محتشمی پور طي نامه اي خطاب به رییس قوه قضاییه:
این همه بی عدالتی در دستگاه قضائی تا کی به نام اسلام مجوز خواهد داشت؟
این همه بی عدالتی در دستگاه قضائی تا کی به نام اسلام مجوز خواهد داشت؟
. ادامه راه سبز(ارس): فخرالسادات محتشمی پور در سومین نامه سرگشاده خود خطاب به رییس قوه قضاییه سولاتی را در خصوص بازداشت همسرش سیدمصطفی تاجزاده مطرح کرده است. او در این نامه خطاب به صادق آملی لاریجانی نوشت: «سوال من درمورد بدرفتاری های مسئولین بند دو الف و به خصوص بازجوهای اولیه همسرم است که به خود جرأت داده اند تا دست کثیفشان را بر فرزند زهرا(س) بلند کنند و جسم بیمار او را مورد ضرب و شتم قرار دهند. من باید بفهمم این فرد یا افراد دون و حقیر وحیوان صفت ِ آدم نما از کدام مقام یا مقاماتی اجازه جسارت به تاجزاده عزیز را داشته اند که از نوجوانی در رکاب بنیان گذار جمهوری اسلامی بوده و بی هیچ مزد و منتی خدمت کرده و همیشه خود را مدیون انقلاب و امام و مردمش دانسته است؟»
وي در ادامه بيان داشته: «خانواده های زندانیان سیاسی را به بهانه اجرای قانونی که انکارش می کنید، بیش از این تحت فشار قرار ندهید احضاریه و تهدید و تضییق فقط خانواده ها را ناامیدتر و کار را سخت تر می کند. یادتان باشد ناامیدی سرآغازی نافرجام است! ما از این زندگی خسته شده ایم و برایمان فرقی نمی کند پشت میله ها باشیم یا در زندان بزرگتری که برایمان ساخته اند. به زیردستانتان بگویید: بیش از این سر به سر خانواده های زندانیان سیاسی و وکلایشان نگذارند نه خدا را خوش می آید و نه فایده ای بر آن مترتب است. بلکه هزینه ها را افزایش می هد، شما که خود خوب می دانید جناب آقای صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه که روزی قرار بود مستقل باشد. یادش به خیر»
به گزارش کلمه متن این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«لا یحبّ الله الجهر بالسّوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما»
جناب آقای صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
با سلام
اینجانب همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی ده ساله از آقای احمد جنتی و شاکی اخیر از کودتاگران نظامی و انتخاباتی، در آستانه سومین ماه بازداشت مجدد ایشان و بازگشتشان به زندان برای سومین بار به صورت کتابت مصدع اوقات شریف شدم تا از باب حق شهروندی از شما که به قولی قاضی القضات کشور اسلامی و امام زمانی ما هستید سؤال کنم که همسرم به چه جرمی در قرنطینه زندان اوین به سر می برد؟
البته بهتر است برای این پاسخ گویی شما که رئیس قوه مستقل قضائیه جمهوری اسلامی ایران و پیش از آن مسلمانی متعبد و انشاء الله قائل به رعایت حقوق برادران و خواهران ایمانی بلکه همه شهروندان، فارغ از دین و مذهب و زبان و قومیت و جنسیت شان هستید، سهل و آسان باشد، سوالاتم را شمرده و آرام مطرح می کنم و جواب سوالاتم را هم از شخص شما می خواهم نه از رسانه های دولتی و وابسته به دولت و یا ارگان کودتا و نه حتی از دادستان منتصب شما که متأسفانه امتحانش را در این دوران فتنه و وسوسه خناسان با وجود همه سوابق پیشین، خوب نداده و از محضر مردم که ولی نعمتند نمره خوبی دریافت نکرده است.
۱- آقای لاریجانی سوال اول من این است که همسر عزیز و نازنین من شامگاه بیست و سوم خرداد ماه ۸۸ به چه جرمی به حکم دادستان معزول و متهم اصلی کهریزک طی هجومی شبانه دستگیر و در سلول انفرادی بند دو الف زندانی شد؟ من این سوال را از شما می پرسم چون همسرم از اولین روز بازداشتش و تا بازگشت سرافرازانه به خانه اش و تا احضار مجدد به دلیل شکایت از کودتاگران وبالاخره تا همین لحظه ای که من نامه سرگشاده ام را خدمت شما نگارش می کنم برای آن جوابی نگرفته است و چون او دستش به قاضی القضات نرسیده و ظاهرا قرار هم نیست که برسد من نیابتا پرسش او را به صورت سرگشاده تکرار می کنم تا شاید احساس مسئولیتی پیدا شود و ما را پاسخی رسد. علی الظاهر دادستان معزول باز مسند یافته در اولین برخورد با همسرم با نیشخند پاسخ جرم ایشان را شرکت در فلان جلسه فلان حزب قانونی ذکر کرده بود و همسرم به ایشان متذکر شده بود که در آن جلسه، فارغ از محل اتهام بودن یا نبودن، شرکت نداشته بلکه بر بالین برادرزاده درحال احتضارش بوده است!
۲- آقای رئیس قوه سوال دوم من این است که چگونه در علم قضا پیش بینی شده که حکم دستگیری کسی سه روز قبل از ارتکاب باصطلاح جرم صادر شود؟ تاریخ حکم جلب همسرم ۱۹ خرداد بوده در حالی که انتخابات روز ۲۲ خرداد برگزار شده است و حوادث پس از انتخابات بعد از دستگیری ایشان حادث شده است.
۳- و اما سوال سوم من در ارتباط با علم غیبی و لدنی رسانه های دولتی خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا و روزنامه ارگان دولت، ایران است که قبل از پایان انتخابات و هم زمان با حمله عناصر مسلح موسوم به «سرخود» به ناگهان از دستگیری ایشان و دو تن از دوستان اصلاح طلبشان خبر دادند. و این خبر عصر روز جمعه ۲۲ خرداد روی تلکس خبرگزاری رفت و همان شب در روزنامه ایران چاپ شد. و انتشار اخبار کذب توسط رسانه های دولتی که حاکی از دستگیری ایشان و دوستانشان در خانه تیمی پر از اسلحه، که مورد شکایت حقوقی ایشان نیز قرار گرفته، چه حکمی دارد؟ این پرسش را از این رو مطرح می کنم که ظاهرا قرار است این مصونیت قضایی که شما در روزهای اول مسئولیت جدیدتان فرمودید در نظام قضائی ما بی معناست، برای فرد یا افراد و نهادهای خاصی بی معنا باشد و برای بعضی افراد و نهاد ها اتفاقا خیلی هم معنا دارد و شکایت های همسر حق جو و مظلوم من که روز به روز بر تعدادش افزوده می شود، ظاهرا قرار نیست هیچ گاه در محکمه عدلی مورد رسیدگی قرار گیرد وگرنه صبرمی کردیم تا قاضی مستقلی با رأی عادلانه ای پاسخ گوی این سؤال حقوقی ما باشد.
۴- سوال بعدی من درمورد بدرفتاری های مسئولین بند دو الف و به خصوص بازجوهای اولیه همسرم است که به خود جرأت داده اند تا دست کثیفشان را بر فرزند زهرا(س) بلند کنند و جسم بیمار او را مورد ضرب و شتم قرار دهند. من باید بفهمم این فرد یا افراد دون و حقیر وحیوان صفت ِ آدم نما از کدام مقام یا مقاماتی اجازه جسارت به تاجزاده عزیز را داشته اند که از نوجوانی در رکاب بنیان گذار جمهوری اسلامی بوده و بی هیچ مزد و منتی خدمت کرده و همیشه خود را مدیون انقلاب و امام و مردمش دانسته است؟ و تنها گناهش نگفتن مجیز اصحاب قدرت و نقد صالحانه و مشفقانه اش برای جلوگیری از انحراف در نظام و حکومت و ممانعت از افتادن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بوده است. بی شک همه توهین و تحقیرها به ساحت این عزیز نه تنها موجب شکستن روح بزرگش نبوده بلکه او را در نزد مردم عزت و رفعت بخشبده و دشمنانش را نزد ایشان خوار کرده است اما این عاقبت نمی تواند پرسشگری ما را مانع گردد و هرچند این تعدی گری ها در زمان مسئولیت شما نبوده و از آن برائت جسته اید، اما در هر حال نظام قضا باید برای پرسش های ما و مردم ایران پاسخی حقوقی و درخور داشته باشد.
۵- سوال دیگر در مورد هجوم به خانه ما در غیبت اهل البیت و با کمال حیرت بازکردن درب آپارتمان با کلید یا شاید هم شاه کلید بوده و به سرقت بردن اموال شخصی ما ( من و دخترم ) که تا براساس صورت جلسه امضا شده توسط سرایدار نگون بخت وحشت زده ساختمان ما، باز پس داده نشود من حق استفاده از لفظ سرقت برای این عمل و لفظ سارق برای مهاجمین سپاهی را، که اختلال در زندگی ما و عسر حرج برایمان به بار آورده اند، برای خود محفوظ می دارم. ادامه ضبط اموال شخصی ما و لوازم شخصی همسرم در حالی است که من و وکیل خدم و همسرم درخواست استرداد آن را به دادستان فعلی داده ایم و کارشناس مربوطه (بازجوی ششم همسرم) ماه هاست قول همکاری برای استرداد آن ها را داده و ما را در بلاتکلیفی نگاه داشته است.
۶- و اما در مورد دادگاه های نمایشی و شوهایی که متأسفانه به فرموده، توسط دستگاه قضائی اجرا شد و در رسانه های دولتی لحظه به لحظه گزارش شد و در رسانه ملی برای بینندگان هفتادمیلیونی در شهر و روستا به نمایش در آمد و چون لکه سیاهی بر کارنامه دستگاه قضائی که بهشتی بزرگ بنایش را گذاشته بود، نشست، درست است که شما از این اقدام غیرقانونی و دیگر اقدامات غیرقانونی صورت گرفته در دوران پیش از مسئولیتتان تبری جستید و فرمودید که اتفاقا آمده اید تا بی قانونی ها را اصلاح کنید و برای همین دادگاه های علنی برچیده خواهد شد اما با تأسف بسیار کیفرخواست عمومی علیه عزیزان ما در ملأ عام قرائت شد و دفاع آنان در خفا و تنها با حضور مأمورین امنیتی و سپاهی و تصویرگر رسانه دولتی و حتی بدون حضور خانواده مقدور گشت و این را ما و آزادگان دربندمان باید عین عدالت و قانون تلقی می کردیم و من امروز افتخار می کنم به درایت و هوشیاری همسرم که زیربار این نمایش مضحک حاکم پسند نرفت و اجازه نداد دفاع در محکمه غیرعادل او را در گناه ظلم ظالمان شریک کند او را درود می گویم که دفاع از اتهاماتی که هرگز نپذیرفته بود را به محاکمه همزمان کسی موکول کرد که او را پایه گذار تقلب و تخلف در انتخابات می دانست و این اقدام معترضانه را همه صاحبان بصیرت فهمیدند و همه آزادگان درک کردند و ما از این رو علیرغم همه صعوبت های این روزهایمان خدای را شاکریم.
۷- آقای لاریجانی همسر خدمتگزار من ۱۱۸ روز را در انفرادی در سخت ترین شرایط گذراند و نزدیک نه ماه در حبس سپاهیانی بود که همه توانشان را به کار گرفتند تا او را وادار به گفتن مطالبی کنند که دل مردم را با آنان نرم و حکومت نظامیشان را توجیه کند اما او به لطف الهی بر اعتقادات خویش که ملهم از آرمان های بلند انقلاب بود مصمم ماند و با همان ذکاوت و دریافت درست به بازجویانش و به آقای طائب به صراحت گفت که معتقد است در کشور کودتا شده و بر سر این ادعا ماند تا زمانی که اعترافات مشفق در سطح ملی منتشر شد که با افتخار از اقدامات کودتائی سخن گفت و زندانیان سپاه را وادار به شکایت از خود و دیگر یاران کودتاگرش کرد. سوال اصلی من این است جناب قاضی القضات: چرا جای شاکی و متشاکی عنه عوض شده آیا آیات جدیدی نازل شده یا الهامات غیبی بر قضات واجد شرایط وارد شده یا نظام قضا تغییر کرده و قوانین بازنویسی شده است. و یا این که آخرالزمان رسیده و همه چیز وارونه گشته و باید به واقع منتظر ظهور حجت حق باشیم تا دست تعدی ظالمان را از مردم بی پناه و مظلوم کوتاه کند؟ همسر من و دیگر عزیزان زندانی سپاه، شاکی هستند و چهار تن از شکات در حال حاضر در حبس به سر می برند و یکی از آنان در شرایط سخت و خطرناک قرار دارد و سه تن دیگر بیرون زندان در معرض سوال و فشار و تحت نگاه شدید امنیتی از زندگی عادی بازمانده اند. آیا قرار هست به این شکایت رسیدگی شود یا نه ؟ حالا اگر قرار رسیدگی به شکایت ندارید به دلیل همان مصونیت قضایی از ما بهتران چرا همسر بیمار مرا در قرنطینه نگاه داشته اید و مانع تجویزات ضروری پزشکی او می شوید و اجازه نمی دهید پزشکان متخصصش او را برای ادامه معالجات ویزیت کنند؟ این کدام بخشنامه، آیین نامه، قانون و مقرراتی است که به شما و نیروهای تحت امرتان اجازه می دهد تاجزاده و هم سلولی گرانقدرش نوری زاد را نزدیک به دوماه بدون این که به بند عمومی منتقل شود از حقوق اولیه اش محروم کنید؟ شنیده ام دو سه روزی است که ایشان و آقای نوری زاد می توانند ساعتی را به هواخوری بروند، بفرمایید که ممانعت های پیشین از چه رو بوده آیا قاضی مأمور معذور حکمی مبنی بر پوشیده ماندن جسم عزیز ایشان از آفتاب و مهتاب صادر کرده بوده است؟ چرا امکان دادن کتب و جزوات مورد نیاز ایشان فراهم نمی شود؟ چرا اجازه تماس منظم، ملاقات منظم و ملاقات حضوری با همه افراد خانواده شان را ندارند؟ چرا حتی امکان استفاده از امکاناتی که زندانیان عادی دارند مثل کلاس های ابتدایی آموزشی از ایشان دریغ می شود و دادستان آن را منوط به پاسخ استعلام می کند؟ این استعلام از چه مقام مافوقی باید صورت گیرد؟ بازجوها؟ فرماندهان سپاه؟ یا نیروهای ماورائی که از چشم ما دورند و شما می شناسیدشان و وکلای ما نمی شناسند؟
۸- آقای قاضی القضات همسر آزاده من که روزهای شکنجه های کشنده انفرادی را بدون درخواست حتی لیوانی آب از بازجوهایش گذرانده بی شک هرگز از شما چیزی نخواهد خواست اما من به عنوان همسر او و به نمایندگی از خانواده اش، فرزندانش، پدر و مادرش، برادر و خواهرانش و همه بستگان و دوستانش از شما آخرین پرسش را دارم : این همه بی عدالتی در دستگاه قضائی ما تا کجا ادامه دارد و دروغ هایی که به نام دین گفته می شود و گناهان کبیره ای که به نام اسلام توجیه می شود تا کی مجوز خواهد داشت؟ رئیس سازمان های زندان های شما چگونه به خود اجازه می دهد برای توجیه مردم و بلکه از خوف پاسخ گویی به مقامات بین المللی لجوجانه داشتن زندانی سیاسی در کشورمان را انکار کند و امثال تاجزاده را زندانی امنیتی بنامد، کسی که دیروز عضو شورای امنیت ملی بوده و شبانه روزش را در حفظ امنیت کشور و مردمش که چون جان آنان را دوست دارد وقف کرده است . آقای رئیس بیایید چون نامتان با خودتان صادق باشید و بدون هراس اعتراف کنید که همه زندانیان بند ۳۵۰ و اکثر زندانیان بند ۲۰۹ و ۲۴۰ و شاید همه شان و زندانیانی در رجائی شهر و اهواز و کجا و کجا زندانیان سیاسی مخالف و منتقد دولت هستند. اسلحه دست نظامیانی است که باید به پادگانها برگردند و همه جرم همسر آزاده من همین است آقای صادق لاریجانی. همین که معتقد است سپاه از فرمان امام تخطی کرده و وارد سیاست و وارد امر خطیر انتخابات شده و وارد دیگر حوزه هایی که نباید به آن ورود پیدا می کرده است. همسر من معتقد است سپاه باید به جایگاه خود بازگرددد و نظامیان باید به پادگان ها برگردند تا قوه قضا بتواند کار خود کند و مجلس در رأس امور باشد و مردم ولی نعمت باقی بمانند و مسئولین پاسخگو باشند و هیچ فرد یا نهادی از مصونیت آهنین برخوردار نباشد که این مصونیت فسادآور است.
۹- آقای لاریجانی ما مسلمانیم و به معاد اعتقاد داریم. شما رمضان سال گذشته در حضور شاهدانی اعلام کردید که آمده اید به مرّ قانون عمل کنید. آن روز ما این وعده نیکو را فی الفور به خانواده های زندانیان سیاسی رساندیم و شاهد مسرت آنان بودیم که باور کرده بودند قوه قضائیه ما می خواهد مستقل باشد و نمی خواهد زیر فرمان گروه های فشار، هرکه می خواهند باشند، در اجرای قانون که هدیه مشروطه و هدیه انقلاب اسلامی ماست، بیش از این تعلل و سستی کند. ما تحولات در قوه قضائیه به فال نیک گرفتیم اما دریغ که جز تغییراتی ظاهری اتفاق چندانی نیفتاد و سرگذشت دادستان معزول و دیگر مأموران معذور برای کسی عبرت نشد و قانون هم چنان بازیچه دست اصحاب قدرت و زرو زور و تزویر باقی ماند. آقای صادق لاریجانی که نامتان برازنده اعمالتان باد، شما آن روز با زبان روزه فرمودید من با فکر تاجزاده و میردامادی مخالفم اما این دلیل نمی شود که در حقشان بی قانونی شود. گفتید که اگر روزی نتوانم به مرّ قانون عمل کنم لباس پیامبر را از تن در می آورم و می روم. آقای قاضی! همسر من دیر زمانی است که از حقوق اولیه خود محروم است و خانواده اش نیز دچار فشار روحی و روانی هستند. همسر من شاکی است و تاوان شکایتش را دارد سخت و گزاف می پردازد. سؤال آخر من این است : آیا واقعا زمانش فرا نرسیده است؟ و بالاخره یک تذکار: به همکارانتان بگویید پیمانه که پر شد دیگر لبریز شدنش را ممانعت نمی توان. خانواده های زندانیان سیاسی را به بهانه اجرای قانونی که انکارش می کنید، بیش از این تحت فشار قرار ندهید احضاریه و تهدید و تضییق فقط خانواده ها را ناامیدتر و کار را سخت تر می کند. یادتان باشد ناامیدی سرآغازی نافرجام است! ما از این زندگی خسته شده ایم و برایمان فرقی نمی کند پشت میله ها باشیم یا در زندان بزرگتری که برایمان ساخته اند. به زیردستانتان بگویید: بیش از این سر به سر خانواده های زندانیان سیاسی و وکلایشان نگذارند نه خدا را خوش می آید و نه فایده ای بر آن مترتب است. بلکه هزینه ها را افزایش می هد، شما که خود خوب می دانید جناب آقای صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه که روزی قرار بود مستقل باشد. یادش به خیر
فخرالسادات محتشمی پور
همسر آزاده دربند، شاکی از کودتاگران نظامی، سید مصطفی تاجزاده
۱۷/۷/۱۳۸۹
همسر آزاده دربند، شاکی از کودتاگران نظامی، سید مصطفی تاجزاده
۱۷/۷/۱۳۸۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر