بازخواني دیدار خاتمي با نخبگان و اقشار مختلف مردم استان یزد ۱۸ مهر ۱۳۸۸:
نه مردم از این راه بر خواهند گشت و نه آن کسانی که به این راه اعتقاد دارند
نه مردم از این راه بر خواهند گشت و نه آن کسانی که به این راه اعتقاد دارند
. ادامه راه سبز(ارس): سید محمد خاتمی سال گذشته در ديدار با اقشار مختلف مردم يزد ضمن انتقاد از برخوردهای صورت گرفته با اصلاح طلبان و مردم معترض توسط جریان متحجر و متوهمی که حتی تلاش می کنند اصول گرایان باشخصیت را از صحنه به در کنند، هشدار داد که اگر جلوی حرف زدن افراد معتقد به نظام جمهوری اسلامی ایران گرفته شود، کسانی وارد عمل خواهند شد که با اصل نظام و انقلاب مخالف هستند.
وي تاكيد نمود: «وقتی جلوی صداهای اصیل گرفته می شود هیجان ایجاد می شود و بعضی صداهایی شنیده می شود که از قضا مطلوب نیست. اگر در بخش هایی از جامعه مسأله جمهوری اسلامی مورد كم لطفی قرار می گیرد، دلیلش این است که معتقدان به جمهوری اسلامی نمی توانند در امنیت حرف خود را بزنند و در این شرایط است که کسانی لب به سخن می گشایند که به اصل نظام اعتقاد ندارد.»
خاتمي در ادامه بيان داشت: «آنچه که امروز شاهد آن هستیم به هیچ روی مطابق معیارهای قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی نیست. اصلاحاتی که من از آن سخن می گویم اصلاح انحرافاتی است که از معیارهای اصلی قانون اساسی و راه امام صورت گرفته و معتقدیم هر انحرافی که در این زمینه به وجود آمده باید با انتقاد، با گفت و گو و با میدان دادن به کسانی که به راستی دلبسته انقلاب و جمهوری اسلامی هستند اصلاح شود. اگر راه اصلاح بر وفاداران به قانون اساسی و جمهوری اسلام بسته شود، راه برای جریاناتی باز خواهد شد که این اصول را قبول ندارند و نگرنی ما از این است که بزرگترین زیان و خسارت به اصل انقلاب و جمهوری اسلامی وارد شود که انشاء الله اینچنین نخواهد شد.»
رئیس جمهوری سابق ایران در دیدار با نخبگان و اقشار مختلف مردم استان یزد، با اشاره به قرار داشتن در آستانه سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) ضمن تسلیت این روز به شیعیان و همه انسان هایی که خواستار حقیقت و زیبایی هستند، گفت: معمولاً حضرت را به عنوان پیشوای مذهب جعفری می شناسند، اما واقعیت این است که امام صادق و پدرشان امام باقر بزرگترین مفسران حقیقت اسلام در دوره حیات خود بودند و بار اصلی معارف اسلام حقیقی بر دوش این دو بزرگوار بود. کاری که این بزرگواران انجام دادند ایستادگی در مقابل انحرافها و تحریفهایی بود که به خصوص در عرصه فكری، سیاسی و اجتماعی پدیدار شده بود و می رفت که مبانی عقیدتی و فکری اسلام را نابود کند؛ کاری که این بزرگواران کردند کار فوق العاده بزرگی بود و واقعاً اسلام مدیون این دو بزرگوار است که توانستند در آن برهه از زمان با فداکاری فراوان آن حقایق را منعکس کنند. متأسفانه در حوزه های علمیه ما بیشتر توجه به جنبه هایی می شود که مربوط به فقه شریعت است و به این دو بزرگوار استناد شده، حال آنکه این مسائل گرچه مهم است اما نسبت به معارفی که عمق اسلام و دین خدا را نشان می دهد به علل مختلف تاریخی کمتر توجه شده است. امیدوارم با توجه به زمینه های فراوان ناشناخته و کمتر مورد توجه قرار گرفته اسلام حقیقت، اسلام شریعت و اسلام طریقت، متناسب با دیدگاه این دو امام همام مورد توجه و واکاوی بیشتر قرار گیرد.
سید محمد خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: امروز گفته می شود در این موقعیت حرف زدن مشکل است! حرف زدن برای چه کسی مشکل است؟ برای کسانی که به اصل انقلاب و راه امام پایبندند و حتی در این زمینه نقش مهمی در پیروزی و تثبیت انقلاب و خدمت به آن داشته اند و بارها گفته اند آنچه می خواهیم همان حقیقتی است که مورد خواست این ملت بزرگ بود، مورد تأیید امام بود و در جریان انقلاب تحقق پیدا کرد و به صورت قانون اساسی تبلور پیدا کرد. کسانی که به راه و رسمی معتقدند که با واقعیت تطبیق داشته و به مصلحت جامعه و مورد خواست اکثریت است؟ جمهوری اسلامی به معنی خاص کلمه، از دستاوردها و شاهکارهای بزرگ انقلاب است که در مرحله ایجابی آن مطرح شد. روح غالب مردم ما اسلامی است؛ بنابراین هیچ حرکتی در کشور موفق نخواهد شد مگر اینکه آشنا و وفادار به مبانی و اصول و فرهنگی جامعه باشد که این معیارها و مبانی به شدت اسلامی است.
در جامعه هیچ کس نمی تواند مدعی باشد بدون در نظر گرفتن اسلام یا کنار زدن آن می تواند توفیقی حتی در ایجاد آزادی، فضای آزاد و مستقل و پیشرو داشته باشد.
از طرفی ما در دنیایی به سر می بریم که حق، کرامت، حرمت و جایگاه مردم در ذهن بشر جا افتاده و این یک مسأله تاریخی است. اینکه مردم حاکم بر سرنوشت خویش هستند یک دستاورد بسیار عظیم دوران معاصر است که با رجوع به منابع و مبانی اصلی دین خودمان آن را خواهیم جست. احترام به انسان، حاکمیت انسان، آزادی سیاسی و اجتماعی انسان مسائلی است که در زمان پیامبر، امیرالمؤمنین و در متن آموزه هایی که از آن بزرگواران و دیگر بزرگان دین به دست ما رسیده است وجود داشته است. امروز ما در دنیایی به سر می بریم که پذیرفته است حکومت ها دیگر نمی توانند مستبد باشند و از بالا بر مردم تحمیل شوند و فقط آنها حق فرمان روایی داشته و مردم مجبور و محکوم به اطاعت محض و مطلق از آنها باشند، بلکه این نتیجه به دست آمده است كه حکومت مطلوب حکومتی است که برآمده از مردم باشد و از مردم نمایندگی کند و در نتیجه در برابر حقوق مردم نیز مسؤول است.
جمهوری اسلامی هم بر همین اساس مطرح شده و در عین حال که با معیارهای اسلامی سازگار است، حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را که در اصل 56 قانون اساسی به زیبایی تمام مطرح شده به رسمیت می شناسد.
جمهوری اسلامی این ظرفیت را دارا است که از مزایای دستاوردهای نیکوی بشر در طول تاریخ بهره مند بوده و در عین حال از بدی های موجود بری باشد؛ ما همچنان اینگونه به جمهوری اسلامی می نگریم و پایبند به آن هستیم.
واقعاً باعث تأسف است که امروز حرف زدن برای کسانی مشکل شده است که چنین دیدگاهی دارند و با این نگاه به مردم و اسلام و انقلاب و امامشان می نگرند؛ و اینگونه القا می شود که حرف زدن این افراد یعنی تخریب نظام، نظامی که همین افراد حاضرند جانشان را برای واقعیت اصلی آن فدا کنند.
این مشکل بزرگی است که حتی این افراد هم نتوانند حرف بزنند. اگر این ها نتوانند حرف بزنند می دانید چه وضعی پیش خواهد آمد؟ آن وقت در این فضای بسته یک جانبه، هسته های عمل به وجود می آید، عملی که متوجه نفی همه اینها خواهد بود، همچنان که ما متأسفانه نشانه های آن را در جامعه می بینیم.
وقتی جلوی صداهای اصیل گرفته می شود هیجان ایجاد می شود و بعضی صداهایی شنیده می شود که از قضا مطلوب نیست. اگر در بخش هایی از جامعه مسأله جمهوری اسلامی مورد كم لطفی قرار می گیرد، دلیلش این است که معتقدان به جمهوری اسلامی نمی توانند در امنیت حرف خود را بزنند و در این شرایط است که کسانی لب به سخن می گشایند که به اصل نظام اعتقاد ندارد.
وقتی حرف زدن برای کسانی که معتقد و پایبند به نظام هستند پرهزینه شد، احتمال عمل از سوی کسانی پیش می آید که اصل را قبول ندارند.
تأکید می کنم که نمی توان با برخوردهای سخت افزاری در وضعیت موجود برای مدت زمان طولانی از نظام حفاظت کرد. چرا باید اسلام را به گونه ای عرضه کنیم که بخش هایی از جامعه از اسلام زده شوند یا حداقل از نظامی که به نام اسلام هست رو بگردانند؟ ما امروز شاهد این مسائل هستیم و به همین دلیل است که می گویم نتیجه روش هایی که مخالف خود را متهم به براندازی می کند، براندازی است.
سید محمد خاتمی سپس با ابراز تأسف شدید از سوق دادن و انبوه شدن بخش هایی از جامعه به سوی هدف هایی که دیگر نه مورد خواست امام بوده، نه مورد خواست اولیه مردم، نه مورد خواست او و همکفرانش افزود: این مسأله مهمی است که باید در آن تأمل کرد؛ ما در این جریانات خسارت های زیادی را متحمل شدیم، و البته دستاورد بزرگی هم داشتیم؛ منتهی در این حالت بحرانی و هیجانی اگر نتوان این دستاوردها را جمع بندی کرد و جهت داد معلوم نیست در آشفته بازار نتیجه کار چگونه رقم بخورد؟
بزرگترین خسارتی که در این دوران وارد شد اهانت به ملت بود. حرکت اصیل، مدنی و میلیونی مردم معترض حرکتی بود همسو با ارزشهای انقلاب و در مسیر حرکت جمهوری اسلامی بود و بزرگترین اهانت این بود که این حرکت مردمی را حرکتی اغتشاشی نامیدند و به مردم اهانت کردند و برای مقابله با این اعتراض مردمی رفتارهایی را مرتکب شدند که به هیچ وجه با معیارهای اسلام، قانون اساسی، شرع و عرف و وجدان بشری سازگار نبود و زیانهای بزرگی هم به بار آورد. متأسفانه فضایی ایجاد شد که خسارات مادی و تلفات جانی زیادی به بار آورد و به حیثیت انسان ها لطمه خورد؛ شخصیت های بزرگی دستگیر شدند و تحت فشار قرار گرفتند و انسان هایی مورد هجمه همه جانبه قرار گرفتند.
ایجاد این فضای یک جانبه توأم با نسبتهای ناروا به سرمایه های واقعی نظام با هدف دفع و رفع و از صحنه بیرون راندن آنها روش های نخ نمایی است که نتیجه عکس خواهد داد و در دید جامعه نتیجه معکوس خواهد داشت؛ چرا که می بینیم اکثریت جامعه از آن چه رخ داده و ادامه دارد ناراضی است و وقتی در توجیه آن اعمال غلط، رفتارهای نادرست دیگری با افراد و شخصیت ها می شود قضاوت مردم دقیقاً عکس آن چیزی خواهد بود که مراد و مطلوب جریان های خاص است.
به صراحت می گویم بحث بر سر دعوای راست و چپ یا اصولگرا و اصلاح طلب نیست؛ صحبت بر سر این است که جریان تنگ نظر، خشونت گرا و یكسونگر متحجر و متوهمی که بسیاری از اعضای آن سابقه چندانی در انقلاب نداشته یا امتحانشان را نداده و یا از آزمون سربلند بیرون نیامده اند می خواهند هر آنکه را که نمی پسندند از صحنه بیرون کنند؛ نه تنها از عرصه حاكمیت، بلكه از صحنه جامعه و از نظر آنها حتی اصولگرایان با شخصیت هم در صورت مخالفت نباید در جامعه حضور داشته باشد.
این جریان اصلاح طلبان را متهم می کند به همه اتهاماتی که شایسته دشمنان انقلاب و اسلام است و در نتیجه عرصه به گونه ای تنگ خواهد شد که تصویری از اسلام و انقلاب به دست می آید که تنها عده ای معدود که امکانات گوناگون و گسترده ای در اختیارشان قرار گرفته از آنها نمایندگی می کنند و جز آنها همه باید از صحنه به در روند.
این جریان باید بداند که با زور نمی تواند در متن جامعه و مردم حاکمیت یافته و با این روش هرگز پایگاه مستحکمی در میان مردم نخواهد داشت. با زور و با روشهای پلیسی و نظامی می شود برای مدتی استراتژی مشخصی را پیش برد، ولی این روش ها و استراتژی ها نمی توانند تداوم پیدا کنند.
ما همچنان بر سر حرف های اصلی خود هستیم. انقلاب اسلامی منشاء هویت ما است و نقطه عطف بزرگی در تاریخ ایران. ماحصل مردمی ترین انقلاب تاریخ هم جمهوری اسلامی است که برای ما مقدس است. و همانطور که از نام آن پیداست در جمهوری اسلامی همچنان که از اسلام دفاع می کنیم مدافع مردم رأی و حقوق اساسی آنان نیز هستیم. کسانی که به رأی مردم معتقد نیستند و حاضرند در رأی مردم تصرف کنند یا آن را نادیده انگارند، با انقلاب و جمهوری اسلامی بیگانه اند؛ این راه و رسم ما است و صحبت ما همواره این بوده و هست: بیاییم قانون اساسی را به درستی اجرا کنیم.
چرا قانون اساسی زیر پا گذاشته می شود؟ مگر قانون اساسی حق فعالیت تشکل ها، اظهار نظر و حضور آزاد مردم را تصریح نکرده است؟ مگر ما با شیوه هایی که پیامبر و ائمه داشتند آشنا نیستیم که برای آزادی مردم احترام قائل بودند؟ مگر حضرت امیرالمؤمنین با بدترین مخالفانش برخورد می کرد حتی اگر بدترین ناسزاها را می شنید؟
چرا به قانون اساسی عمل نمی شود؟ قانون اساسی رأی مردم و انتخابات آزاد و رقابتی را حق مسلم آحاد جامعه دانسته و وظیفه مسلم برای مسؤولان نظام را توجه و احترام و صیانت از این حق دانسته است. حال اگر کسی معترض باشد که این اصل درست پیاده نشده، جواب خود را باید با برخوردهای تند و غیرقانونی بگیرد؟
بیایید به قانون اساسی بازگردیم، البته در صورتی که تفسیرهای دل بخواهی از آن نشود و کسانی از آن نگهبانی کنند که به مردم و معیارهای قانون اساسی اعتقاد داشته باشند و تحت تأثیر و سیطره جریانات بیرونی قرار نگیرند و رفتارهایی نکنند که مخالف روح و حتی نص صریح قانون اساسی باشد و اگر این بازگشت صورت گرفت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
ما دلمان برای ایران می سوزد؛ ایرانی که با استعدادها و امکانات منحصر به فردش باید سربلند و سرفراز باشد و متأسفیم که باید بگوییم این امکانات نه تنها درست به کار نرفته، بلکه بسیاری از آنها تلف شده و از بین رفته است. می توان قاطعانه گفت مسیری که در این مدت طی کردیم از جمله دور شدن از اهداف چشم انداز بیست ساله است.
آن چه برای ما مایه تأثر است اینکه رفتارهای صورت گرفته و سیاست های اتخاذ شده چهره نظام و جمهوری اسلامی را در دنیا خدشه دار کند. اگر با خواست مردم همسو شویم کم هزینه تر و سریع تر به هدف می رسیم و اگر نشویم این حرکت ادامه خواهد داشت، ولی با هزینه های بسیار زیاد و البته مسلم است که این حرکت از بین نخواهد رفت.
مطمئن باشید نه مردم از این راه بر خواهند گشت و نه آن کسانی که با همه وجود به این راه اعتقاد دارند. فضای ایجاد شده و برخوردهای صورت گرفته می تواند به زیان همه تمام شود، نه فقط به زیان اصلاح طلبان یا به زیان مردم؛ گرچه خسارات بسیار بزرگی به مردم وارد شده، خون هایی به ناحق ریخته شده و بازداشت ها و فشارهای غیرقانونی صورت گرفته است.
حداقل انتظار ما این بود که با تحولات صورت گرفته در قوه قضائیه شاهد دگرگونی رفتارها نسبت به روند دستگیری ها و بازداشت شدگان و نیز متجاوزین به حقوق مردم و جنایکاران و مجرمان باشیم و رفته رفته تغییرات اساسی در فضای بسیار مسموم حاکم بر جامعه را لمس کنیم، فضای خطرناکی که از سوی جریانی خاص که امکانات متعلق به ملت را در اختیار گرفته به آن دامن زده می شود؛ هنوز هم امیدواریم كه این تحول آغاز شود.
امیدوارم در یک فضای امن و آزاد و با حفظ اصول و معیارها، همه کسانی که علاقمند به اسلام اصیل و ایران عزیز هستند و سرمایه های واقعی این مرز و بوم به شمار می آیند حق و حقوق مسلمشان را استیفا نموده، دوباره در عرصه حضور یابند و ما هم با موضع انتقادی و اعتراضی نسبت به روشهای موجود در صحنه حضور داشته باشیم.
آنچه که امروز شاهد آن هستیم به هیچ روی مطابق معیارهای قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی نیست. اصلاحاتی که من از آن سخن می گویم اصلاح انحرافاتی است که از معیارهای اصلی قانون اساسی و راه امام صورت گرفته و معتقدیم هر انحرافی که در این زمینه به وجود آمده باید با انتقاد، با گفت و گو و با میدان دادن به کسانی که به راستی دلبسته انقلاب و جمهوری اسلامی هستند اصلاح شود. اگر راه اصلاح بر وفاداران به قانون اساسی و جمهوری اسلام بسته شود، راه برای جریاناتی باز خواهد شد که این اصول را قبول ندارند و نگرنی ما از این است که بزرگترین زیان و خسارت به اصل انقلاب و جمهوری اسلامی وارد شود که ان شاء الله اینچنین نخواهد شد. آنهایی که به این اصول و معیارها اعتقاد قلبی دارند، هرگز مأیوس نخواهند شد و البته باید به خدا توکل داشت، راه را به درستی تشخیص داد و آمادگی پرداخت هزینه برای رسیدن به هدف در این راه درست را نیز داشت.
سید محمد خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: امروز گفته می شود در این موقعیت حرف زدن مشکل است! حرف زدن برای چه کسی مشکل است؟ برای کسانی که به اصل انقلاب و راه امام پایبندند و حتی در این زمینه نقش مهمی در پیروزی و تثبیت انقلاب و خدمت به آن داشته اند و بارها گفته اند آنچه می خواهیم همان حقیقتی است که مورد خواست این ملت بزرگ بود، مورد تأیید امام بود و در جریان انقلاب تحقق پیدا کرد و به صورت قانون اساسی تبلور پیدا کرد. کسانی که به راه و رسمی معتقدند که با واقعیت تطبیق داشته و به مصلحت جامعه و مورد خواست اکثریت است؟ جمهوری اسلامی به معنی خاص کلمه، از دستاوردها و شاهکارهای بزرگ انقلاب است که در مرحله ایجابی آن مطرح شد. روح غالب مردم ما اسلامی است؛ بنابراین هیچ حرکتی در کشور موفق نخواهد شد مگر اینکه آشنا و وفادار به مبانی و اصول و فرهنگی جامعه باشد که این معیارها و مبانی به شدت اسلامی است.
در جامعه هیچ کس نمی تواند مدعی باشد بدون در نظر گرفتن اسلام یا کنار زدن آن می تواند توفیقی حتی در ایجاد آزادی، فضای آزاد و مستقل و پیشرو داشته باشد.
از طرفی ما در دنیایی به سر می بریم که حق، کرامت، حرمت و جایگاه مردم در ذهن بشر جا افتاده و این یک مسأله تاریخی است. اینکه مردم حاکم بر سرنوشت خویش هستند یک دستاورد بسیار عظیم دوران معاصر است که با رجوع به منابع و مبانی اصلی دین خودمان آن را خواهیم جست. احترام به انسان، حاکمیت انسان، آزادی سیاسی و اجتماعی انسان مسائلی است که در زمان پیامبر، امیرالمؤمنین و در متن آموزه هایی که از آن بزرگواران و دیگر بزرگان دین به دست ما رسیده است وجود داشته است. امروز ما در دنیایی به سر می بریم که پذیرفته است حکومت ها دیگر نمی توانند مستبد باشند و از بالا بر مردم تحمیل شوند و فقط آنها حق فرمان روایی داشته و مردم مجبور و محکوم به اطاعت محض و مطلق از آنها باشند، بلکه این نتیجه به دست آمده است كه حکومت مطلوب حکومتی است که برآمده از مردم باشد و از مردم نمایندگی کند و در نتیجه در برابر حقوق مردم نیز مسؤول است.
جمهوری اسلامی هم بر همین اساس مطرح شده و در عین حال که با معیارهای اسلامی سازگار است، حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را که در اصل 56 قانون اساسی به زیبایی تمام مطرح شده به رسمیت می شناسد.
جمهوری اسلامی این ظرفیت را دارا است که از مزایای دستاوردهای نیکوی بشر در طول تاریخ بهره مند بوده و در عین حال از بدی های موجود بری باشد؛ ما همچنان اینگونه به جمهوری اسلامی می نگریم و پایبند به آن هستیم.
واقعاً باعث تأسف است که امروز حرف زدن برای کسانی مشکل شده است که چنین دیدگاهی دارند و با این نگاه به مردم و اسلام و انقلاب و امامشان می نگرند؛ و اینگونه القا می شود که حرف زدن این افراد یعنی تخریب نظام، نظامی که همین افراد حاضرند جانشان را برای واقعیت اصلی آن فدا کنند.
این مشکل بزرگی است که حتی این افراد هم نتوانند حرف بزنند. اگر این ها نتوانند حرف بزنند می دانید چه وضعی پیش خواهد آمد؟ آن وقت در این فضای بسته یک جانبه، هسته های عمل به وجود می آید، عملی که متوجه نفی همه اینها خواهد بود، همچنان که ما متأسفانه نشانه های آن را در جامعه می بینیم.
وقتی جلوی صداهای اصیل گرفته می شود هیجان ایجاد می شود و بعضی صداهایی شنیده می شود که از قضا مطلوب نیست. اگر در بخش هایی از جامعه مسأله جمهوری اسلامی مورد كم لطفی قرار می گیرد، دلیلش این است که معتقدان به جمهوری اسلامی نمی توانند در امنیت حرف خود را بزنند و در این شرایط است که کسانی لب به سخن می گشایند که به اصل نظام اعتقاد ندارد.
وقتی حرف زدن برای کسانی که معتقد و پایبند به نظام هستند پرهزینه شد، احتمال عمل از سوی کسانی پیش می آید که اصل را قبول ندارند.
تأکید می کنم که نمی توان با برخوردهای سخت افزاری در وضعیت موجود برای مدت زمان طولانی از نظام حفاظت کرد. چرا باید اسلام را به گونه ای عرضه کنیم که بخش هایی از جامعه از اسلام زده شوند یا حداقل از نظامی که به نام اسلام هست رو بگردانند؟ ما امروز شاهد این مسائل هستیم و به همین دلیل است که می گویم نتیجه روش هایی که مخالف خود را متهم به براندازی می کند، براندازی است.
سید محمد خاتمی سپس با ابراز تأسف شدید از سوق دادن و انبوه شدن بخش هایی از جامعه به سوی هدف هایی که دیگر نه مورد خواست امام بوده، نه مورد خواست اولیه مردم، نه مورد خواست او و همکفرانش افزود: این مسأله مهمی است که باید در آن تأمل کرد؛ ما در این جریانات خسارت های زیادی را متحمل شدیم، و البته دستاورد بزرگی هم داشتیم؛ منتهی در این حالت بحرانی و هیجانی اگر نتوان این دستاوردها را جمع بندی کرد و جهت داد معلوم نیست در آشفته بازار نتیجه کار چگونه رقم بخورد؟
بزرگترین خسارتی که در این دوران وارد شد اهانت به ملت بود. حرکت اصیل، مدنی و میلیونی مردم معترض حرکتی بود همسو با ارزشهای انقلاب و در مسیر حرکت جمهوری اسلامی بود و بزرگترین اهانت این بود که این حرکت مردمی را حرکتی اغتشاشی نامیدند و به مردم اهانت کردند و برای مقابله با این اعتراض مردمی رفتارهایی را مرتکب شدند که به هیچ وجه با معیارهای اسلام، قانون اساسی، شرع و عرف و وجدان بشری سازگار نبود و زیانهای بزرگی هم به بار آورد. متأسفانه فضایی ایجاد شد که خسارات مادی و تلفات جانی زیادی به بار آورد و به حیثیت انسان ها لطمه خورد؛ شخصیت های بزرگی دستگیر شدند و تحت فشار قرار گرفتند و انسان هایی مورد هجمه همه جانبه قرار گرفتند.
ایجاد این فضای یک جانبه توأم با نسبتهای ناروا به سرمایه های واقعی نظام با هدف دفع و رفع و از صحنه بیرون راندن آنها روش های نخ نمایی است که نتیجه عکس خواهد داد و در دید جامعه نتیجه معکوس خواهد داشت؛ چرا که می بینیم اکثریت جامعه از آن چه رخ داده و ادامه دارد ناراضی است و وقتی در توجیه آن اعمال غلط، رفتارهای نادرست دیگری با افراد و شخصیت ها می شود قضاوت مردم دقیقاً عکس آن چیزی خواهد بود که مراد و مطلوب جریان های خاص است.
به صراحت می گویم بحث بر سر دعوای راست و چپ یا اصولگرا و اصلاح طلب نیست؛ صحبت بر سر این است که جریان تنگ نظر، خشونت گرا و یكسونگر متحجر و متوهمی که بسیاری از اعضای آن سابقه چندانی در انقلاب نداشته یا امتحانشان را نداده و یا از آزمون سربلند بیرون نیامده اند می خواهند هر آنکه را که نمی پسندند از صحنه بیرون کنند؛ نه تنها از عرصه حاكمیت، بلكه از صحنه جامعه و از نظر آنها حتی اصولگرایان با شخصیت هم در صورت مخالفت نباید در جامعه حضور داشته باشد.
این جریان اصلاح طلبان را متهم می کند به همه اتهاماتی که شایسته دشمنان انقلاب و اسلام است و در نتیجه عرصه به گونه ای تنگ خواهد شد که تصویری از اسلام و انقلاب به دست می آید که تنها عده ای معدود که امکانات گوناگون و گسترده ای در اختیارشان قرار گرفته از آنها نمایندگی می کنند و جز آنها همه باید از صحنه به در روند.
این جریان باید بداند که با زور نمی تواند در متن جامعه و مردم حاکمیت یافته و با این روش هرگز پایگاه مستحکمی در میان مردم نخواهد داشت. با زور و با روشهای پلیسی و نظامی می شود برای مدتی استراتژی مشخصی را پیش برد، ولی این روش ها و استراتژی ها نمی توانند تداوم پیدا کنند.
ما همچنان بر سر حرف های اصلی خود هستیم. انقلاب اسلامی منشاء هویت ما است و نقطه عطف بزرگی در تاریخ ایران. ماحصل مردمی ترین انقلاب تاریخ هم جمهوری اسلامی است که برای ما مقدس است. و همانطور که از نام آن پیداست در جمهوری اسلامی همچنان که از اسلام دفاع می کنیم مدافع مردم رأی و حقوق اساسی آنان نیز هستیم. کسانی که به رأی مردم معتقد نیستند و حاضرند در رأی مردم تصرف کنند یا آن را نادیده انگارند، با انقلاب و جمهوری اسلامی بیگانه اند؛ این راه و رسم ما است و صحبت ما همواره این بوده و هست: بیاییم قانون اساسی را به درستی اجرا کنیم.
چرا قانون اساسی زیر پا گذاشته می شود؟ مگر قانون اساسی حق فعالیت تشکل ها، اظهار نظر و حضور آزاد مردم را تصریح نکرده است؟ مگر ما با شیوه هایی که پیامبر و ائمه داشتند آشنا نیستیم که برای آزادی مردم احترام قائل بودند؟ مگر حضرت امیرالمؤمنین با بدترین مخالفانش برخورد می کرد حتی اگر بدترین ناسزاها را می شنید؟
چرا به قانون اساسی عمل نمی شود؟ قانون اساسی رأی مردم و انتخابات آزاد و رقابتی را حق مسلم آحاد جامعه دانسته و وظیفه مسلم برای مسؤولان نظام را توجه و احترام و صیانت از این حق دانسته است. حال اگر کسی معترض باشد که این اصل درست پیاده نشده، جواب خود را باید با برخوردهای تند و غیرقانونی بگیرد؟
بیایید به قانون اساسی بازگردیم، البته در صورتی که تفسیرهای دل بخواهی از آن نشود و کسانی از آن نگهبانی کنند که به مردم و معیارهای قانون اساسی اعتقاد داشته باشند و تحت تأثیر و سیطره جریانات بیرونی قرار نگیرند و رفتارهایی نکنند که مخالف روح و حتی نص صریح قانون اساسی باشد و اگر این بازگشت صورت گرفت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
ما دلمان برای ایران می سوزد؛ ایرانی که با استعدادها و امکانات منحصر به فردش باید سربلند و سرفراز باشد و متأسفیم که باید بگوییم این امکانات نه تنها درست به کار نرفته، بلکه بسیاری از آنها تلف شده و از بین رفته است. می توان قاطعانه گفت مسیری که در این مدت طی کردیم از جمله دور شدن از اهداف چشم انداز بیست ساله است.
آن چه برای ما مایه تأثر است اینکه رفتارهای صورت گرفته و سیاست های اتخاذ شده چهره نظام و جمهوری اسلامی را در دنیا خدشه دار کند. اگر با خواست مردم همسو شویم کم هزینه تر و سریع تر به هدف می رسیم و اگر نشویم این حرکت ادامه خواهد داشت، ولی با هزینه های بسیار زیاد و البته مسلم است که این حرکت از بین نخواهد رفت.
مطمئن باشید نه مردم از این راه بر خواهند گشت و نه آن کسانی که با همه وجود به این راه اعتقاد دارند. فضای ایجاد شده و برخوردهای صورت گرفته می تواند به زیان همه تمام شود، نه فقط به زیان اصلاح طلبان یا به زیان مردم؛ گرچه خسارات بسیار بزرگی به مردم وارد شده، خون هایی به ناحق ریخته شده و بازداشت ها و فشارهای غیرقانونی صورت گرفته است.
حداقل انتظار ما این بود که با تحولات صورت گرفته در قوه قضائیه شاهد دگرگونی رفتارها نسبت به روند دستگیری ها و بازداشت شدگان و نیز متجاوزین به حقوق مردم و جنایکاران و مجرمان باشیم و رفته رفته تغییرات اساسی در فضای بسیار مسموم حاکم بر جامعه را لمس کنیم، فضای خطرناکی که از سوی جریانی خاص که امکانات متعلق به ملت را در اختیار گرفته به آن دامن زده می شود؛ هنوز هم امیدواریم كه این تحول آغاز شود.
امیدوارم در یک فضای امن و آزاد و با حفظ اصول و معیارها، همه کسانی که علاقمند به اسلام اصیل و ایران عزیز هستند و سرمایه های واقعی این مرز و بوم به شمار می آیند حق و حقوق مسلمشان را استیفا نموده، دوباره در عرصه حضور یابند و ما هم با موضع انتقادی و اعتراضی نسبت به روشهای موجود در صحنه حضور داشته باشیم.
آنچه که امروز شاهد آن هستیم به هیچ روی مطابق معیارهای قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی نیست. اصلاحاتی که من از آن سخن می گویم اصلاح انحرافاتی است که از معیارهای اصلی قانون اساسی و راه امام صورت گرفته و معتقدیم هر انحرافی که در این زمینه به وجود آمده باید با انتقاد، با گفت و گو و با میدان دادن به کسانی که به راستی دلبسته انقلاب و جمهوری اسلامی هستند اصلاح شود. اگر راه اصلاح بر وفاداران به قانون اساسی و جمهوری اسلام بسته شود، راه برای جریاناتی باز خواهد شد که این اصول را قبول ندارند و نگرنی ما از این است که بزرگترین زیان و خسارت به اصل انقلاب و جمهوری اسلامی وارد شود که ان شاء الله اینچنین نخواهد شد. آنهایی که به این اصول و معیارها اعتقاد قلبی دارند، هرگز مأیوس نخواهند شد و البته باید به خدا توکل داشت، راه را به درستی تشخیص داد و آمادگی پرداخت هزینه برای رسیدن به هدف در این راه درست را نیز داشت.
دقیقا سید جان اینها که تملق ولایت را میگویند اساسا اعتقادی به آن ندارند ، فقط متوجه شده اند که برای رسیدن به قدرت و سرکوب رقبا بهترین راه تمسک به این روش است و به همین دلیل ابدا نگران نیستند که برای حفظ قدرت چقدر از کیسه ولایت ، روحانیت ، مذهب ، اعتقادات مذهبی مردم و ... هزینه میکنند ، البته طبیعی است وقتی بزرگان ما تشنه تملق شنیدن هستند ، اینگونه جریانها هم رشد میکنند!؟
پاسخحذف