بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0ffice.arasdotnet.tk يا http://bekhon.sabzonline.tk

سعیده کردی نژاد از ۳۰ ساعت بازداشت بخاطر خواندن دعای کمیل میگوید!

سعیده کردی نژاد از ۳۰ ساعت بازداشت بخاطر خواندن دعای کمیل میگوید!

ادامه راه سبز«ارس»: سعیده کردی نژاد یکی از اعضای جبهه مشارکت که در ماههای اول کودتای انتخاباتی در بازداشت به سر می برد، روز پنجشنبه مجددا برای بار دوم بازداشت شده بود و پس از ۳۰ ساعت آزاد شد. آنچه در پی می آید خاطرات سعید کردی نژاد است که در وبلاگ شخصی اش نگاشته است:



بنام منشا تفکر و دانش

سلام به دوستان عزیزم من بلاخره دوباره آزاد شدم تا بازم خاطراتم رو واسه شما بنویسم و باز هم در تجربه ای دیگر با هم شریک شویم

رفته بودیم خونه مادرخانم شهاب تاواسه آزادی همه زندانیهای در بند بخصوص شهاب دعا کنیم همه بچه ها بودن دعاکه شروع شد بچه ها چراغهای عقب رو خاموش کردن و یک چراغ جلو واسه اینکه هادی حیدری بتونه دعا رو بخونه روشن موند همه تو حس وحال دعا رفته بودیم خیلیها باصدای بلند گریه می کردن به یارب یارب دوم که رسیدیم چراغها روشن شد تعداد زیادی لباس شخصی با ماسک اطرافمون رو گرفته بودن یکیشون که اون جلو ایستاده بود دعا رو قطع کرد و بالحن تندی گفت:خیلی خوب بسه دیگه دعاتون قبوله آقایون بیان اینور خانمها هم بروند اونور همون موقع خانم دکتر رمضان زاده داد زد ادب داشته باش این چه طرز رفتار با خانمهاست؟ همه به سمتش نگاه کردیم دیدیم مامورها واسه رد شدن از بین خانمها بهشون لگد میزنن و به یکی از خانمها حرف بدی زده بودند که ایشون از کوره در رفته بود

گفتن همه موبایلاتون رو در بیارین بریزید تو این سبد وای به حال کسی که بگردیمش و موبایل داشته باشه شروع کردن به جمع کردن موبایلها سپهر کوچک پسر شهاب که هنوز خاطره بازداشت پدرش یادش بود شروع کرد به داد زدن و گریه کردن مامورها عکس شهاب رو برداشتن سپهر با گریه بهشون گفت:عکس بابام رو کجا می برید؟ مهرک خانم شهاب پسرش رو محکم بغل کرده بود تا طفل خردسال کمتربترسه

از اونها حکم ورود به منزل رو خواستیم گفتن ما از بخش اطلاعات نیروی انتظامی آمدیم حکم رو به صاحب خونه نشون دادیم همسرشهاب تکذیب کرد و گفت منم ازشون خواستم اما بهم ندادن سخنگوشون گفت آخر بهتون نشون میدیم (که هیچوقت هیچ حکمی نشون داده نشد)

ماهمش ۲ ساعت اینجا کار داریم یک عده آدمهایی بین شما هستند که بهشون مشکوکیم باید بازداشت بشن ۵ تا ۶ نفربیشتر نیستن تمام مدت با هندیکم از جمعیت فیلمبرداری می کردن

دو تا از لباس شخصیها رو شناختم جزء اون افرادی بودن که چندماه پیش واسه بازداشتم درب دانشکده آمده بودن و بعد ساعتها خونه مون رو بازرسی کرده بودن یکیشون اون حاجی ۴۵ ساله بود و دیگری اون پسرک بی ادب که با هندی کم از خونه مون عکس گرفته بود با دیدن من بهم اشاره کرد و گفت:تو بیا اینجا متوجه حضور زویا هم شد بهش گفت:تو هم بیا به اینها دستبند بزن حاجی گفت بگذار ۵ تا ۵ تا دسته بندی کنیم اول هم ازمردها شروع می کنیم ردیف جلو صحابه نشسته بود که بلندش کردن و بهش دستبند زدن یک نگاه معصومانه ای به من کرد و بردنش بیرون تندتند به پسرها دستبند زدن یکی می گفت:چند تا شون یکی دیگه می گفت:تکمیل شد ببرید پایین نوبت گروه بعدیه تا اینکه ربه ردیف آخر مردها رسیدن که سعید نورمحمدی.عطا تهرانچی.محمدرضاجلایی پور بودن بعد از اینکه به اونها دستبند زدن من و زویا رو از روی صندلی بلند کردن و همراه اونها بردن پسرک بی ادب اشاره به من کرد و گفت رو تو بکن به طرف دیوار دستبند این یکی رو از پشت بزن راستی تو وبلاگ داری توش مطلب می نویسی؟

یکی دیگه شون گفت:نه ازهمون جلو زدی خوبه بی خیال بچه ها دستشویی داشتن دونه دونه بردنمون دستشویی بعدش هم بردنمون تو آسانسور سعید و عطا و.... تو لابی نشسته بودند به زویا اشاره کرد گفت برو بنشین رو صندلی اما تو یکی برو اونجا رو به دیواربنشین رو زمین هوا خیلی سردبود خودشون همه کاپشن داشتن ما داشتیم ازسرما می لرزیدیم گفتیم درلابی رو ببندید حداقل گفتن:لازم نکرده تو این بین هر کسی می آمد داخل از ش می پرسیدن باکی کار داری اگه می گفت:واحد ۱۶ فورا بازداشت می شد وقتی کار دستبند زدن به همه(۴۳تا آقا و۲۷تا خانم) تمام شد آمدن پایین (به نقل از اونهایی که آخر از همه پایین آوردنشون) و خانمهای مسن رو هم همونجا با ۳ تا مامور لباس شخصی تو خونه حبس کردن حتی به نگهبان ساختمان هم دستبندزده اند تا به کسی خبر ندهد وقتی تولابی به خانم رمضان زاده گفتند برو تو ماشینایشون گفت تا حکم بازداشت نشون ندین نمیام یکیشون گفت حرف زیادی نزن به زور می بریمت تو ماشین بردنمون تو ماشین ۳تا ون اونجا پارک بود با ۶ تا ماشین که مال مامورها بود بار اول ونها پرشده بود و بچه هارو منتقل کرده بودن بار دوم ماها رو سوار کردن تو هر ون ۱۵ تا آدم بزور جاداده بودن آخرین نفر خانم فریده ماشینی بود که سوار ون کردن حاجی نگاهی توی ون انداخت و اشاره به من کرد و گفت مواظب اون آخری باشید و درب ون رو بست بهمون نفری یک دونه ماسک دادن که باید به چشمامون می زدیم بچه ها بعضیهاشون ترسیده بودن جوونترینهامون ۱۸ ساله بودن ون حرکت کرد و به چهارراه ولیعصر رفت تو زندان از شیوا شنیده بودم که اونجا مرکز پیگیریهای وزارت اطلاعاته و شب قبل از بازداشتش اونجا برده بودنش مطمئن شدم که ما رو هم اونجا می برن وارد حیاطش شدیم همه که پیاده شدن من آخرین نفر بودم پسرک بی ادب بهم گفت:مثل اینکه تو درست بشو نیستی؟ وارد یک اتاق بزرگ شدم همه پسرها با چشم بند اونجا بودن از اونجا وارد یک اتاق کوچک که به اندازه یک فرش ۱۲ متری جاداشت شدیم ۲۷ تا خانم فقط واسه ۲ زانو نشستن جا بود جوانک بی ادب آمد دم درب اتاق و من و زویا رو صداکرد شما دوتا بیاین اینجاببینم رو کرد به نگهبان زن و گفت:خیلی مراقب این ۲تا باش. اتاق خیلی کوچک بود و هیچ پنجره ای برای تنفس نداشت. جمعیت زیاد و خیلی فشرده نشسته بودیم. خیلی ها حالشون بد شده بود و نمی توانستند محیط را تحمل کنند. مثلا همسر دکتر شکوری راد هم راحتی قلبی داشت و هم فشار خون و به شدت حالش بد شده بود. در بین ما یک خانم باردار نیز بود. او نیز اوضاع مساعدی نداشت و مدام حالش بهم می خورد. نگهبانان هم مدام به ما به دروغ می گفتند تا چند ساعت دیگر همه یتان آزادید. اما این چند ساعت مدام تکرار می شد و هیچ خبری از آزادی نبود. خانم مجردی گفت بیایید و دنباله ی دعای کمیل را بخوانیم و 14 مرتبه دعای فرج را با هم بخوانیم تا ان شاء ا... همه با هم به سلامتی آزاد شویم. شروع کردیم به خواندن دعا و همه با هم زمزمه می کردیم. وفتی به دور هشتم خواندن دعای فرج رسیدیم یکی از بازجوهای مرد در را باز کرد و گفت دیگر دعا خواندن بس است اصلا چه معتا دارد که صدای دعا خواندن زن ها را مردها بشنوند. وقتی با کفش در نماز جمعه زن و مرد در کنار هم می ایستند این نمونه دعا خواندن هم عجیب نیست. من که مردم احساساتم از صدای شما تحریک شده است این برخلاف اسلام است. زود جمعش کنید و ادامه ندهید.

یه تعداد پوشه که فرم مشخصات توش بود با خودکار به همه دادن واسه تشکیل پرونده. بچه ها مدام به نگهبانان می گفتند ما باید به خانواده هایمان خبر بدهیم، آن ها فقط می دانند که ما برای دعای کمیل از خانه بیرون آمده ایم. نگهبانان زن از همه یک شماره گرفتند و گفتند اگر برادرها اجازه دادند زنگ می زنیم و به خانواده هایتان اطلاع می دهیم.

بچه هاحسابی وحشت زده شده بودن طولی نگذشت که تعداد زیادی بازجو خودشون رو رسوندن اونجا وبازجویی هارو شروع کردن تعداد اینقدر زیاد بود که حتی تو حیاط یا از اتاق پشت دستشویی هم واسه بازجویی استفاده می کردن اول از آقایون شروع کردن از خانمهاهم مریم طباطبایی و مهرک میراب زاده و مهدیه مینوی و محبوبه حقیقی رو اول بردن بازجوییها تا صبح ادامه داشت مهدیه و محبوبه و مریم که برگشتن گفتن:آمدیم کیفهامون رو برداریم مارو دارن می برن یه جایی من که حدس میزدم دارن میبرنشون اوین بهشون گفتم نترسید میروید اوین

نگهبان زن آمد و صدام کرد

سعیده کردی نژاد کیه بیاد واسه بازجویی چشم بندت رو بزن بیا با من و من رو برد و روی یک صندلی پشت میز نشوندبازجوی مرد گفت:چشم بندت رو یه مقداربده بالا تا از زیرچشم بند فقط برگه رو ببینی یعدشم روبرگه بازجویی نوشت:بیوگرافی خود را بطور کامل بنویسیدمن اززیرچشم بندنگاه کردم دیدم یه برگه تایپ شده رو میزه که نوشته شده بود سئوالات بازجویی ۱.بیوگرافی و.......

متوجه شدم که اینها بازجوهای حرفه ای نیستندواصلابه پای بازجوهای توی اوین نمی رسند

جواب سئوالش رو نوشتم یه آقای دیگه آمدوگفت مثل اینکه توزورت میاد حرف بزنی؟بذار رفت اوین حرف می زنه یکی دیگه آمدگفت این سابقه داره تازه از اوین آمده بیرون ۲ ماه اونجا بوده امامثل اینکه بازجوش نتونسته درستش کنه از اینجا یه راست میری زندان اوین ایندفعه دیگه باردومته وسئوال بعدی رو نوشت چه برنامه ای داشتید که تو دعای کمیل شرکت کردی من واسش نوشتم این فقط یک مراسم دعا بود ونه چیز دیگه ای گفت ببین باکلمات بازی نکن تو تحصیلاتت بالاست کارشناسی ارشد مدرک کمی نیست پس خوب زبان ما رو می فهمی خودت رو به اون راه نزن از کجا از وجود این مراسم آگاه شدی؟جرم دفعه اقدام علیه امنیت ملیه گفتم هنوز اتهامه چیزی ثابت نشده حق نداری اینطوری بگی نوشت تا حالا عضو گروهک منافقین بودی؟نوشتم خیر نوشت باهاشون رابطه داری؟نوشتم نه عضو گروهک 88 که هستی. همین کافیه، چرا عضو جبهه ی مشارکت شدی. این جلسه را هم جبهه ی مشارکت گذاشته بود؟ گفتم نخیر من برای همدردی با خانم شهاب به اونجا رفته بودم و همچنین برای دعا کردن برای زندانی ها. من خودم 2 ماه اوین بودم، تو اون زمان خانواده های زندانی های دیگه به مامانم زنگ می زدند و دلداریش می دادند و باهاش همدردی می کردند. چطور حالا من نباید این کارو بکنم. گفت: این جریان مثل این می مونه که یک نفر با کامیون بزنه به آدم و بکشتش، اون وقت اون آدمو ببرن زندان و مردم برن باهاش همدردی کنن. گفتم این مثالتون اصلا مصداق نداره. گفت: این جریان دعای کمیل را همه ی سایت ها زده بودند و توی همه ی رادیوهای بیگانه هم اعلام شده بود، پس این جریان از طرف بیگانگان هماهنگ شده بود و شما هم شدید عواملشون و تو چون سابقه داری پس نمی تونی بگی من از این جریان خبر نداشتم و فقط به انگیزه ی دعا رفتم. این رو واقعا از ته دل می گم حیفه که بچه هایی با استعداد شما به جای درس خوندن و کار علمی وارد همچین راه های خطرناکی بشن و آینده یشان را به خطر بندازند. سابقه کیفریت رو بنویس نوشتم ندارم گفت چرادروغ می گی تو اوین بودی گفت چه کار کردی که آن دفعه گرفتنت گفتم جرمم امتحان دادن در دانشگاه بود چون اون دفعه درب دانشگاه گرفتنم این دفعه هم جرممان دعای کمیل خواندن بود در یک کشور اسلامی متاسفانه این نیز جرم شده است. گفتم این مشکل شماست که متهمها رو هم مثل مجرمها می برید اوین و مثل من ۲ماه نگه می داریدزیر چشمی بهم نگاه کردو گفت خیلی پررویی این رو تو گزارشم نویسم گفتم بنویس این چه طرز جواب دادنه پررو بهش گفتم درست صحبت کن آقا یکی دیگه آمدوگفت وقتت رو واسه این تلف نکن ازش دلیل حضور تو مراسم رو بپرس بفرستیمش بره اوین گفتم هر کاری که می خواهید انجام بدهیدبهش گفتم آقااگه دختر خودت هم بود واز مراسم دعا می بردنش باهاش اینطوری رفتار می کردن خوب بود انگار یه تلنگوری بهش خورد گفت من دیوونه می شدم بهش گفتم پس فکر کن همه بچه ها دخترتن خودتو بجای خانواده هاشون بگذارگفت حق با شماست (اینها واقعا به پای بازجوهای اوین نمی رسیدن هنوز مقداری عواطف انسانی تو وجودشون بود)و سپس به من گفت من هر وقت می روم اوین حتی برای چند دقیقه حالم بد می شود آنجا محیط خوبی نیست

گفت سعی می کنم کمکت کنم نری اوین اما اگه بار دیکه بگیریمت ایندفعه حکمت اعدامه قبلش هم تا آخر عمرت می برمت اوین یه بازجوی دیگه که رئیسشون بود وتمام موهاش سفیدبود آمد جلو وگفت مااصلا اینجابا شما مثل متهم رفتار نکردیم به این هم نمی گن بازجویی چندتا سئواله فقط بعد پرونده زویا رو آوردو گفت ازاین هم تو بازجویی کن همخونه ایشه مثل این سابقه دار هم هست. برگشتم اتاق.

در کنار من ساجده کیانوش راد بازجویی میشدساجده بعد بازجویی تو اتاق بهم گفت که من هم جواب تو رو واسه شرکت تو مراسم دعا دادم بازجوم بهم گفت چیه کنار این داری بازجویی می شی تودیگه پررو نشو این تو پروندش اقدام علیه امنیت ملی داره چرا جواب این رو به من میدی. بعد از من دخترای دیگه را برای بازجویی بردند و چون سابقه ی سیاسی نداشتند و این ها را نمی شناختند اشک بچه ها را در آورده بودند. ساره عظیمی همسر مهدی شیرزاد و خواهر 18 ساله اش که برای دعا آمده بودند که با ما بازداشت بودند را بردند بازجویی. به ساره گفته بودند دیگه کی از خانوادتون زندانیه، تو و خواهرتم هم می رین اوین. از نقاط احساساتی این دختر معصوم که خواهر کوچکش بود سوء استفاده می کردند، همانطور که در خاطرات 60 روزه ام بیان کرده بودم حرکات این ها از نظر روانی مشابه هم بود فقط با شدتی کمتر از بازجوهای اوین.

مدام برای آن که بچه ها را بترسانند به آن ها می گفتند باید اقرار کنید و بنویسید که این مراسم رنگ و بوی سیاسی داشت و قصد آن آشوب و براندازی نظام بوده است. این بازجویی ها و محیط بازداشتگاه برای بچه ها رعب آور بود. به طوری که اکثر آن ها پس از بازگشتن از بازجویی شدیدا گریه می کردند.

نوبت بازجویی خانم ماشینی،خانم رمضان زاده و خانم مجردی رسیده بود، و هر کدام را جدا جدا برای بازجویی بردند. تمام شب را نتوانستیم بخوابیم، نه فضایی برای خواب داشتیم و نه بازجویی ها تمام می شد. که یکی از مدل های شکنجه این بود که به افراد اجازه ی خوابیدن داده نمی شد. محیط بسیار طاقت فرسا و پر استرس بود، هیچ کدام نمی دانستیم که چه سرنوشتی در انتظارمان است. تا اینکه پس از اتمام بازجویی ها پرونده ها را ردیف کردند و شروع کردند به درجه بندی کردن پرونده ها. لای درب مقداری باز بود و ما از آن جا برخی از چیزها را می دیدیم. یک کیسه آوردند و موبایل ها را خالی کردند و مشغول بررسی موبایل ها شدند. داخل اتاق آمدند و گفتند برای گرفتن عکس آماده شوید. به نوبت بچه ها را صدا کردند تا اینکه نوبت من رسید، و من را با چشم بند داخل اتاق بردند. پس از اینکه عکس گرفتند، جلوی دوربین بردند و گفتند خودت را معرفی کن، نام و نام خانوادگی، شماره ی شناسنامه، نام پدر، تاریخ تولد را بگو و من را دوباره بین بچه ها برگرداندند. به بچه ها گفتم در زمانی که جلوی دوربین قرار می گیرید و خود را معرفی می کنید سعی کنید حالتی باشد که متوجه نشوند که شما سرحال نیستید و به دوربین نگاه نکنید. که اگر فردا روز وزارت اطلاعات خواست از این فیلم ها سوء استفاده کند و آن ها را کنار هم بچیند و مستند بسازد و برای مردم پخش کند و آخر آن اقرار های دروغین بگذارد از حالت چهره مشخص شود که ما در بندیم.

بعد از نهار بازجوی پیر درب اتاق آمد، با خانم مجردی صحبت کرد و خانم مجردی به او گفت چرا نمی گذارید به خانواده هایمان تلفن بزنیم. بازجوی پیر گفت حال که مرحله ی بازجویی تمام شده است پس از نیم ساعت نگهبان زن آمد و تک تک ما را برای تماس تلفنی برد. و به ما گفت فقط یک کلمه می گویید که حالمان خوب است و نه چیز دیگری و دستش را روی شاسی تلفن گذاشته بود که اگر حرف دیگری بزنیم قطع کند. و جالب این که همه ی خانواده ها از نحوه ی بازداشت ما اطلاع کامل داشتند. خانم های متاهل که با همسرانشان بازداشت شده بودند زمانی که سراغ همسر خود را از بازجوی پیر می گرفتند، بازجوی پیر اسم همسر آن ها را می پرسید و پس از پرس و جو از دوستانش به برخی از خانم ها می گفت به بالا منتقل شده است. بچه ها به بازجوی پیر گفتند منظورتان از بالا اوین و از پایین کهریزک است. او نیز لبخندی زد و آن جا را ترک کرد. و ما از این که برخی از مردها را به اوین منتقل کرده اند مطمئن شدیم.

بازجوی پیر به ما گفت تا دو ساعت دیگر آن هایی که باید آزاد بشوند، آزاد می شوند. من این را از طرف خودم به شما قول می دهم. یک ساعت و نیم گذشت. نگهبان زن درب را باز کرد و مرا صدا زد و گفت چشم بندت را بزن و بیا بیرون. من بیرون آمدم مرا به داخل اتاقی برد پرونده ای که برایم تشکیل داده بودند نیز آن جا بود. خانم بازجو شروع به پرسیدن سوالات بی معنی کرد رابطه ات با شهاب در چه حدی بود گفتم خوب معلوم است هم حزبی بودیم و همیشه سلسله مراتب در کارهای تشکیلاتی حفظ می شود گفت یعنی با هم کوه نمی رفتید گفتم منظورت از پرسیدن این سئوال چیست؟گفت منظوری نداشتم نظرت در مورد اندیشه های خانم ماشینی چیست؟ هنوز هم سر عقیده ات هستی که در انتخابات تقلب شده است؟ چرا دعای کمیلتان مختلط بود و در دو منزل جداگانه برای مردها و زن ها مراسم نگرفتید؟ من در جواب سوالات اولیه به او گفتم که این سوالات جز عقاید شخصی است و شما حق تفتیش عقاید ندارید. و اما در مورد انتخابات من 18 جلسه بازجویی 7 تا 8 ساعته در اوین ظرف 2 ماه پس داده ام می توانید به آن ها رجوع کنید مورد من الان شرکت در دعای کمیل است. .گفت من تاسف می خورم از اینکه شماها جزء بهترینها از لحاظ استعداد و اطلاعات هستید اما برای راههای نامناسب از این استعداد استفاده می کنید چرا به خود نمی آیید و برای کشورتان در راههای مفید بجای اغتشاشات از سوادتان استفاده کنید؟ 3 بازجوی زن دیگر هم وارد شدند و به من گفتند شما فعلا این جا ماندگارید. صدای رفتن بچه ها و آزادیشان می آمد بلاخره آخرین نفر نیز آزاد شد.بعداز چند ساعت در باز شد و 6 بازجوی مرد وارد شدند یکی از بازجو ها روی صندلی کنار من نشست و به من گفت تو سابقه داری و جریانت با بقیه فرق می کند تو را نمی توانیم آزاد کنیم . تو حالا حالا ها مهمان مایی.به راننده بگو آماده باشد می رویم اوین می خواهیم تو را به اوین منتقل کنیم فراخوان زده اید تا در قالب مراسم مذهبی برای اغتشاش سازماندهی کنید؟ما اگر دیرتر آنجا می رسیدیم می دیدی چه آدمهایی با چه وضعیتی آنجا حاضر می شدند بازجوی پیر وارد اتاق شد وگفت حاجی قول می ده دختر خوبی بشه شما با لطف بیشتری به پرونده اش نگاه کنید او یک دختر است واسش خوب نیست به من گفت:فکرنکن قهرمان می شی تو جامعه این جریانات وجهه خوبی نداره باز هم یاد اوین افتادم که یکی نقش آدم خوبه رو بازی می کرد و دیگری نقش آدم بده رو و.... (رجوع شود به خاطرات 60 روزه ام در اوین)

بالاخره پس از سئوالات زیاد و سر وکله زدن و تهدیدات زیاد گفتند این دفعه به تو لطف می کنیم و آزادت می کنیم اما دفعه بعد اگر در هر مراسمی چه مذهبی با رنگ و بوی سیاسی وچه تجمعات بازداشت شوی دیگر آزاد نمی شوی در ضمن در دانشگاه هم حواست را جمع کن که ما مراقب حرکاتت هستیم تو 2 بار پرونده داری

مرا از اتاق بیرون بردند ووسائلم را تحویلم دادند و بعد به حیاط بردند و چشم بند زدند و سوار ماشینم کردندو گفتند سرت را پایین بگیر ماشین حرکت کرد و پس از چند دقیقه ایستاد مرا پیاده کردند و رفتند توجه که کردم دیدم تقاطع خیابان طالقانی و مفتح هستم دیر وقت بود وبه خانه رفتم.

0 نظرات :: سعیده کردی نژاد از ۳۰ ساعت بازداشت بخاطر خواندن دعای کمیل میگوید!

آخرين اخبار ارس

دعوت به راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن: پیگیر آرمان‌های انقلاب با خلاقیت، مقاومت و امید خواهیم بود
(0 نظرات )
به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب و دعوت به راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن:شورای هماهنگی راه سبز امید؛ «پیگیر آرمان‌های انقلاب با خلاقیت، مقاومت و امید خوا...
فیلم حضور جنبش سبز در مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی
(1 نظرات )
فیلم حضور جنبش سبز در مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی• ادامه راه سبز(ارس): مراسم تشییع پیکر مرحوم ناصر حجازی، اسطوره فوتبال ایران، در استادیوم آزادی، با ...
زمین سوخته و بذرهایی که باید کاشت
(0 نظرات )
آبادی هایی بر ویرانه های کاخ امپراتوری دروغ:زمین سوخته و بذرهایی که باید کاشت• ادامه راه سبز(ارس): این روزها ایران ما، ایامی سخت شگفت را می گذراند. م...
جریان انحرافی، اسم رمز فرار از یک انحراف ۲۰ ساله!
(0 نظرات )
هيچ چيز تازه اي نيست:جریان انحرافی، اسم رمز فرار از یک انحراف ۲۰ ساله• ادامه راه سبز(ارس): «دروغ» که به «بار» بنشیند، «انحراف» آغاز می‌شود. «متولیان ...
مهدی خزعلی : کلاهتان را قاضی کنید، کدام بی بصیرتیم، ما یا شما؟
(0 نظرات )
برگرفته از سايت دكتر مهدي خرعلي:کلاهتان را قاضی کنید، کدام بی بصیرتیم، ما یا شما؟• ادامه راه سبز(ارس): مهدی خزعلی در سایت خود روزشماری از نوشته های گ...
كتاب 'بيشعوري' - خطرناكترين بيماري تاريخ بشريت - pdf
(2 نظرات )
راه عملي در شناخت و درمان خطرناكترين بيماري تاريخ بشريت:كتاب بيـشـعـــــوري• ادامه راه سبز(ارس): در دوران روشنگری گمان می‌شد دانش دوای درد بشر است. ک...
گزارش تکان دهنده وزیر دولت خاتمی از وضعیت اقتصاد کشور
(0 نظرات )
گزارش تکان دهنده وزیر دولت خاتمی از وضعیت اقتصاد کشور• ادامه راه سبز(ارس): وزیر صنایع و معادن دولت سید محمد خاتمی می گوید: کل درآمد ایران از نفت، از...
خاتمی از چه می گوید؟
(0 نظرات )
پیرامون سخنان اخیر رئیس جمهور سابق ایران:خاتمی از چه می گوید؟• ادامه راه سبز(ارس): "اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه ک...
بازی کثیف
(0 نظرات )
نوشتاري از مسعود بهنود روزنامه نگار:بازی کثیف• ادامه راه سبز(ارس): آقای خاتمی باز با دل امیدوارش آمده است به میدان، می ترسد، نه از ماشین نفرت و افترا...
سید محمد خاتمی: امروز هیچ کس نمی تواند جلوی حرف حق را بگیرد
(0 نظرات )
سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از رزمندگان و ایثارگران دفاع مقدس:امروز هیچ کس نمی تواند جلوی حرف حق را بگیرد• ادامه راه سبز(ارس): سید محمد خاتمی در ...
به راستی چه کسی بی بصــیرت بود، میرحسین یا …؟!
(0 نظرات )
میرحسین موسوی نماد وجدان بیدار ایرانیانبه راستی چه کسی بی بصــیرت بود، میرحسین یا …؟!• ادامه راه سبز(ارس): آیا میرحسین موسوی بی بصیرت بود که سه سال پ...
سیدمحمد خاتمی: قدرت نباید در هاله‌ای از تقدس پوشانده شود
(0 نظرات )
سیدمحمد خاتمی در جمع معلمان:حاکمی که درد مظلومان را نداشته باشد حاکم مطلوب امام علی نیست• ادامه راه سبز(ارس): رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر این...
اسامه بن لادن، رهبر القاعده هم به زباله دان ديكتاتورها و تروريستها پيوست
(0 نظرات )
رییس‌جمهور آمریکا خبر کشته شدن رهبر القاعده را تایید کرد• ادامه راه سبز(ارس): باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا دقایقی پیش در سخنرانی در کاخ سفید گفت: ...
مصباح یزدی: مخالفت با ولی فقیه در حد «شرک بالله» است !
(1 نظرات )
مصباح یزدی: مخالفت با ولی فقیه در حد «شرک بالله» است!• ادامه راه سبز(ارس): محمدتقی مصباح یزدی در دیدار با جمعی از پاسداران اعلام کرد که مخالفت با ولی...
رقابت بی فایده متملقان دستگاه ولایت برای جلب وجاهت!
(2 نظرات )
رقابت بی فایده متملقان دستگاه ولایت برای جلب وجاهت:با یک یا علی باورهای مردم را به باد ندهید!• ادامه راه سبز(ارس): می گویند دزد نگون بختی به خانه روض...
۳۲ سال گذشت و هنوز به آزادی نرسیده‌ایم
(2 نظرات )
يادداشتي از هنرمند سبز حسین زمان در وبلاگ شخصی خود:آزادی ، آی آزادی• ادامه راه سبز(ارس): یادم می آید اوایل دهه پنجاه بود من تازه وارد دبیرستان شده بو...
ذوالنور روحاني تندروي نظامي: در 25 بهمن، نیروی انتظامی مرعوب بزرگی جمعیت شد
(0 نظرات )
اعتراف ذوالنور به ناتوانی جریان اقتدارگرا از سازماندهی جمعیت هوادار• ادامه راه سبز(ارس): یک چهره تندرو نظامی- روحانی با اعتراف به اینکه جنبش سبز با ه...
کسب در آمد کاذب از جیب مردم با فریب و دروغ به بهانه حذف «صفرها»!
(2 نظرات )
پشت پرده حذف چهار صفر از پول ملی:کسب در آمد کاذب از جیب مردم با فریب و دروغ• ادامه راه سبز(ارس): دولت احمدی‌نژاد در طول ۵ سال گذشته به خوبی کارکردهای...
خاتمي: وقتی جهاد اقتصادی مطرح میشود بدين معناست که وضعیت اقتصادی فعلي چندان مناسب نیست
(1 نظرات )
سيد محمد خاتمي در ديدار با قرآن پژوهان استان يزد:وقتی جهاد اقتصادی مطرح میشود، بدين معناست که وضعیت اقتصادی چندان مناسب نیست• ادامه راه سبز(ارس): سید...
احمدی نژاد و پنگوئن ها
(0 نظرات )
احمدی نژاد و پنگوئن ها• ادامه راه سبز(ارس): روایت است که پنگوئن ها آموخته اند، برای در امان بودن از سرما، هنگام وزش بادهای قطبی گرد هم بیآیند. آنها ...
ما که وجه این قبض را نداریم که بپردازیم، گاز نمیخواهیم
(4 نظرات )
ما که وجه این قبض را نداریم که بپردازیم، گاز نمیخواهیم • ادامه راه سبز(ارس): این قبض گاز ما است، آخرین قبض قبل از قطع یارانه ها چهارده هزار تومان ب...
ناگفته هایی از مراسم تشییع و لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی
(2 نظرات )
در گفتگوي جرس با برخي از نزديكان مرحوم موسوي:ناگفته هایی از مراسم تشییع و لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی• ادامه راه سبز(ارس): اینجا محله درخونگاه ا...
نماهنگ «ديو زنجيرباف» تقديم به تمامي آزادگان سبز دربند حاكمان سياه
(1 نظرات )
نماهنگ «ديو زنجيرباف» تقديم به تمامي آزادگان سبز دربند حاكمان سياه• ادامه راه سبز(ارس): این نماآهنگ در سایت یوتیوپ منتشر شد و در پایان آن سخنانی از ب...
پیام تسلیت وبلاگنویسان سبز به میرحسین: بر خود می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم
(1 نظرات )
پیام تسلیت وبلاگنویسان سبز به میرحسین موسوی:رسالت ما جز سرافرازی ایران نیست، می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم• ادامه راه سبز(ارس): جمعی از ...
«نقد گذشته، راه آینده» به قلم سيد مصطفي تاجزاده
(0 نظرات )
«نقد گذشته، راه آینده» به قلم سيد مصطفي تاجزاده• ادامه راه سبز(ارس): مصطفی تاج زاده در یکی دیگر از مجموعه مقالاتی که پیش از بازگشت به زندان نوشته، تو...
در این مملکت شب و روز مسابقه ی دروغ و تهمت و افترا برقرار است
(0 نظرات )
بيانيه رزمندگان و سرداران دفاع مقدس، جانبازان و خانواده‌ی شهدای بوشهر خطاب به حاکمیت:در این مملکت شب و روز مسابقه ی دروغ و تهمت و افترا برقرار است • ...
نشريات سبز: شماره ۴۸ روزنامه «كلـــمـــه» || شماره ۷۴ روزنامه «قلـــم سبـــز»
(0 نظرات )
آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي:چهل و هشتمين شماره روزنامه "كلـــمـــه" ؛ شماره ۷۴ روزنامه "قلـــم سبـــز"• ادامه راه سبز(ارس): آخرين شماره نشريات س...
اعلام همبستگی شورای هماهنگی راه سبز امید با جنبش های دموکراسی خواهی منطقه
(0 نظرات )
بیانیه شماره شش، در هفتمین هفته حبس غیرقانونی موسوی و کروبی:افکار عمومی جهان، ادعای حاکمیت ایران در دفاع از مردم بحرین را نمی‌پذیرد• ادامه راه سبز(ار...
اطلاعیه فرزندان میرحسین به مناسبت درگذشت میراسماعیل موسوی
(13 نظرات )
اطلاعیه فرزندان میرحسین به مناسبت درگذشت میراسماعیل موسوی• ادامه راه سبز(ارس): در پی درگذشت میر اسماعیل موسوی پدر میر حسین موسوی، فرزندان این راهبر ج...
سال ۱۳۹۰، سال آگاهی تا رهایی
(1 نظرات )
گسترش آگاهی‌ها، سرمایه‌ی ما برای حضوری پردوام در راه سبز امیدسال ۱۳۹۰، سال آگاهی تا رهایی• ادامه راه سبز(ارس): رسانه‌های سبز ایران، به تأسی از همراها...
رساترين رسانه
(0 نظرات )
رساترين رسانه• ادامه راه سبز(ارس): تلویزیون فارسی بی بی سی اخیراً مستندی را به مناسبت هفتادمین سال راه اندازی بخش فارسی بنگاه سخن پراکنی بی بی سی که ...
گزارش فرزندان رهنورد و میرحسین به ملت از ملاقات سه شنبه با پدر و مادر
(3 نظرات )
گزارش فرزندان رهنورد و میرحسین به ملت از ملاقات سه شنبه با پدر و مادر• ادامه راه سبز(ارس): نزدیک به یک ماه پس از بازداشت مهندس میرحسین موسوی و همسرش،...
بیانیه شماره ۵ شورای هماهنگی راه سبز امید برای تقدیر از حضور مردم و پاسداشت روز جهانی زن
(2 نظرات )
فراخوان به تجمعات اعتراضی:بیانیه شماره ۵ شورای هماهنگی راه سبز امید • ادامه راه سبز(ارس): شورای هماهنگی راه سبز امید طی بیانیه شماره پنج خود، با بیا...
گزارش 10 اسفند تهران: مردم راه مقابله با خشونت و ایجاد هراس را آموخته اند
(4 نظرات )
گزارش کلمه از تجمع اعتراضی مردم در تهران:مردم راه مقابله با خشونت و ایجاد هراس را آموخته اند• ادامه راه سبز(ارس): اگر چه نیروهای امنیتی و نظامی آموخ...
گزارشات ويدئومردمي از تظاهرات امروز 10 اسفند 89 تهران، شيراز، اصفهان و مشهد
(1 نظرات )
گزارشات ويدئومردمي از تظاهرات امروز 10 اسفند 89 تهران، شيراز، اصفهان و مشهد• ادامه راه سبز(ارس): فیلمی از تظاهرات دهم اسفند 89 ، البته متاسفانه امروز...
نامه فرزند کروبی، شاهدی دیگر بر دروغگویی و فریب‌کاری نیروهای امنیتی
(0 نظرات )
روایت محمدتقی کروبی از اتفاقات روز دوشنبه در منزل کروبی:نامه فرزند کروبی، شاهدی دیگر بر دروغگویی و فریب‌کاری نیروهای امنیتی• ادامه راه سبز(ارس): محمد...
تاریخ در انقلاب، بسوي آزادی زیر پایمان امروز صیقل می خورد
(7 نظرات )
تاریخ در انقلاب، زیر پایمان بسوي آزادی صیقل می خورد• ادامه راه سبز(ارس): دهمین روز اسفند من و تو همین امروز است. و امروز تاریخ دیگری است. تاریخی که ب...
ويژه راهپیمایی ۱۰ اسفند در اعتراض به حصر یا حبس رهبران جنبش سبز
(6 نظرات )
راهپیمایی ۱۰ اسفند در اعتراض به حصر یا حبس رهبران جنبش سبز• ادامه راه سبز(ارس): شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار بیانیه ای و در پاسخ به فراخوان ج...
چگونه شما را باور کنیم که نان دین را خوردید و دین را به حال خود رها کردید؟
(0 نظرات )
چگونه شما را باور کنیم که نان دین را خوردید و دین را به حال خود رها کردید؟• ادامه راه سبز(ارس): حسین زمان، هنرمند برجسته کشورمان، در یادداشتی با عنوا...
دختران موسوی: شواهد بازداشت قوی است؛ دیدار با پدر و مادرمان تنها راه تکذیب خبر است
(4 نظرات )
دختران ميرحسين و رهنورد:شواهد بازداشت قوی است؛ دیدار با پدر و مادرمان تنها راه تکذیب خبر است• ادامه راه سبز(ارس): فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد...
شب را ز خود بیرون کنید!
(1 نظرات )
شب را ز خود بیرون کنید!• ادامه راه سبز(ارس): مسأله بسیار ساده است. کسی که چنگ در روی آفتاب می‌زند، این اندازه نمی‌داند که آدمی وقتی از خویش تهی شود و...
میرحسین و کروبی بازداشت و به زندان حشمتیه منتقل شده اند
(0 نظرات )
یاد باد آن روزگاران:نماهنگ برخیــــــــز! ای ز شــــــور شجـــاعانه لبریـــــــز…• ادامه راه سبز(ارس): مرد دوران سختی به پاخیز! ایران در انتظار همت ت...
برادر شهید محمد مختاری: درد آور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیده اند
(4 نظرات )
گفتگو با برادر شهید محمد مختاری:درد آور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیده اند• ادامه راه سبز(ارس): «محمد عاشق آزادی بود، محمد عاشق زندگی بود، محمد...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز
(0 نظرات )
شورای هماهنگی راه سبز امید، با هماهنگی قبلی با موسوی و کروبی، منتشر کرد:متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز• ادامه راه سبز(ارس): متن کامل ویراست دوم ...
حبس مهدي كروبي و فاطمه كروبي در اتاق هاي جداگانه / بازداشت پسر و عروس مهدی کروبی
(1 نظرات )
توقیف کتاب‌ها و اسناد موجود در منزل کروبی / بازداشت علی کروبی:از شب گذشته، هیچ خبری از وضعیت آقای کروبی و همسرش در دست نیست• ادامه راه سبز(ارس): سایت...
رنجنامه دكتر سروش: به نام خدا می‌دريدند و دریدن را نه بازیچه، نه حق بلکه تکلیف خود می‌دانستند
(3 نظرات )
نامه دردمندانه عبدالکریم سروش:آقای دکتر اسم خدا را نبرید، خدا نیست، بخدا قسم خدا نیست، نیست...• ادامه راه سبز(ارس): دکتر عبدالکریم سروش در نامه ای با...
شهادت حامد نورمحمدی، دانشجوی دانشگاه شیراز در جریان مراسم اول اسفند + ويدئوهاي شيراز
(2 نظرات )
شهادت حامد نورمحمدی، دانشجوی دانشگاه شیراز در جریان مراسم اول اسفند• ادامه راه سبز(ارس): در جریان تجمع اعتراضی مردم شیراز در یک اسفند یک دانشجو دانشگ...
يك مامور پليس گفت اين رفتار بسيجيان در ذهن مردم ميماند
(4 نظرات )
مهدي خزعلي در گفتگو با دويچه وله: تهران، یک‌شنبه، اول اسفند ۱۳۸۹ به یک پادگان نظامی تبدیل شده بود• ادامه راه سبز(ارس): مهدی خزعلی، محقق، نویسنده و وب...
حمله اوباش با نارنجک صوتی به منزل مهدی کروبی
(1 نظرات )
هیچ‌یک از حکومت‌های منطقه، چنین برخوردی با مخالفان نداشت:حمله اوباش با نارنجک صوتی به منزل مهدی کروبی• ادامه راه سبز(ارس): سایت حزب اعتماد ملی خبر دا...
گزارشات ويدئومردمي از يكم اسفند، آرايش جنگي نيروهاي زرهي و پياده حكومت عليه حضور مردم در شهرها
(1 نظرات )
گزارشات ويدئومردمي از يكم اسفند ، پاسداشت مردمي هفتم شهداي سبز 25 بهمن• ادامه راه سبز(ارس): يكم اسفند حضور مردم در خيابانها براي پاسداشت هفتم شهداي س...
كروبي خطاب به رييس قضا: تا آخرین لحظه در کنار مردم خواهم ماند
(15 نظرات )
نامه سرگشاده مهدي كروبي به رييس قوه قضاييه:تا آخرین لحظه در کنار مردم خواهم ماند• ادامه راه سبز(ارس): مهدی کروبی در نامه ای به رئیس قوه قضائیه، از حض...