پرسشهایی از جعفری دولت آبادی درباره «جرم امنیتی»:
آقای دادستان! در وبلاگ شکوری راد بمب پیدا کردهاید؟
آقای دادستان! در وبلاگ شکوری راد بمب پیدا کردهاید؟
. ادامه راه سبز(ارس): آقای جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، امروز در مصاحبهای ضمن تایید بازداشت علی شکوری راد، فرمودهاند که اتهام ایشان، امنیتی است!
اگر کسی شکوری راد را نشناسد یا از خط و ربط و سابقه و اندیشه این نماینده سابق مجلس بیاطلاع باشد، وقتی سخنان آقای دادستان را شنود، شاید تصور کند که شکوری راد در حین بمبگذاری دستگیر شده و یا با جمعآوری و حمل سلاح و مهمات، قصد داشته که افراد بیگناه را بکشد و یا آنکه او در حال جذب نیروهای نظامی برای انجام یک کودتا بوده است!
حال اگر شنونده مطلع شود که شکوری راد پس از احضار برای “ادای پارهای توضیحات” بازداشت شده، احتمالات بالا را کنار میگذارد و احتمال میدهد که لابد این نماینده سابق مجلس، در فرستادن متهمان اعتراضات بعد از انتخابات به بازداشتگاه کهریزک که مقدمه جنایات بسیاری بود، دست داشته؛ یا اسرار نظامی کشور را به سازمانهای جاسوسی بیگانه تحویل داده؛ یا شاید با سخنرانیهای آتشین خود در اینجا و آنجا، با انکار هولوکاست و با وعده نابود کردن یک کشور دیگر، زمینه تهدید نظامی میهن را فراهم کرده که دادستان تهران، او را مجرم امنیتی میخواند.
اما اینها هم نیست، و اگر نیست، پس جرم امنیتی شکوری راد چیست؟ او یک وبلاگ داشته، در آن هم بمب نگهداری نمیکرده، بلکه از تخلفات و دروغگوییها و بیمسئولیتیهای برخی مسئولان قضایی انتقاد میکرده؛ گهگاهی پشت تلفنهای آزادترین کشور دنیا مصاحبهای انجام میداده و اگر در کنار وظایف حرفهای پزشکیاش فرصتی هم باقی میمانده، به زندانیان و خانواده آنان سر میزده و در برابر ظلم و ستمهای ناروا، از آنها دلجویی میکرده است. غیر از اینها، مانند بسیاری از مردم ایران، احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور قبول نداشته، در صحت انتخابات دهم تردید داشته و از سرکوب اعتراضات پس از آن هم، اگرنه عصبانی، دستکم غمگین بوده است.
حال، کسی که سخنان دادستان را بخواند و اینها را هم بداند، از خود میپرسد چرا دادستان جرم شکوری راد را امنیتی میداند؟ آیا این دادستان بر مبنای قانون اساسی چین و کره شمالی به طبقهبندی جرائم میپردازد یا بر مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؟ و آیا تمام آنچه که شکوری راد انجام داده، بر فرض که جرم باشد، جرم سیاسی نیست و جرم امنیتی است؟
آقای دادستان به کسی که پاسخ نمیدهد، لااقل با خود فکر کند؛ انتقاد شکوری راد از دستگاه قضایی، تلاش او برای پیگیری حقوق حزب متبوع خود از طریق قانون، فاشگویی او درباره تناقضگوییهای مقامات قضایی و مخالفت او با انتقادپذیرترین رئیسجمهور دنیا، واقعا جرمی علیه امنیت کشور است؟ یا آنکه فقط امنیت پوشالی احمدی نژاد و حامیانش پروپاقرص او در دستگاه قضایی را به خطر انداخته؟ حامیانی که حاضرند قانون و حقوق و حیثیت افراد را قربانی حفظ قدرت برای دیگران کنند و به قول معروف و متداول، آخرت خود را فدای دنیای دیگران کردهاند.
مسئولان که یک روز در میان از اقتدار دولت و متحدانش در پلیس و قوه قضاییه سخن میگویند و خود را مسلط بر اوضاع معرفی میکنند، آیا امنیتشان از یادداشتهای وبلاگ علی شکوری راد به خطر میافتد؟ آیا او در وبلاگش کوکتل مولوتف میساخته یا بمب نگه میداشته که از سوی دادستان تهران، مجرم امنیتی خوانده میشود؟ آیا آقای جعفری دولت آبادی حاضر است پاسخگو باشد و درباره مفهوم آنچه جرم امنیتی خوانده و تفاوت آن با جرم سیاسی توضیح دهد؟
اگر کسی شکوری راد را نشناسد یا از خط و ربط و سابقه و اندیشه این نماینده سابق مجلس بیاطلاع باشد، وقتی سخنان آقای دادستان را شنود، شاید تصور کند که شکوری راد در حین بمبگذاری دستگیر شده و یا با جمعآوری و حمل سلاح و مهمات، قصد داشته که افراد بیگناه را بکشد و یا آنکه او در حال جذب نیروهای نظامی برای انجام یک کودتا بوده است!
حال اگر شنونده مطلع شود که شکوری راد پس از احضار برای “ادای پارهای توضیحات” بازداشت شده، احتمالات بالا را کنار میگذارد و احتمال میدهد که لابد این نماینده سابق مجلس، در فرستادن متهمان اعتراضات بعد از انتخابات به بازداشتگاه کهریزک که مقدمه جنایات بسیاری بود، دست داشته؛ یا اسرار نظامی کشور را به سازمانهای جاسوسی بیگانه تحویل داده؛ یا شاید با سخنرانیهای آتشین خود در اینجا و آنجا، با انکار هولوکاست و با وعده نابود کردن یک کشور دیگر، زمینه تهدید نظامی میهن را فراهم کرده که دادستان تهران، او را مجرم امنیتی میخواند.
اما اینها هم نیست، و اگر نیست، پس جرم امنیتی شکوری راد چیست؟ او یک وبلاگ داشته، در آن هم بمب نگهداری نمیکرده، بلکه از تخلفات و دروغگوییها و بیمسئولیتیهای برخی مسئولان قضایی انتقاد میکرده؛ گهگاهی پشت تلفنهای آزادترین کشور دنیا مصاحبهای انجام میداده و اگر در کنار وظایف حرفهای پزشکیاش فرصتی هم باقی میمانده، به زندانیان و خانواده آنان سر میزده و در برابر ظلم و ستمهای ناروا، از آنها دلجویی میکرده است. غیر از اینها، مانند بسیاری از مردم ایران، احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور قبول نداشته، در صحت انتخابات دهم تردید داشته و از سرکوب اعتراضات پس از آن هم، اگرنه عصبانی، دستکم غمگین بوده است.
حال، کسی که سخنان دادستان را بخواند و اینها را هم بداند، از خود میپرسد چرا دادستان جرم شکوری راد را امنیتی میداند؟ آیا این دادستان بر مبنای قانون اساسی چین و کره شمالی به طبقهبندی جرائم میپردازد یا بر مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؟ و آیا تمام آنچه که شکوری راد انجام داده، بر فرض که جرم باشد، جرم سیاسی نیست و جرم امنیتی است؟
آقای دادستان به کسی که پاسخ نمیدهد، لااقل با خود فکر کند؛ انتقاد شکوری راد از دستگاه قضایی، تلاش او برای پیگیری حقوق حزب متبوع خود از طریق قانون، فاشگویی او درباره تناقضگوییهای مقامات قضایی و مخالفت او با انتقادپذیرترین رئیسجمهور دنیا، واقعا جرمی علیه امنیت کشور است؟ یا آنکه فقط امنیت پوشالی احمدی نژاد و حامیانش پروپاقرص او در دستگاه قضایی را به خطر انداخته؟ حامیانی که حاضرند قانون و حقوق و حیثیت افراد را قربانی حفظ قدرت برای دیگران کنند و به قول معروف و متداول، آخرت خود را فدای دنیای دیگران کردهاند.
مسئولان که یک روز در میان از اقتدار دولت و متحدانش در پلیس و قوه قضاییه سخن میگویند و خود را مسلط بر اوضاع معرفی میکنند، آیا امنیتشان از یادداشتهای وبلاگ علی شکوری راد به خطر میافتد؟ آیا او در وبلاگش کوکتل مولوتف میساخته یا بمب نگه میداشته که از سوی دادستان تهران، مجرم امنیتی خوانده میشود؟ آیا آقای جعفری دولت آبادی حاضر است پاسخگو باشد و درباره مفهوم آنچه جرم امنیتی خوانده و تفاوت آن با جرم سیاسی توضیح دهد؟
حسین ناصری نیا - كلمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر