زندان را دانشگاه کردید و دانشگاه را زندان؛ رسانه را چماق کردید و چماق را رسانه
. ادامه راه سبز(ارس): حالا که زندان را دانشگاه کردید و دانشگاه را زندان ؛ رسانه را چماق کردید و چماق را رسانه ؛ دروغ را ارزش کردید و ارزشها را دروغ؛ چند سوال اقتصادی که نه … معیشتی دارم لطفا پاسخ دهید. اکنون یک ماه از شعله ور بودن چاه های نفت شهر می گذرد و هنوز این دلاورمردان عرصه های تکنولوژی و فن آوری!!! نتوانسته اند این چاه را خاموش کنند. در عجبم سپاه پاسدارانی که می خواست نشت نفت زیر آب خلیج مکزیک را مهار کند چطور نمی تواند شعله های روی خشکی کشورمان را فرو بنشاند؟! لابد توان سپاهیان در عملیات های زیر آبی بیشتر است! این همان حبابی است که سالها ساخته اید…
حبابی از جنس توهم که رسانه های شما و تریبون هایتان برای مردم می سازند. بدون آنکه بیاندیشید عاقبت این دروغپردازی ها چیست. مثلا می گویید ماهواره ساخته ایم؛ اما توان تعمیر توپولوف های روسی را ندارید، ساخت هواپیما که پیشکش.
سیاست خارجی ما را که به باد دادید و خدا را شکر در صدر اخبار منفی جهان هستیم.
داخل هم که شده جنگل؛ یک بار از مجلس، رابینسون کروزوئه جبغ می زند و فردای آن روز تارزانی از هیات دولت عربده می کشد.
اما اقتصاد کشور هم که به زعم آقای احمدی نژاد بهای گوجه و سیب زمینی اش دست امام زمان است تعریفی ندارد. حقوق کارمندان 500 هزار تومان است و گوشت 18هزار تومانی می خرند. تا می گوییم در لندن حقوق کارمندان 2000دلار است و به پول ما گوشت کیلویی 5هزار تومانی می خورند کلید اوین را نشان می دهید.
بورس ما هم که خوب است و ملالی نیست جز سودآوری سهامدارانش.
اقتصاد تولیدی هم پروار است، البته پروار از تاجران و کارخانه داران ورشکسته.
لابد می دانید کارگران همه سر کارند و بیکاران همه سرخوش از وفور نعمت
به رشد اقتصادی هم می نازدید که باهنر مجلس خودتان کشف کرد نعوذبالله کمتر از 2 درصد است!
حالا سوالم این است که این تکیه بر حباب و آمار سازی برای چیست؟
این درصدهای رشد و پیشرفت نجومی کجا و چه زمانی به ما روی خوش نشان می دهد و آثارش را می بینیم؟
آثار و تبعات بلند مدت این آمار سازی ها و دلخوش بودن ها چقدر است؟
لطفا به تومان بگویید چون عادت به صفرهای زیاد ندارم.
حبابی از جنس توهم که رسانه های شما و تریبون هایتان برای مردم می سازند. بدون آنکه بیاندیشید عاقبت این دروغپردازی ها چیست. مثلا می گویید ماهواره ساخته ایم؛ اما توان تعمیر توپولوف های روسی را ندارید، ساخت هواپیما که پیشکش.
سیاست خارجی ما را که به باد دادید و خدا را شکر در صدر اخبار منفی جهان هستیم.
داخل هم که شده جنگل؛ یک بار از مجلس، رابینسون کروزوئه جبغ می زند و فردای آن روز تارزانی از هیات دولت عربده می کشد.
اما اقتصاد کشور هم که به زعم آقای احمدی نژاد بهای گوجه و سیب زمینی اش دست امام زمان است تعریفی ندارد. حقوق کارمندان 500 هزار تومان است و گوشت 18هزار تومانی می خرند. تا می گوییم در لندن حقوق کارمندان 2000دلار است و به پول ما گوشت کیلویی 5هزار تومانی می خورند کلید اوین را نشان می دهید.
بورس ما هم که خوب است و ملالی نیست جز سودآوری سهامدارانش.
اقتصاد تولیدی هم پروار است، البته پروار از تاجران و کارخانه داران ورشکسته.
لابد می دانید کارگران همه سر کارند و بیکاران همه سرخوش از وفور نعمت
به رشد اقتصادی هم می نازدید که باهنر مجلس خودتان کشف کرد نعوذبالله کمتر از 2 درصد است!
حالا سوالم این است که این تکیه بر حباب و آمار سازی برای چیست؟
این درصدهای رشد و پیشرفت نجومی کجا و چه زمانی به ما روی خوش نشان می دهد و آثارش را می بینیم؟
آثار و تبعات بلند مدت این آمار سازی ها و دلخوش بودن ها چقدر است؟
لطفا به تومان بگویید چون عادت به صفرهای زیاد ندارم.
برگرفته: وبلاگ روبوسي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر