاحش و تضییع حقوق ملت، در روز سه شنبه ۲۶ خرداد با انتشار اطلاعیه ای متذکر شدند که نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری را "هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد و بر اساس شواهد موثق و مستند، دستکاری عمده ای در آرای مردم داده شده است". ایشان چند روز بعد در پاسخ به پرسشهای محسن کدیور خاطرنشان نمود "تصدی حکومت توسط مسئولانی که عدالت و امانتداری را از دست می دهند مشروعیت ندارد و حاکم جامعه که با احکام شرع، موازین عقل و میثاق های ملی عمدا مخالفت کند، جائر (ستمگر) است و ولایتش جائرانه است".
آیت الله منتظری در واکنش به وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز از مقامات حکومت خواست پیرامون "اشتباهات انجام شده در حوادث اخیر"، از مردم کشور عذرخواهی کنند. ایشان در این زمینه خاطرنشان نمود "اینکه عدهای نسبت به حکومت خودی بوده و بتوانند به هر جنایتی دست زده، به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پایین پرتاب کنند و قتلهای زنجیرهای را انجام دهند و فرهیختگان ملت را وحشیانه ترور کنند و از مجازات مصون باشند، با هیچ دین و آئینی سازگار نیست."
آیت الله منتظری پس از سخنرانی رهبری در نماز جمعه جنجالی ۲۹ خرداد ماه ۸۸ و متعاقب آن سرکوب خونین مردم معترض، بیانیه ای صادر و خاطرنشان کرد "با حمایت قاطع از حرکتهای غیرخشونت بار ملت برای دفاع از حقوق حقه خود در چارچوب قانون متقن اساسی که جمهوریت را رکن اصلی نظام میداند، هرگونه اقدامی که منجر به ضرر غیر قابل جبران به جمهوریت نظام گردد را جایز نمی دانم و ضرب و شتم و کشتار ملت را مصداق بارز مخالفت با اصول اساسی اسلام و حاکمیت ملت بر سرنوشت خود دانسته و حرام شرعی اعلام می کنم."
ایشان در پاسخ به نامه اوایل مرداد ماه حدود هفتاد نفر از شخصیت های سیاسی و دانشگاهی ایران از جمله میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی، که از مراجع تقلید در قبال سرکوب و شکنجه معترضان یاری خواسته بودند، به سران جمهوری اسلامی هشدار داد "از سرنوشت محمدرضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران درس عبرت بگیرید."
پدر معنوی جنبش سبز در اواخر امرداد ماه، نسبت به دادگاههای استالینی و پروژه های اعتراف گیری تلویزیونی از فعالان سیاسی، واکنش نشان داد و طی پیامی که در پایگاه اطلاع رسانی ایشان منتشر شد، برپایی آن دادگاهها را محکوم نموده و فرمایشی خواند و پخش آن مصاحبه ها از تلویزیون را نیز غیر شرعی و غیر اخلاقی اعلام کرد.
ایشان در اوایل شهریور ماه و در پاسخ به تعدادی از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی که از مراجع خواستار واکنش شایسته شده بودند، خطاب به حاکمیت خاطرنشان کرد "اگر نظام قصد ندارد شیوه هایش را در برخورد با مخالفان عوض کند حداقل اذعان کند که این حکومت "نه جمهوری است و نه اسلامی و هیچ کس هم حق اعتراض و انتقاد ندارد."
معظم له اواخر شهریور و در ادامه سرکوب جنبش، از مراجع تقلید و روحانیون خواست تا برای دفاع از حقوق مردم، در تحولات جاری مداخله کنند. این مجاهد نستوه با بیان اینکه "از ستمهایی که تحت عنوان ولایت فقیه بر مردم می رود احساس شرمندگی می کنم"، خاطرنشان نمود "آنچه مشاهده می شود، در واقع حکومت ولایت نظامی است نه ولایت فقیه". پدر معنوی جنبش سبز در ادامه افزود "عجب اینکه حاکمیت با تکیه بر نیروی نظامی- انتظامی و کشیدن اسلحه بر روی مردم بی پناه و بی سلاح، آنان را شهید یا زندانی نموده و در نهایت مردم را محارب می نامند."
اواخر پاییز امسال و همزمان با روز جهانی حقوق بشر،گروهی از فعالان سیاسی و حقوق بشری آیت الله منتظری را تلاشگر حقوق بشر سال نام نهادند و تندیس حقوق بشر به وی اهدا نمودند.
دقیقا ۹ روز بعد، مجاهد نستوه زمان در سپیده دمان ۲۹ آذر ۸۸، به معبود شتافت و جنبش سبز را دچار غم فقدان خود نمود.
مقامات جمهوری اسلامی نه تنها اجازه انتشار مطلب در مورد ایشان و برگزاری آزادانه مراسم سومین و هفتم درگذشت معظم له را ندادند، بلکه در نقاط مختلف کشور به سوگواران ایشان حمله برده و ضمن دستگیری و ضرب و شتم و شلیک گلوله به حامیان جنبش سبز، وحشت خود را نیز از نام مرجع سبز به نمایش گذاشتند.
و اینک در آستانه چهلمین روز فقدان او هستیم که بسیاری از دوستداران، علاقمندان و شیفتگانش در زندان به سر می برند.
مجموع اتفاقات اخیر پیرامون پدر معنوی جتبش سبز، نشانگر همان سخن از «کویر» مرحوم دکتر علی شریعتی در مورد انسانهایی است که "حتی وقتی نیستند هم هستند."
جرس: حميد تكاپو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر