۲/۰۲/۱۳۸۹

در برابر ایمان نوري زاد، جز تعظیم و ادای احترام هیچ کار دیگری از آدمی بر نمی‌آید

در برابر ایمان نوري زاد، جز تعظیم و ادای احترام هیچ کار دیگری از آدمی بر نمی‌آید

. ادامه راه سبز«ارس»: در تمام هشت سال اصلاحات، بخاطر دارم ما این سو بودیم و محمد نوری‌زاد آن سو؛ درست خاطرم مانده باشد او در کیهان می‌نوشت که آن روزها از نظر ما مظهر تصلب سیستم بود...

با آن پیشینه ذهنی، راستش را بخواهید در جریان این وقایع اخیر من مدام منتظر بودم نوری‌زاد جایی مسیرش را تغییر دهد و به جبهه مقابل ملحق شود یا حداقل سکوت کند، و نشد و نکرد.

احترام عمیقی که من برای محمد نوری‌زاد قائلم ریشه در همین حقیقت دارد که برخلاف خیلی از ما که با حضور محتاط‌مان در صحنه شاید چیز زیادی برای از دست دادن نداشته‌ایم او بسیار اندوخته‌ها داشته که با اعتراضش از دست داده است. فراتر از این به گمانم محمد نوری‌زاد فقط حتی با سکوت هم می توانسته بسیار اندوخته‌ها داشته باشد که آن را هم نخواسته و نداشته...رو‌راستش چنین ذات و جنمی را لااقل در خودم سراغ ندارم و گمان می کنم شاید با هویج یا چماقی کوچک‌تر از این حرف‌ها هم میدان را خالی می‌کردم.

برای درک اصالت اصول‌گرایی محمد نوری‌زاد بد نیست یادمان باشد او خوب می‌داند که در فردای پیروزی احتمالی جنبش سبز باز شاید نوری‌زاد سویی باشد و بسیاری هوادارن سکولار سبزها سوی دیگر...یعنی در باورم نوری‌زاد خوب می‌دانسته برای اعتراضش هیچ پاداش سیاسی در کار نیست، حتی پاداشی در آینده و این مهمترین تفاوت او با برخی معترضین اصلاح‌طلب است که آنها نیز به سهم خود مقاومت قابل تحسینی نشان داده اند.

تنها توجیهی که می‌توانم برای خودم بیاورم تا رفتار محمد نوری‌زاد را درک کنم، ایمان عمیق او به اصولی است که زندگیش را بر اساس آن بنا کرده، ایمانی که خواه ناخواه آدمی را به حیرت و احترام وا می‌دارد...برابر این ایمان جز تعظیم و ادای احترام، هیچ کار دیگری از آدمی بر نمی‌آید.

تلخ مثل عسل - اميرحسين

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر