. ادامه راه سبز«ارس»: در پی ربودن و شکنجه ی روحی و جسمی یک دانشجوی فعال سیاسی و اجتماعی و فرزند عضو سابق شورای اسلامی شهر کاشان و معاون ستاد میر حسین موسوی در کاشان،مجمع روحانيون مبارز كاشان با صدور بیانیه ای تاکید کرد « دركشور و مذهبي كه پيشواي آن امام اميرالمومنين عليه السلام است چنين حركاتي شرم آور است»متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
خشونت ورفتارهاي دورازمنطق وعقلانيت با هرانگيزه ونيتي كه صورت پذيرد درعرف خردمندان دنيا مذموم ومحكوم است اما پاره اي ازحركات خشونت آميزرا بايد دررديف فجائع بزرگ بشري بحساب آورد.آدم ربائي وتعرض به جان وسلامت يك انسان ازهردين وآئيني ازهمين قبيل است.
همشهريان عزيز ومحترم اطلاع يافته اند كه بيش ازيك هفته ي قبل جناب آقاي مصطفي معراجي دانشجوي ممتاز رشته ي برق دانشگاه كاشان هنگامي كه قصد ورود به دانشگاه را داشته توسط چند نفرربوده و به مكان نامعلومي برده شده وطي چند شبانه روز تحت شكنجه هاي قرون وسطائي قرارگرفته وسرانجام او را شبانه ودرحال بيهوشي درنقطه اي از تهران رهاساخته اند.آثار شكنجه هاي وحشيانه ازآتش سيگار گرفته تا ضربه هاي جانكاه هم اكنون بربدن و دست و پاي اين جوان بي گناه قابل مشاهده است.شنيدن آنچه بر اوگذشته است از زبان خودش خواب را ازچشم هرانسان آزاده اي مي گيرد.
كدام انسان آزاده اي است كه براحتي از كنار اين فاجعه انساني و ضد بشري بگذرد؟ دركشور و مذهبي كه پيشواي آن امام اميرالمومنين عليه السلام است چنين حركاتي شرم آور است مگرنه اين است كه وقتي خلخال را ازپاي زن يهودي درآوردند آن حضرت فرمود: اگرمسلماني از فرط غصه بميرد جاي ملامت نيست بلكه سزاوار مردن است. راستي اگرهم اكنون آن امام و پيشواي كامل در ميان ما حضور جسماني داشت درمقابل چنين رويدادهاي ددمنشانه اي چه عكس العملي نشان مي داد وچه دستوري صادر مي فرمود؟ اگر هر يك از ما لحظه اي خود را جاي خانواده اي كه چنين مسئله اي برايش اتفاق افتاده است فرض كنيم چه احساسي پيدا مي كنيم؟البته خانواده محترم معراجي و بويژه شخص جناب اصغرآقاي معراجي كه تجربه ي سالها حضور در خط مقدم جبهه هاي دفاع مقدس را داشته و به افتخار جانبازي نائل شده است و هم اينك نيز در كسوت استادي دانشگاه و عرصه هاي سياسي و اجتماعي حضور فعال دارند تحمل و مقاومت شايسته ازخود نشان دادند.
اكنون نگاه نگران كننده ي همه ي مردم دردشناس به دستگاه هاي ذيربط و مسئول اعم از سازمان هاي اطلاعاتي¸امنيتي وقضائي وحتي دانشگاه است. دانشگاه و مديريت آن با توجه باينكه حادثه درآستانه ي درب ورودي دانشگاه و در روز روشن اتفاق افتاده درراستاي دفاع ازدانشجوي خود چه اقدامي كرده و چه تدابيري براي پيشگيري از تكرار چنين حوادثي انديشيده است؟
همگان مي دانند در اين موضوع مشكل قانوني وجودندارد و قانون مجازات آدم ربائي را به وضوح پيش بيني كرده است پس وظيفه ي دستگاه قضائي معلوم ومشخص است.
انتظارمي رود مسئولين اطلاعاتي و امنيتي بتوانند هرچه سريعتر عوامل را شناسايي كرده و آنان را به محكمه ي عادله بسپارند و اطمينان روحي وامنيت اجتماعي تهديد شده را به جاي خود بازگردانند و نتيجه ي اقدامات خود را به اطلاع مردم عزيز برسانند تا از تكرار چنين حوادثي پيشگيري شود و حداقل انتظارمردم از نظام اسلامي همين است.
مجمع روحانيون مبارزكاشان
1388.11.03
*************************
اعتراض استاد حوزه علمیه کاشان به رفتارهای صورت گرفته با فعالین سیاسی کاشان
ادامه راه سبز«ارس»: در پی رفتارهای بی سابقه برخی نهادها در شهرستان کاشان و پاره ای از برخوردهای صورت گرفته، حضرت آیت الله حاج شیخ حسین عرب، استاد برجسته حوزه های علمیه کاشان و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز کاشان طی نامه ای به حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالنبی نمازی دادستان اسبق کل کشور و نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه کاشان ضمن گلایه از این رفتارهای نادرست و بی سابقه تاکید کرد: " اين تضييقات و تشديدات ممكن است به طور موقت آرام بخش باشد اما براي علاج واقعه بايد فكر ديگري كرد".
متن کامل ایشان بدین شرح است:
اريد أن امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي صلي الله عليه واله و ابي علي ابن ابيطالب عليه السلام .
جناب آية الله آقاي نمازي امام جمعه محترم كاشان
با سلام واحترام
اوضاع هشت ماهه كشور بسيار پرماجرا و در عين حال از جهات عديده اي تأسف بار بوده و آثار و پديده هاي آن فقط به مركز ختم نشده بلكه موج آن ساير نقاط كشور را دربرگرفته و شهرستان كاشان نيز مستثنا نبوده است . بي شك تدبير و دقت بيشتر مي توانست مسائل و مشكلات پس از انتخابات را خيلي بهتر و راحت تر و كم هزينه تر از اين حل نمايد .
قرائن قطعي و شواهد عيني گواهي مي دهد كه در سطح كلان كشور و نيز شهرستان كاشان تصميم گيرندگان اجرائي و امنيتي تنها راه حل مسائل كشور و شهر را گزينه سركوب و ايجاد فضاي پليسي و بگيروببندها مي دانند و تعامل و گفتگو و رايزني در قاموس اين مسئولان هيچ مفهوم و معنائي ندارد در حالي كه در نگاه اكثريت مردم اين راه و اين تصور نادرست و بي جواب است .
آنچه فلاسفه و اهل حكمت به عنوان يك قاعده كليه گفته اند كه حركت قسري و جبري دوام پذير نيست ( القسر لايدوم )، تجربه تاريخي به كرات و مرات صحت اين قاعده را در مسائل اجتماعي و سياسي به اثبات رسانده است صرف نظر از حق و يا باطل بودن هر حكومتي اتخاذ شيوه تحكم و تكيه بر زور و ايجاد رعب و وحشت و توسل به راهكارهاي امنيتي و پليسي جواب نمي دهد و نمي توان به دليل حق بودن اصل نظام جمهوري اسلامي انتظار داشت اين راه ها و شيوه ها جواب مثبت بدهد و اصولا انتخاب چنين راهي نوعي ايجاد انحراف براي نظام است . اگر قرار بود اين گونه راه ها جواب دهد بايد هنوز شاه بر ايران حكومت مي كرد و بالاتر از آن ارتش سرخ و قدرت بلا منازع اتحاد جماهير شوروي ثابت و پابرجا مي ماند خوب است همه ما بينديشيم كه چگونه مي توان بر دل مردم حكومت كرد نه بر تن آنها .
فرصت را مغتنم شمرده تأسف و اعتراض خود را نسبت به بعضي از مسائل پيش آمده در كاشان تقديم مي دارم آنچه انگيزه اين تذكرات است اين است كه مسائل ذيل و مشابه آن بدون استثنا رفته رفته اميد و اعتماد مردم را نسبت به نظام سلب و باعث شده كه خاطرات تلخي در حافظه تاريخي مردم بجاي گذارد .
1- تعطيل كردن مجلس فاتحه مرجع و فقيه عاليقدر مرحوم آية الله العظمي منتظري ، بازي كردن با عواطف مذهبي و مردمي بود . تعطيل كنندگان خيال نكنند فتحي كرده و پيروزي را به دست آوردند . مرجع بزرگي كه هفتاد سال سابقه تدريس فلسفه و فقه و اصول را در كارنامه خود داشته و شخصيت دوم مبارزه و نهضت اسلامي محسوب مي شد تعطيلي مجالس فاتحه او در تاريخ روحانيت و نهضت و نظام چيزي جز وهن و ضعف به شمار نمي آيد .
2- اعلام موضع جامعه مدرسين در مورد مرجعيت حضرت آية الله العظمي صانعي در ميان ارادتمندان و مقلدان ايشان و طيف عظيمي از جوانان نتيجه اي جز سلب اعتماد كلي از نهاد جامعه مدرسين نداشته است و نه تنها تأثير منفي نداشته بلكه اقبال مؤمنين را به ايشان بيشتر نموده است .
3- برخورد با هيئت محبان اهل بيت(ع) و دستور توقف فعاليت هاي آن جاي بسي تعجب و تأسف است تنها هيئتي كه با شاكله ارزش هاي معنوي جبهه و جنگ و ديدار هفتگي با خانواده هاي معظم شهداء و ارتباط عاطفي مستمر با يادگاران دوران دفاع مقدس شكل گرفته و 24 سال با همين ساختار فعاليت نموده است حال به جاي تقدير و سپاس گزاري اين گونه با آن برخورد مي شود . چگونه است كه گاه انتخابات كه مي شود خون شهداء به خطر مي افتد و با اين عنوان كه نام شهداء و فرهنگ شهادت كم رنگ خواهد شد عده اي را به پاي صندوق رأي مي آوريم اما يك هيئت مذهبي كه متشكل از خانواده شهداء بوده و خدمت بي شائبه به شهداء و پدران و مادران آنها را افتخار خود مي داند اين چنين دچار مشكل مي شود و كار و فعاليت آن متوقف مي گردد.
4- عملكرد برخي از دستگاه هاي امنيتي و نظامي مخصوصا اطلاعات سپاه و شخص مسئول آن بسيار جاي تأسف دارد . به واهي ترين دليل متعرض جوانان مردم شده و حتي آنها را دستگير نموده و مورد ضرب و شتم قرار مي دهند كه نمونه اي از آن را در ايام انتخابات شخصا به عرض شما رسانديم . در شبي كه قراربود جلسه فاتحه براي مرحوم آية الله منتظري برگزار شود بدون هيچ دليلي بعضي جوانان حاضر در آنجا را دستگير نمودند. آيا اين كار قانون و توجيه قانوني لازم ندارد ؟
5- طبق اطلاع قطعي دستگاه هاي اطلاعاتي عده اي از جوانان عزيز را به بهانه اينكه در روز تاسوعا شعارهاي ساختارشكن و مخالف نظام داده اند تحت پيگرد قرار داده اند .
اولا بايد توجه كنيم كه هركس عليه شخص يا اشخاصي شعار بدهد يا اعتراضي داشته باشد نمي توان فورا او را مخالف نظام يا دين و روحانيت ناميد . چون ما و شما و بالاتر از ما نظام نيستيم . اعتراض به عملكردها اگر درست هدايت نشود و حق آزادي بيان محترم و به رسميت شمرده نشود گاهي امر را به اين مراحل و حتي شديدتر از آن هم مي رساند . خوب است مسئولين امنيتي و قضائي به جاي اين تشديدات و مبارزه با معلول قدري بخود آيند و بينديشند كه نسل سوم و چهارم انقلاب چرا به اين مرحله رسيده است ؟ البته بعضي به اين پرسش بسيار راحت مي توانند جواب بدهند . مي گويند اينها نتيجه ارتباط و القائات ماهواره ها وسايت ها و رسانه هاي بيگانه است . اما اين جواب كافي است و از ما سلب تكليف و مسئوليت مي كند ؟ و در هر صورت نمي توان جواني كه به نام امام حسين و اباالفضل عليهماالسلام در روز تاسوعا و عاشورا حاضر شده اورا بي دين و مخالف اسلام و مذهب و حتي اصل نظام ناميد .
ثانيا بنده و جنابعالي و هر كس كه با سيره پيامبر صلي الهن عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام آشنا است خوب مي داند كه آنان چگونه با مخالفان و حتي دشمنان خود برخورد مي كردند . مگر ما روحانيون وقتي از حقوق بشر سخن مي گوئيم نمي گوئيم علي ابن ابيطالب عليه السلام خطاب به خوارج كه عليه شخص او شعار مي دادند و نستجير بالله او را متهم به شرك مي كردند و در حال نماز در مقابل آن حضرت مي آمدند و اين آيه را مي خواندند لئن اشركت ليحبطن عملك فرمودند شما سه حق بر من داريد :
1- به خاطر دشمني با من سهميه شما را از بيت المال قطع نخواهم كرد .
2- در برپائي مراسم مذهبي خود آزاديد .
3- تا شما وارد جنگ نشويد من با شما نخواهم جنگيد .
بالاخره اين تضييقات و تشديدات ممكن است به طور موقت آرام بخش باشد اما براي علاج واقعه بايد فكر ديگري كرد .
حسين عرب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر