بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0ffice.arasdotnet.tk يا http://bekhon.sabzonline.tk

دفاعیات طبرزدی در دادگاه: شاه را سرنگون نکردیم تا همان جایگاه را بازتولید کنیم

متن دفاعیات طبرزدی در دادگاه:
هيچگاه به اين اندازه زير فشار و توهين نبودم

. ادامه راه سبز(ارس): بگزارش جرس؛ حشمت‌الله طبرزدی، دبیر جبهه دمکراتیک ایران و سخنگوی همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران، روز ۱۶ شهریور در دادگاه انقلاب شعبه ۲۶ حاضر شد و در آخرین جلسه دادگاه به دفاع از خود پرداخت.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، توهین به رهبری، اقدام علیه امنیت، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم و تشویش اذهان عمومی به عنوان چهار اتهام اصلی طبرزدی در دادگاه مطرح شد و محمد علی دادخواه، گیتی پورفاضل و جهانگیر محمودی، سه وکیل مدافع او به دفاع برخاستند.

قرار بود نسرین ستوده به عنوان یکی از وکلای مدافع طبرزدی در دادگاه حاضر شود اما وی پیش از برگزاری دادگاه، دستگیر شد. طبرزدی در جلسه دادگاه به بازداشت نسرین ستوده اعتراض کرد و همچنین روند ناعادلانه دادرسی و نیز شکنجه های خود در دوران بازداشت را مورد انتقاد قرار داد.

طبرزدی در مقدمه‌ای که بر دفاعیات‌اش نوشته، با بیان این که "معلوم نیست چه کسی دستور بازداشت مرا صادر کرده" آورده است: در دوران بازجویی زیر فشار و شکنجه قرار گرفتم و تفهیم اتهام نیز به صورت غیر قانونی انجام گرفت که در متن لایحه دفاعیه، به آن اشاره کرده ام. نحوه بازداشتم و نیز مکان نگه داری غیر قانونی است. برای این که به مدت 40 روز در سلول انفرادی در بند 240 زندان اوین و حدود دو ماه در بازداشتگاه 209، 24 روز در زندان کچویی و اینک بیش از سه ماه است که در زندان رجایی شهر تبعیدی هستم.

وی در ادامه نوشته است: از دیگر سو در همین دوران، دو وکیل مدافعم، خانم نسرین ستوده و محمد اولیایی فرد بازداشت و هنوز زندانی هستند، آقای محمودی دیگر وکیل مدافعم برای مدت 20 روز بازداشت شد و خانم گیتی پورفاضل احضار و زیر فشار قرار گرفت. دستگاه امنیتی-قضایی به صورت فله ای، واهی و غیر مستدل، اتهامات گوناگونی را متوجه من کرده اند و دستگاه امنیتی، از قاضی خواستار اشد مجازات و تبعید برای من شده است. دادگاه مطابق اصل 168 قانون اساسی برگزار نمی شود.

وی در پایان این مقدمه می‌نویسد: بنابراین من نمی توانم چنین محکمه ای را منصفانه و عادلانه بدانم. این محکمه فرمایشی و در جهت اراده دستگاه امنیتی و در خدمت حکومت است. من البته حق خود می دانم از طریق محاکم بین المللی و بی طرف، در مقابل حکم دادگاه و رفتار دستگاه امنیتی- قضایی، حق خواهی و علیه آمرین وعاملین اصلی سلب حقوق و مظالم وارده، اعلام جرم و تقاضای جبران ضرر و زیان مادی و معنوی کنم.

متن کامل دفاعیات طبرزدی به شرح زیر است:

دفاعیه 89

دفاعیه ام را در دو بخش به شرح زیر تقدیم می کنم.

بخش اول؛عدم رعایت آیین دادرسی

آنچه برای من اهمیت دارد این است که قانون و آیین دادرسی رعایت شود. با رعایت قانون، حتی اگر به خواست نماینده وزارت اطلاعات که خواهان اشد مجازات، تبعید و محرومیت اجتماعی دائم العمر برای من شده است، نیز عمل گردد، برایم اهمیتی نخواهد داشت. به همین دلیل با وجدانی آسوده و از روی میل و رغبت و بلکه شوق به حق آزادی، این دفاعیات رو ارائه می دهم و داوری بی طرفانه از سوی هرکس و به ویژه افکار عمومی برایم کافی است.

لازم است گزارشی هرچند کوتاه اما واقع بینانه و تا اندازه ممکن بی طرفانه از نحوه بازداشت، نحوه نگهداری و نحوه بازجویی و تشکیل دادگاه ارایه دهم تا معلوم شود آیین دادرسی تا چه اندازه رعایت گردیده است؟!

نحوه بازداشت من این گونه بود که صبح روز هفتم دی ماه هزار و سیصدو هشتاد و هشت خورشیدی، چهار نفر که مدعی بودند از طرف دادستانی هستند و بدون این که حکم جلب من را ارایه دهند و با داشتن یک حکم کلی، وارد منزل شده و پس از بازرسی، دوعدد کیس کامپیوتر، همراه چیزهای دیگر و مرا نیز با خود بردند. از آنجا که اقدام آن ها را قانونی نمی دانستم، صورت اموال را امضا نکردم و فقط به این دلیل با آن ها رفتم که نگران برخورد آن ها با اعضای خانواده ام بودم. در واقع، اگر امکان مقاومت در مقابل این اقدام غیر قانونی و زورمآبانه ی آن ها را داشتم، حتما اجازه نمی دادم خانه ام را بازرسی کرده، به حوزه خصوصی زندگی ام وارد شده و من را با خود ببرند. شایان ذکر است، حکم کلی آن ها، امضای دادستان را در زیر خود داشت.

من را به 209 برده، لباسهایم را عوض کرده چشم بند زده و از آن جا به انفرادی های 240 انتقال دادند. در بدو ورود و ابتدای بند، یک نفر نامم را پرسید. گفتم طبرزدی هستم. سوالی پرسید پاسخ او را دادم. پس از چند سوال و جواب، من را تهدید کرد و گفت؛ چوب در فلانت می کنیم. مثل یک توده ای کمونیست، محاکمه ات می کنیم و در حالی که چشم هایم بسته بود و در دستانم حوله و مسواک و عینک بود، فقط به این دلیل که به او پاسخ دادم "هرکاری دوست دارید انجام بدهید" با مشت بر گردن من زده، من را هل داد و با ضرب و شتم فرد دیگری که از پیش در آنجا آماده بود، من را به درون سلول انداختند.
من تا 40 روز در این سلول بودم و پس از آن، به مدت 61 روز دیگر در سلولی در زندان 209 محبوس بودم، در آن 40 روز اول، بازجویی های مکرر همراه با تهدید، توهین و تخریب شخصیت صورت گرفت که من در دوران بازداشت و بازجویی، 16-15 سال گذشته هیچ گاه به این اندازه زیر فشار نبوده و توهین نشنیده بودم.همین مساله موجب شد تا بازجویی از مسیر قانونی و عادی خارج شده من را در موضع لجبازی، و نه ترس، بیندازند و به همین دلیل، بازجویی ها را به هیچ وجه قانونی نمی دانم. ضمن این که به هیچ وجه در مورد مستند بودن مطالبی که مدعی بودند از کامپیوتر من به دست آورده، یا در وبلاگ من بوده یا به قلم من نوشته شده، اطمینان نداشته و ندارم. زیرا، هیچ امکانی برای تطبیق ادعاها و متن نوشته‌های خود نداشتم. وعلاوه بر این، بازجویی ها را به مطالبی می کشاندند که هیچ ارتباطی با اتهامات به اصطلاح تفهیم شده نداشت.

تلاش آن ها این بود که با زور، تهدید، تخریب و توهین های مکرر، من را وادار کنند تا به خواسته های غیر قانونی و کذب آن ها تن بدهم. مثلا بپذیرم که در ازای مصاحبه ها و فعالیت های قانونی ام از بیگانه پول دریافت کرده ام؟!

درباره تفهیم اتهام و صدور قرار بازداشت، داستان غم انگیزتری اتفاق افتاده است. آن ها سه روز پس از بازداشت و بازجویی و در روز دهم دی ماه، من را همراه با چند تن دیگر از بازداشتی ها، با چشم بند و با شیوه ای کاملا تحقیرآمیز از 240 به طبقه همکف 209 منتقل کرده و رو به دیوار، بر روی زمین نشانده و بدون این که اجازه بدهند چشم بندهای خود را برداریم، یک برگ را به دستم دادند که برایم قرار بازداشت صادر شده بود و برگه دیگری که مثلا تفهیم اتهام بود که چهار اتهام کلی را به صورت کپی آورده و به دست بازداشتی‌های روز عاشورا می دادند.

این شیوه تفهیم اتهام، من را به یاد دادگاه های صحرایی که در برخی فیلم ها دیده بودم انداخت! پس از آن نیز قرارم تمدید نگردید. من اینک بیش از 6 ماه است که در بازداشت به سر می‌برم و تنها، همان روز قرار بازداشت به آن شکل که ذکر گردید به من ابلاغ شد و پس از آن، هیچ قراری ابلاغ نگردیده و اگاه نیستم که قرارم چیست. جالب این است که در این مدت، پنج بار جابه‌جا شده ام. 40 روز انفرادی در زندان 240، حدود دو ماه در 209، یک ماه 350 ، 25 روز زندان کچویی و اینک بیش از یک ماه است که در زندان رجایی شهر به سر می برم. خود درباره این نحوه بازداشت داوری کنید!

اما نکته بعدی درباره دادگاه است. مطابق اصل 168 قانون اساسی، می بایست جرایم سیاسی در دادگاه علنی با حضور وکیل و هیئت منصفه مورد رسیدگی قرار بگیرد. هیئت منصفه از نمایندگان مورد اعتماد اصناف و نخبگان مورد اعتماد اجتماع تشکیل می شود تا داوری منصفانه خود درباره اتهامات وارده را بیان کنند. در ضمن دادگاه به این دلیل می بایست علنی باشد تا رسانه های ازاد بتوانند به انتشار مطالب مطروحه در دادگاه بپردازند و افکار عمومی را در جریان قرار بدهند. در این شرایط است که رای دادگاه و دفاعیات متهم، معنا پیدا می کند. ولی دادگاه فعلی، بر پایه کیفر خواست تنظیمی از سوی نماینده دادستان و رای قاضی که از سوی حکومت نصب شده استوار گردیده است. هر اندازه قاضی بخواهد مستقل باشد، قادرنخواهد بود از چارچوب مصالح و منافع و سیاست های امنیتی حکومت پا فرا بگذارد و در غیاب نمایندگان افکار عمومی و هیئت منصفه،جلسه ای برگزار شده و حکمی صادر می گردد که پیشاپیش، غیر قانونی بودنش آشکار است. زیرا این دادگاه صلاحیت قانونی برای رسیدگی به اتهامات وارده را ندارد.

من افکار عمومی و نظرگاه انسان های نخبه و بی طرف را فرا می خوانم تا نحوه اجرای قانون و آیین دادرسی درباره جنبه های صوری بازدااشت، نگهداری، بازجویی و تشکیل دادگاه تا صدور حکم را مورد داوری قرار بدهند و این داوری را در برگی از تاریخ این دوران جا دهند تا معلوم شود که چگونه مظلومانه می بایست وضعیت موجود را تحمل کرده و بهترین سرمایه، یعنی عمر خود را صاحب و اختیار دار نباشیم. اگر به این نکته نیک بیندیشیم که گرانمایه ترین سرمایه هر انسانی، عمر او است، درباره صدور احکام زندان یا بازداشت های غیر قانونی، تا این اندازه با دست و دلبازی عمل نخواهیم کرد. من، نه مال کسی را خورده ام، نه به کسی ظلم کرده، نه به کشور، ملت و منافع و امنیت آنها خیانت ورزیده ام. به راستی چرا باید در بازداشت غیر قانونی باشم و قانون درباره ام اجرا نشود؟ به راستی هرگاه در ایران هیچ فرد و دستگاهی پاسخگو نباشد، جز پیگیری تظلم خواهی ام از طریق سازمان های بین المللی راهی در پیش رویم باز گذاشته اند؟

بخش دوم؛ درباره اتهامات وارده

در این پرونده، 5-4 اتهام را متوجه من دانسته اند. یکی از این اتهامات، توهین به رهبری است. در پرونده پیشین که در سال 1380 برایم تشکیل دادند و در سال1383 منجر به حکم از طریق شعبه 26 یعنی همین شعبه و توسط قاضی حداد - در غیاب من- گردید، در حکم اولیه به 14 سال حبس در زندان برازجان محکوم شدم که دو سال آن به اتهام توهین به رهبر بود و به صورت کامل، این دو سال را تحمل کردم. در شگفتم که این رهبر در چه جایگاهی است و چه مناسباتی برقرار کرده است که هر اعتراض یا انتقاد به عملکرد او، می بایست مصداق توهین تلقی شود! من از قاضی پیشین یا قاضی فعلی شعبه 26 و نیز بازجوها، مکرر خواسته ام که فقط یک مورد را نشان بدهند که به رهبر آن ها یا هر فرد دیگر توهین کرده باشم. دریغ از یک مور مستند و قانونی!

بار دیگر اعلام می کنم که برای این اتهام، مدرک یا دلیل مستند ارایه دهید و تعریف خود از توهین را بیان کنید، تا اگر نوشته یا گفته من مصداق توهین به ایشان یا هر فرد دیگر باشد، با شجاعت پوزش خواهی کنم و اگر چنین نباشد - مطمئن هستم که نیست- چنانچه به دلایل واهی محکوم شوم، از حق قانونی خود در مجامع جهانی دفاع کرده و شکایتنامه رسمی ام علیه فردی که بی جهت به نام توهین به او، چند سال از عمرم را در شکنجه گاه ها و زندان ها سپری کرده ام، را تنظیم نمایم. بارها و بارها گفته و نوشته ام که نه عقده ای هستم و نه جاهل که با توهین به دیگران، خود را ارضا نمایم. در عین حال حق نقد و اعتراض علیه هر فرد و دستگاهی را برای خود قایل بوده و زندان و شکنجه، در اراده من برای اعاده و استفاده از این حق مسلم، نتیجه ی عکس خواهد داشت.

اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی، این حق را برای آحاد بشر یا شهروندان کشور، به رسمیت می شناسد. در عین حال هر فرد مسئول از رهبر تا کارمند رسمی دولت، به تناسب قدرت و مسئولیت می بایست آمادگی نقد و اعتراض و متقابلا پاسخگویی را داشته باشند. قدرت غیر مسئول و غیر پاسخگو به فرهمندی، تقدس گرایی و دیکتاتوری منجر می شود. اگر ملت ایران در بهمن 57 و در انقلاب خود به پیروزی رسید، برای این بود که قدرت فرا قانون، فرهمند، مقدس و غیر پاسخگو وجود نداشته باشد. نه این که شاه را سرنگون کنیم و نام و عنوان دیگر، همان جایگاه را باز تولید نموده و به شهروند اجازه نقد و اعتراض علیه به اصطلاح شخص اول مملکت، داده نشود. قرن 21، قرن پاسخگویی، مسئولیت پذیری و تقدس زدایی از افراد و مسئولین دولتی و حکومتی است.در جامعه ی مدنی و قانونگرا، قدرت، یک امر عرفی و غیر مقدس است. بنابراین، حق نقد و اعتراض، یک حق قانونی است. نمی بایست به شیوه ی جامعه های غیر متمدن و بدوی،افراد یا دستگاه ها را تقدیس کرد و هر نقد و اعتراض و مخالفت با آنان را توهین قلمداد کرد. از چنین رویه ای به شدت متاسفم. برای خودم و برای مردمم و برای حکومتی که نقد و اعتراض را با اتهام توهین، سرکوب می کند!

تبلیغ علیه نظام، عنوان اتهامی دیگر علیه من است

این عنوان نیز بسیار تکراری و ملال آور است. هرگاه برای من در دادگاه انقلاب پرونده ای تشکیل شده است،حتما این عنوان اتهامی ذکر گردیده است. گویا نظام یک دستگاه حقوقی واحد یا فرد حقیقی است و من نیز به تبلیغ علیه آن پرداخته م(!؟) اگر قرار است قاضی یا هر فرد دیگر بخواهد درباره ی این اتهام داوری کند، خوب است به این دیدگاه یا نظرگاه صریح و شفاف من که نه از روی ترس از محکومیت، که بنا به حق قانونی و باور قلبی و برداشت از حق و قانون بیان می شود دقت نماید.

اول این که نظام، یک فرد یا دستگاه یا عملکرد بخشی از حاکمیت نیست. اگر قرار است نظام مورد استفاده قرار بگیرد، می بایست به تعریف حقوقی از نظام یا ساختار اشاره شود. نظام حکومتی فعلی که به «نظام جمهوری اسلامی» شناخته می شود، مجموعه ی قانون اساسی و دستگاه های موسس بر آن اعم از حکومتی و غیر حکومتی را شامل می شود. اولین اشتباه اتهام زنندگان این است که گمان کرده اند، نظام به افراد یا دستگاه های خاص حکومتی یا عملکرد سیاست های آن ها محدود و محصور می شود. در صورتی که قانون اساسی هرکشور، قرارداد معتبر بین آحاد شهروندان است که حکومت و مسئولین، فقط بخشی از سامان و سازوکار این قانون به حساب می آیند. برای مثال، فصل هفدهم قانون اساسی موجود، به فصل حقوق اساسی ملت معروف است. هرکس این فصل و اصول مربوطه را زیر پا بگذارد، عملاحق آزادی، حق انتخاب و حق مشارکت آزاد و سایر حقوق را سلب کرده و زمینه ی عملی تبلیغ علیه نظام را فراهم آورده است. اگر کسی از حاکمان یا کل حاکمیت، قانون اساسی را عملا نقص و نقض نماید، نظام را تضعیف کرده است، چه کسی است که نظام را در چهره ی حاکمیت یا بخشی از ان خلاصه کرده و سهم ملت یا جایگاه ملت را «از» و «در» نظام نادیده می انگارد؟ نظام بدون حضور ملت و بدون جمهور مردم فاقد مفهوم حقوقی است، حاکمیت ملی یعنی نقش ملت و دولت در کنار هم و این نقش است که ان چنان که در قانون اساسی نیز ذکر شده، به وجود آورنده ی ساخت حکومتی و نظام سیاسی است . آیا هیچ انسان آزادی خواه و عاقلی، علیه چنین نظامی تبلیغ می کند؟ نظام بدون حضور قانون مند مردم از طریق نهادهای مدنی و غیرو فاقد مفهوم است من همواره علیه کژی ها، انحراف ها، مظالم و مفاسدی که به نظام یا حکومت صورت پذیرفته است، دست به افشاگری زده و حقایق را بیان کرده ام. در قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر و عرف اجتماعی، مورد توجه قرار گرفته است را مصداق تبلیغ علیه نظام دانست؟ چرا باید برداشت از نظام را به عملکرد حاکمیت محدود دانست یا عملکرد آن ها را مساوی با نظام تلقی کرد؟ اگر برداشت از نظام، عملکرد آن بخش از حاکمیت یا حتی کلیت آن باشد که حقوق اساسی مردم را سلب کرده، آزدی ها را محدود و دستور سرکوب و تفتیش عقاید می دهد و در کهریزک یا در خیابان های تهران و یا هرجای دیگر دست به خیانت می زند، باشد حتما علیه دست به افشاگری خواهم زد، اگر برداشت از نظام از عملکرد یا حتی ساخت قدرت و حکومتی منجر شود که، زمینه ی فساد مالی، اجتماعی، اخلاقی، حقوقی و اقتصادی در سطح کلان را بوجود آورده ، محدود شود، من 16 سال است که از طریق قلم و بیان علیه آن به مبارزه برخواسته ام اما اگر برداشت از نظام به حقوق اساسی ملت آنگونه که در قانون ذکر شده و حقوق متقابل ملت-دولت و ساختار حقوقی مربوطه و ساخت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی و حکومتی موسس بر ان ارجاع شود، هیچ دلیل عقلانی برای تبلیغ علیه ان وجود نداشته و البته نقد آن از حقوق اساسی هر شهروند است.

ممکن است سیستم امنیتی اعم از وزارت اطلاعات و دستگاه های موازی یا دادستانی و دادگاه های انقلاب، نظام را به حاکمیت موجو د یا حاکمین و یا بخشی از حاکمیت محدود کرده و نقش ملت یا جایگاه اصلی شهروندان در قانون اساسی که از آن به «نظام» تعبیر می کنیم را نادیده بگیرند و از«نظام جمهوری اسلامی» حکومت مطلقه ی فردی یا حکومت بخشی از نظامیان و امنیتی ها را در نظر داشته باشند. در آن صورت من مسئول برداشت خطای آن ها و عملکرد نا صواب و غیر قانونی شان نخواهم بود. من این را می دانم که هیچگاه علیه آن نظامی که بر پایه ی آرمان های انقلاب و قانونی اساسی شکل گرفت و قرار بود؛ آزادی، عدالت، حقوق اساسی ملت و رفاه و امنیت آحاد شهروندان را تضمین نماید، تبلیغ نکردم. برای این که خود در 12 فروردین 1358 به چنین نظامی رای مثبت دادم. کسانی که علیه نظام تبلیغ کرده و آن را بی اعتبار نموده اند که بر اریکه ی قدرت بوده و با سوء استفاده از ابزار قدرت،نظام را از مسیر اصلی منحرف نموده و حقوق اساسی ملت را زیر پا گذاشتند. من امروز به جرم نا کرده محکوم می شوم، اما این حق را بر خود محفوظ می دارم تا در فرصت مناسب علیه همه ی ان کسانی که با زیر پا گذاشتن اصول قانونی اساسی،مربوط به حقوق اساسی ملت،نظام را بی محتوا و بی اعتبار ساخته و آرمان های یک ملت و هزاران جانباز و شهید خیانت نمایند، اعلام جرم کنم. بنابراین، اگر قانون اساسی،حقوق شهروندی و ساز و کار نهادهای مردمی که از طریق آن ها اراده ی ملی محقق می شود را پایه ی نظام آورده و نظام را در یک فرد یا گروه و جناح و بلکه حاکمیت، محدود و محصور نسازید، من هیچ گاه علیه چنین نظامی تبلیغ نکردم و ملاک داوری، می بایست همین دیدگاه من باشد و آن چه که امنیتی ها برداشت کرده و می کنند هیچ ایراد حقوقی و عقلانی نمی بینم که با یک روش منطقی و ساز و کار مسالمت آمیز، مثل رفراندوم عمومی، اصولی از قانونه اساسی، رفتار حاکمیت و حتی کلیت نظام به رای عمومی گذاشته شود. زیرا هیچ نظام سیاسی حق مطلق یا امری قدسی نیست.حتی شخص آیت اله خمینی که در موضع رهبری انقلاب قرار داشت و پایه گذار نظام بوده است، بر این حق اذعان و بلکه پافشاری داشت.

پس نقد عقلانی نظام، پیش نیاز برای رفراندوم و اعتراض مسالمت آمیز علیه حاکمیت و د فاع قانونی از حقوق اساسی ملت،بلکه یک حق است و مصداق تبلیغ علایه نظان،به مثابه ی یک جرم به حساب نمی آید. به شرط این که سیستم امنیتی از جله دادگاه انقلاب ، نخواهد از راه زور و زندان، برداشت انحرافی و غیر قانونی و نا صحیح خود انظام یا فعالیت های قانونی من را به کرس بنشاند؛ که حتی اگر بخواهد چنین کند که تا کنون کرده است، من از نظر خود بر نخواهم گشت اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی؛عنوان اتهام دیگر،علیه من است.به راستی اتهام «تبانی» به قصد اقدام علیه امنیت ملی یک توهین آشکار است یا تهمت نا روا علیه من یا هر فعال سیاسی یا مخالف و منتقد است.مفهوم دیگر تبانی،زد و بند یا توطئه یا مفاهیمی در همین ردیف است. اتهام زننده یا دادستان مدعی است که من در یک رفتار پنهانی،با سایر شهروندان تماس حاصل کرده و با یکدیگر به دسیسه چینی علیه امنیت ملی، همراه و متشکل شویم؟! ، یک روزنامه نگار یا مخالف منتقد سیاسی، به داخل«تبانی» علیه امنییت ملی متهم می شود! انگار من ، یک انسان روانی یا بد طینت و یا توطئه گر هستم که از راه زدو بند یا تبانی بخواهم امنیت مملکت یا مردمم را برهم بزنم. کدام دستگاه امنیتی یا قضایی حاضر است علیه شهروندان خود چنین اتهامات ظالمانه ، نا عادلانه و غیر واقعی و مسخره ای را وارد سازد؟ چه عاملی موجب می شود تا یک حکومت، علیه شهروندان خود دست به چنین دسیسه هایی بزند؟ این اتهام ذیل ماده ی 610 قانون مجازات، ذکر گردیده است اقداماتی مشمول چنین ماده ای است که از طریق دسیسه و توطئه وبا جمع آوری یا به قصد جمع اوری سلاح یا به نیت خرابکارانه و ضد ملی،انجام بگیرد.یا حتی نیت چنین کارهایی وجود داشته باشد. این امر چه ارتباطی با مبارزات و مخالفت های شعاف، صریح و قانونی دارد؟من شهروندی آزاد هستم که از طریق قلم،بیان یا حضور در تشکل و تجمع مسالمت آمیز،اعتراضات خود را بیان می کنم.آیا قانون اساسی موجود،تظاهرات بدون حمل سلاح را حق شهروندی نمی داند؟ آیا تشکیل حزب و سازمان را حق قانونی شهروند نمی داند؟آیا آزادی قلم و بیان را حق شهروند آزاد نمی داند؟ آیا فقط کسانی حق چنین فعالیت هایی را دارند که طرفدار دولت و حکومت هستند؟ پس حق منتقد و مخالف چه می شود؟ پس تکلیف فصل 17 قانون اساسی و حقوق اساسی ملت چه می شود؟به راستی چه کسی مسئول عدم اجرایی اصول مربوطه و سلب حقوق اساسی شهروندان به بهانه های به ظاهر قانونی اما واهی است؟من باید بتوانم از حقوق اساسی ام بهره مند شوم.هرگاه حکومت به بهانه های واهی از شرکت شهروندان در تظاهرات مسالمت آمیز جلوگیری کند یا به احزاب غیر دولتی و غیر حکومتی اجازه ی فعالیت نداده و آن ها را سرکوب کند،مجوزی برای دستگاه قضایی و امنیتی نخواهد بود که شهروند را به تبانی و دسیسه و توطئه علیه امنیت محکوم یا متهم کند.این یک ظلم آکار و مضاعف است.

از بابت چنین اتهاماتی که علیه فرهیختگان و دلسوزان و آزادیخواهان وارد می شود، در فرصت مناسب اعاده ی حیثیت خواهد شد.من در هر تظاهراتی شرکت کرده باشم یا در هر حزب و تشکلی عضویت داشته ام،آن را به صورت شفاف بیان کرده و اهداف و خواسته هایم را نیز بیان کرده ام. پس اتهام "تبانی" به قصد بر هم زدن امنیت کشور با کدام مستند وارد ست؟ چه دستگاهی و با استفاده از کدام سیستم "نیت خوانی"، قصد من را دریافته اند؟ کدام عمل من مصداق تبانی علیه امنیت کشور است؟ این "تبانی" در کجا و چگونه صورت گرفته و چه کسی آن را کشف کرده است؟ این فقط من نیستم که این گونه،ظالمانه و غیرقانونی و بدون هیچ مدرک عقلانی و قانونی،به "تبانی و تجمع به قصد بر هم زدن امنیت کشور" متهم می شوم. بخش بزرگی از شهروندان ناراضی یا مخالف، با چنین اتهامی رو به رو شده یا به 5 سال حبس محکوم گردیده تا عمر خود را در پشت دیوار های زندان،سپری نمایند. به راستی در شگفت هستم که چگونه فردی در مسند قضاوت قرار گرفته و چنین اتهامی علیه شهروندان بی گناه را روا می دارد؟

من به هیچ جه نگران این نیستم که به جرم ناکرده چند سال دیگر از عمر خود را در زندان سپری کنم.تنها تاسف و نارضایتی شدید من از بابت نوع اتهام است.دستگاه قضایی-امنیتی،از مخالفت و اعتراض مسالمت آمیز شهروندانی چون من،در وحشت است.من نیز به آن ها حق می دهم که اجازه ندهند، این مخالفت ها علنی شود.برای این که امنیت اقلیت حاکم به شدت بر هم خواهد خورد.اما اخلاق یا وجدان یا هرچیز دیگر که جنبه ای از انسانیت در آن نهفته است، حکم می کند که چنین اتهاماتی ر شهروندان بی گناه وارد نشود.کسانی به "تبانی" متهم می شوند که در تمامی عمر خود، از چنین خل و خو های غیر عقلانی،غیر انسانی و اهریمنی بر حذر بوده اند. متاسفم که از سوی حکومتی به چنین نیت یا اقدام اهریمنی، متهم شده ام که روزی ادعای اخلاق و اسلامیت داشته؟! سقوط اخلاقی این دستگاه تا این اندازه،قابل تصور نبود. ایراد چنین اتهامی، من را دقیقا به یاد اخلاق ماکیاولی می اندازد. حکومت می خواهد مخالف را سرکوب کند؛ به همین دلیل از هر وسیله ای استفاده می کند.یا هر وسیله ای را مباح می داند تا به این هدف خود نایل آید. این البته یک سنت شناخته شده است.تردید ندارم که تاریخ درباره ی این سنت غیر اخلاقی،بی رحمانه داوری خواهد کرد.

در شگفتم که به لحاظ اخلاقی چرا باید دستگاه قضایی-امنیتی تا این اندازه سقوط کند که نقد و اعتراض به عملکرد سران حکومت را به توهین علیه آن ها تغییر نماید!آیا جز این است که از قانون به عنوان ابزار برای سرکوب مخالفین سوئ استفاده می شود/برای این که جلوی نقد و اعتراض قانونی گرفته شود،به آن عنوان توهین به رهبر یا رییس جمهوری یا امام،داده می شود تا یک عنوان قانونی و اتهامی را برایش بتراشند و ان را یک اقدام محرمانه معرفی کند.

هرگاه علیه دستگاهی با کلیت حاکمیت،اعتراض قانونی و مسالمت آمیز صورت بگیرد یا گفته شود که به نظام فعلی از سیر نظام اولیه که در 12 فروردین 1358 تاسیس شد، منحرف گردیده و این حق شهروندان است که از طریق قانونی و در یک رفراندوم آزاد،نظر خود درباره ی آن یا نظام آینده را بیان نمایند،گفته می شود که علیه نظام تبلیغ می شود!در صورتی که پایه ی نظام،می بایست مردمی باشد که فصل17 قانون اساسی،حقوق اساسی آن ها را به رسمیت شناخته که اگر این حق اعمال می شد،هیچ اعتراضی علیه نظام یا دستگاه خاصی یا سیاست عملکرد معینی صورت نمی پذیرفت.نظام واقعی آن گاه نظام جمهوری و مردمی است که ،پایه ای ترین اصل،یعنی دموکراتیک بوده و مردمی بودن و قانونگرا بودن آن،مورد توبه قرار بگیرد.نه این که یک جناح یا باند خاص،با سوء استفاده از قدرت،اصول قانون اساسی را زیر پا بگذارد،همه ی رقبا و مخالفین را منکوب نماید و خودش را نظام بخواند و به رفتار ضدد مردمی،ضد حقوق بشری و ضد ملی اش،مشروعیت قانونی بدهد.آن روز که علیه حکومت شاه دست به اعتراض و انقلاب زدیم،برای تثبیت جمهوری اسلامی تلاش کردیم و در راه انقلاب و کشور،شهید و جانباز تقدیم نمودیم،باور نداشتیم که جناحی،همه ی قدرت را به انحصار خود در آورد و اعتراضات قانونی ما را با اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبر،سرکوب نماید.ای کاش این اتهامات در دادگاه علنی با حضور هیئت منصفه ایراد می شد تا از خود دفاع می کردیم و داوری را به افکار عموم می سپردیم.نه این که چند ماه در سلول انفرادی و بازداشتگاه امنیتی،زیر شدیدترین شکنجه های روحی قرار بگیریم تا به جرم ناکرده اعتراف نماییم و پس از چندین ماه بازداشت غیر قانونی،در دادگاه امنیتی و بدون حضور هیئت منصفه و رسانه های ملی و بین المللی،محاکمه و محکوم شویم.آیا این ظلم مضاعف نیست؟

چرا زمانی که دست به انقلاب و اعتراض علیه رژیم شاه زدیم،چرا زمانی که جوانی خود را در پای تثبیت جمهوری اسلامی هدر دادیم،چرا زمانی که در جبهه های جنگ علیه دشمن خارجی و تا مرز شهادت جنگیدیم و دوستان و برادران خود را از دست دادیم به "تبانی" به قصد اقدام علیه امنیت ملی متهم نشدیم؟ آن هایی که امروز در مسند قدرت امنیتی،قضایی و سیاسی نشسته اند،آن دوره کجا بودند؟آیا از یک عنصر انقلابی، فرهنگی ،روزنامه نگار و عضوی از اعضای هزاران خانواده ی شهید و ایثارگر، بر می آید که اهل تبانی و دسیسه چینی،علیه امنیت ملی باشد که شما،من و هزاران فرد مثل من را به« تبانی» متهم کرده اید؟آیا هیچ فرد یا گروهی در این دستگاه حضور ندارد تا از شما بخواهد،جوانان و نخبگان دانشجو، روزنامه نگار، دانشگاهی، کارگر، معلم،سیاسی و فعال حقوق بشری را به تبانی و تجمع به قصد اقدام علیه امنیت ملی»متهم نکنید؟

ایراد چنین اتهامات را صرفا و صرفا ناشی از سقوط اخلاقی دستگاه امنیتی-قضایی یا نظام حاکم می دانم.این نظام که نام آن "جمهوری اسلامی" است را نظامی نمی دانم که در 12 فروردین 1358 به آن رای آری دادم.من و هزاران و بلکه میلیونها مثل من که آن روز به "جمهوری اسلامی" رای آری دادیم،که کثیری از آن ها برای دفاع از انقلاب،کشور و نظام و در جبهه ی نبرد به شهادت رسیدند،از این سقوط اخلاقی و انحراف سیاسی حکومت متاسف و منزجر بوده و هستیم.اما عاملین اصلی انحراف نظام از اصول قانون اساسی و اهداف انقلاب را به توطئه و تبانی متهم نمی کنیم.این انحراف را ناشی از جهل،قدرت طلبی،انحصار و مآلااستبداد،دیکتاتوری و فساد و تباهی می دانیم.

حکومت از قدرت زندان و اسلحه و نیروهای نظامی،انتظامی و امنیتی،سوء استفاده کرده و شهروند مظلوم اما معترض و به پا خاسته را به اتهام توهین به رهبر،امام و رییس جمهوری،تبلیغ علیه نظام، "تبانی و تجمع به قصد اقدام علیه امنیت ملی" و اخلال در نظم،زندانی و محکوم می کنداما شهروند بی پناه،از هیچ قدرتی جز،گفتن،نوشتن،اعتراض مسالمت آمیز و مقاومت،برخوردار نیست تا از حق قانونی خود در مقابل زور حاکم،دفاع نماید.اما این سنت تاریخ است که مظلوم را بر ظالم حکم کند و کاخ ظلم را به دلیل رفتار ظالمانه و نارضایتی عمومی،در هم فرو بریزد.ما به این سنت باور داریم و اراده ی حق را برترین اراده می دانیم.

بار اولی نیست که دفاعیه می نویسم و از ظلم و ظالم سخن به میان می آورم.16-15 سال است که به نوشتن چنین دفاعیه ها و تظلم خواهی ها عادت کرده ام.اما بیش از هر زمان به پیروزی حق باور دارم.بیش از هر زمان از آرامش درون برخوردارم.با وجود این که در زندان هستم.اما بیش از هرزمان،در مورد حکم زندان و محکومیت،بی تفاوت و بلکه مفتخرم.مفتخرم که از راه اخلاق،منطق و قانون منحرف نشدم.16 سال است که گرفتار دادگاه،بازجویی،بازداشت و زندان هستم.اما در هیچ شرایطی از جاده ی منطق،قانون،اخلاق و مسالمت جویی خارج نگردیده ام.

در لیست اتهامات وارده،علاوه بر توهین به آقای احمدی نژاد،من را به اخلال در نظم عمومی نیز متهم کرده اند.هر چه با خود اندیشیدم،به یاد نیاودم که به احمدی نژاد توهین کرده باشم.همچنین ،هیچگاه پلیس متعرض من نگردیده است،ولی عوامل اطلاعات با حکم کلی دادستان،من را از درون خانه جلب و به زندان انداختند،برایم چنین اتهامی را نیز ردیف کرده اند.درهر حال،اتهام فله ای،چنین نتایجی را نیز با خود خواهد داشت.گویا هر کس در تظاهرات روز قدس یا 13 آبان شرکت کرده باشد،حتما می بایست به اخلال در نظم و توهین به احمدی نژاد و رهبر و...نیز تبلیغ نظام و«تبانی و تجمع علیه امنیت ملی»نیز متهم گردد.

نکته ی اصلی این است که بین ما به عنوان شهروندان آزاد که هرگونه نقد،اعتراض و عضویت در تشکل های غیر حکومتی و تظاهرات مسالمت آمیز را حق اساسی خود می دانیم با دستگاه امنیتی-قضایی حکومتی که استفاده از این حقوق را به توهین،تبانی،دسیسه چینی و اقدام علیه امنیت ملی،تعبیر کرده و محکوممان می نماید،هیچ گفتمان مشترک و تفاهم آمیزی نمی بینم. تنها چاره این است که در مقابل اقدامات حکومت علیه شهروند،اعم از بازداشت غیر قانونی،یورش به حریم خصوصی،شکنجه در زندان،احکام سنگین اعم از محرومیت اجتماعی،تبعید و زندان،ضمن در پیش گیری سیاست شکیبایی و مقاومت،در جهت روشنگری و افشای مظالم وارده کوشا باشیم.

به امید روزی که دادگاه صالحه،به ریاست قاضی بی طرف،با حضور هیئت منصفه ی برگزیده از سوی نهاد های مدنی و غیر حکومتی،نمایندگان رسانه های مستقل تشکیل شود و متهم بتواند با خیالی آسوده به دفاع از خود بپدازد.تا آن زمان،راه طولانی نمانده است.

زندانی حشمت اله طبرزدی
کرج/گوهر دشت/زندان رجایی شهر
شهریورماه 1389 خورشیدی

0 نظرات :: دفاعیات طبرزدی در دادگاه: شاه را سرنگون نکردیم تا همان جایگاه را بازتولید کنیم

آخرين اخبار ارس

دعوت به راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن: پیگیر آرمان‌های انقلاب با خلاقیت، مقاومت و امید خواهیم بود
(0 نظرات )
به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب و دعوت به راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن:شورای هماهنگی راه سبز امید؛ «پیگیر آرمان‌های انقلاب با خلاقیت، مقاومت و امید خوا...
فیلم حضور جنبش سبز در مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی
(1 نظرات )
فیلم حضور جنبش سبز در مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی• ادامه راه سبز(ارس): مراسم تشییع پیکر مرحوم ناصر حجازی، اسطوره فوتبال ایران، در استادیوم آزادی، با ...
زمین سوخته و بذرهایی که باید کاشت
(0 نظرات )
آبادی هایی بر ویرانه های کاخ امپراتوری دروغ:زمین سوخته و بذرهایی که باید کاشت• ادامه راه سبز(ارس): این روزها ایران ما، ایامی سخت شگفت را می گذراند. م...
جریان انحرافی، اسم رمز فرار از یک انحراف ۲۰ ساله!
(0 نظرات )
هيچ چيز تازه اي نيست:جریان انحرافی، اسم رمز فرار از یک انحراف ۲۰ ساله• ادامه راه سبز(ارس): «دروغ» که به «بار» بنشیند، «انحراف» آغاز می‌شود. «متولیان ...
مهدی خزعلی : کلاهتان را قاضی کنید، کدام بی بصیرتیم، ما یا شما؟
(0 نظرات )
برگرفته از سايت دكتر مهدي خرعلي:کلاهتان را قاضی کنید، کدام بی بصیرتیم، ما یا شما؟• ادامه راه سبز(ارس): مهدی خزعلی در سایت خود روزشماری از نوشته های گ...
كتاب 'بيشعوري' - خطرناكترين بيماري تاريخ بشريت - pdf
(2 نظرات )
راه عملي در شناخت و درمان خطرناكترين بيماري تاريخ بشريت:كتاب بيـشـعـــــوري• ادامه راه سبز(ارس): در دوران روشنگری گمان می‌شد دانش دوای درد بشر است. ک...
گزارش تکان دهنده وزیر دولت خاتمی از وضعیت اقتصاد کشور
(0 نظرات )
گزارش تکان دهنده وزیر دولت خاتمی از وضعیت اقتصاد کشور• ادامه راه سبز(ارس): وزیر صنایع و معادن دولت سید محمد خاتمی می گوید: کل درآمد ایران از نفت، از...
خاتمی از چه می گوید؟
(0 نظرات )
پیرامون سخنان اخیر رئیس جمهور سابق ایران:خاتمی از چه می گوید؟• ادامه راه سبز(ارس): "اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه ک...
بازی کثیف
(0 نظرات )
نوشتاري از مسعود بهنود روزنامه نگار:بازی کثیف• ادامه راه سبز(ارس): آقای خاتمی باز با دل امیدوارش آمده است به میدان، می ترسد، نه از ماشین نفرت و افترا...
سید محمد خاتمی: امروز هیچ کس نمی تواند جلوی حرف حق را بگیرد
(0 نظرات )
سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از رزمندگان و ایثارگران دفاع مقدس:امروز هیچ کس نمی تواند جلوی حرف حق را بگیرد• ادامه راه سبز(ارس): سید محمد خاتمی در ...
به راستی چه کسی بی بصــیرت بود، میرحسین یا …؟!
(0 نظرات )
میرحسین موسوی نماد وجدان بیدار ایرانیانبه راستی چه کسی بی بصــیرت بود، میرحسین یا …؟!• ادامه راه سبز(ارس): آیا میرحسین موسوی بی بصیرت بود که سه سال پ...
سیدمحمد خاتمی: قدرت نباید در هاله‌ای از تقدس پوشانده شود
(0 نظرات )
سیدمحمد خاتمی در جمع معلمان:حاکمی که درد مظلومان را نداشته باشد حاکم مطلوب امام علی نیست• ادامه راه سبز(ارس): رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر این...
اسامه بن لادن، رهبر القاعده هم به زباله دان ديكتاتورها و تروريستها پيوست
(0 نظرات )
رییس‌جمهور آمریکا خبر کشته شدن رهبر القاعده را تایید کرد• ادامه راه سبز(ارس): باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا دقایقی پیش در سخنرانی در کاخ سفید گفت: ...
مصباح یزدی: مخالفت با ولی فقیه در حد «شرک بالله» است !
(1 نظرات )
مصباح یزدی: مخالفت با ولی فقیه در حد «شرک بالله» است!• ادامه راه سبز(ارس): محمدتقی مصباح یزدی در دیدار با جمعی از پاسداران اعلام کرد که مخالفت با ولی...
رقابت بی فایده متملقان دستگاه ولایت برای جلب وجاهت!
(2 نظرات )
رقابت بی فایده متملقان دستگاه ولایت برای جلب وجاهت:با یک یا علی باورهای مردم را به باد ندهید!• ادامه راه سبز(ارس): می گویند دزد نگون بختی به خانه روض...
۳۲ سال گذشت و هنوز به آزادی نرسیده‌ایم
(2 نظرات )
يادداشتي از هنرمند سبز حسین زمان در وبلاگ شخصی خود:آزادی ، آی آزادی• ادامه راه سبز(ارس): یادم می آید اوایل دهه پنجاه بود من تازه وارد دبیرستان شده بو...
ذوالنور روحاني تندروي نظامي: در 25 بهمن، نیروی انتظامی مرعوب بزرگی جمعیت شد
(0 نظرات )
اعتراف ذوالنور به ناتوانی جریان اقتدارگرا از سازماندهی جمعیت هوادار• ادامه راه سبز(ارس): یک چهره تندرو نظامی- روحانی با اعتراف به اینکه جنبش سبز با ه...
کسب در آمد کاذب از جیب مردم با فریب و دروغ به بهانه حذف «صفرها»!
(2 نظرات )
پشت پرده حذف چهار صفر از پول ملی:کسب در آمد کاذب از جیب مردم با فریب و دروغ• ادامه راه سبز(ارس): دولت احمدی‌نژاد در طول ۵ سال گذشته به خوبی کارکردهای...
خاتمي: وقتی جهاد اقتصادی مطرح میشود بدين معناست که وضعیت اقتصادی فعلي چندان مناسب نیست
(1 نظرات )
سيد محمد خاتمي در ديدار با قرآن پژوهان استان يزد:وقتی جهاد اقتصادی مطرح میشود، بدين معناست که وضعیت اقتصادی چندان مناسب نیست• ادامه راه سبز(ارس): سید...
احمدی نژاد و پنگوئن ها
(0 نظرات )
احمدی نژاد و پنگوئن ها• ادامه راه سبز(ارس): روایت است که پنگوئن ها آموخته اند، برای در امان بودن از سرما، هنگام وزش بادهای قطبی گرد هم بیآیند. آنها ...
ما که وجه این قبض را نداریم که بپردازیم، گاز نمیخواهیم
(4 نظرات )
ما که وجه این قبض را نداریم که بپردازیم، گاز نمیخواهیم • ادامه راه سبز(ارس): این قبض گاز ما است، آخرین قبض قبل از قطع یارانه ها چهارده هزار تومان ب...
ناگفته هایی از مراسم تشییع و لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی
(2 نظرات )
در گفتگوي جرس با برخي از نزديكان مرحوم موسوي:ناگفته هایی از مراسم تشییع و لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی• ادامه راه سبز(ارس): اینجا محله درخونگاه ا...
نماهنگ «ديو زنجيرباف» تقديم به تمامي آزادگان سبز دربند حاكمان سياه
(1 نظرات )
نماهنگ «ديو زنجيرباف» تقديم به تمامي آزادگان سبز دربند حاكمان سياه• ادامه راه سبز(ارس): این نماآهنگ در سایت یوتیوپ منتشر شد و در پایان آن سخنانی از ب...
پیام تسلیت وبلاگنویسان سبز به میرحسین: بر خود می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم
(1 نظرات )
پیام تسلیت وبلاگنویسان سبز به میرحسین موسوی:رسالت ما جز سرافرازی ایران نیست، می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم• ادامه راه سبز(ارس): جمعی از ...
«نقد گذشته، راه آینده» به قلم سيد مصطفي تاجزاده
(0 نظرات )
«نقد گذشته، راه آینده» به قلم سيد مصطفي تاجزاده• ادامه راه سبز(ارس): مصطفی تاج زاده در یکی دیگر از مجموعه مقالاتی که پیش از بازگشت به زندان نوشته، تو...
در این مملکت شب و روز مسابقه ی دروغ و تهمت و افترا برقرار است
(0 نظرات )
بيانيه رزمندگان و سرداران دفاع مقدس، جانبازان و خانواده‌ی شهدای بوشهر خطاب به حاکمیت:در این مملکت شب و روز مسابقه ی دروغ و تهمت و افترا برقرار است • ...
نشريات سبز: شماره ۴۸ روزنامه «كلـــمـــه» || شماره ۷۴ روزنامه «قلـــم سبـــز»
(0 نظرات )
آخرين شماره نشريات سبز اينترنتي:چهل و هشتمين شماره روزنامه "كلـــمـــه" ؛ شماره ۷۴ روزنامه "قلـــم سبـــز"• ادامه راه سبز(ارس): آخرين شماره نشريات س...
اعلام همبستگی شورای هماهنگی راه سبز امید با جنبش های دموکراسی خواهی منطقه
(0 نظرات )
بیانیه شماره شش، در هفتمین هفته حبس غیرقانونی موسوی و کروبی:افکار عمومی جهان، ادعای حاکمیت ایران در دفاع از مردم بحرین را نمی‌پذیرد• ادامه راه سبز(ار...
اطلاعیه فرزندان میرحسین به مناسبت درگذشت میراسماعیل موسوی
(13 نظرات )
اطلاعیه فرزندان میرحسین به مناسبت درگذشت میراسماعیل موسوی• ادامه راه سبز(ارس): در پی درگذشت میر اسماعیل موسوی پدر میر حسین موسوی، فرزندان این راهبر ج...
سال ۱۳۹۰، سال آگاهی تا رهایی
(1 نظرات )
گسترش آگاهی‌ها، سرمایه‌ی ما برای حضوری پردوام در راه سبز امیدسال ۱۳۹۰، سال آگاهی تا رهایی• ادامه راه سبز(ارس): رسانه‌های سبز ایران، به تأسی از همراها...
رساترين رسانه
(0 نظرات )
رساترين رسانه• ادامه راه سبز(ارس): تلویزیون فارسی بی بی سی اخیراً مستندی را به مناسبت هفتادمین سال راه اندازی بخش فارسی بنگاه سخن پراکنی بی بی سی که ...
گزارش فرزندان رهنورد و میرحسین به ملت از ملاقات سه شنبه با پدر و مادر
(3 نظرات )
گزارش فرزندان رهنورد و میرحسین به ملت از ملاقات سه شنبه با پدر و مادر• ادامه راه سبز(ارس): نزدیک به یک ماه پس از بازداشت مهندس میرحسین موسوی و همسرش،...
بیانیه شماره ۵ شورای هماهنگی راه سبز امید برای تقدیر از حضور مردم و پاسداشت روز جهانی زن
(2 نظرات )
فراخوان به تجمعات اعتراضی:بیانیه شماره ۵ شورای هماهنگی راه سبز امید • ادامه راه سبز(ارس): شورای هماهنگی راه سبز امید طی بیانیه شماره پنج خود، با بیا...
گزارش 10 اسفند تهران: مردم راه مقابله با خشونت و ایجاد هراس را آموخته اند
(4 نظرات )
گزارش کلمه از تجمع اعتراضی مردم در تهران:مردم راه مقابله با خشونت و ایجاد هراس را آموخته اند• ادامه راه سبز(ارس): اگر چه نیروهای امنیتی و نظامی آموخ...
گزارشات ويدئومردمي از تظاهرات امروز 10 اسفند 89 تهران، شيراز، اصفهان و مشهد
(1 نظرات )
گزارشات ويدئومردمي از تظاهرات امروز 10 اسفند 89 تهران، شيراز، اصفهان و مشهد• ادامه راه سبز(ارس): فیلمی از تظاهرات دهم اسفند 89 ، البته متاسفانه امروز...
نامه فرزند کروبی، شاهدی دیگر بر دروغگویی و فریب‌کاری نیروهای امنیتی
(0 نظرات )
روایت محمدتقی کروبی از اتفاقات روز دوشنبه در منزل کروبی:نامه فرزند کروبی، شاهدی دیگر بر دروغگویی و فریب‌کاری نیروهای امنیتی• ادامه راه سبز(ارس): محمد...
تاریخ در انقلاب، بسوي آزادی زیر پایمان امروز صیقل می خورد
(7 نظرات )
تاریخ در انقلاب، زیر پایمان بسوي آزادی صیقل می خورد• ادامه راه سبز(ارس): دهمین روز اسفند من و تو همین امروز است. و امروز تاریخ دیگری است. تاریخی که ب...
ويژه راهپیمایی ۱۰ اسفند در اعتراض به حصر یا حبس رهبران جنبش سبز
(6 نظرات )
راهپیمایی ۱۰ اسفند در اعتراض به حصر یا حبس رهبران جنبش سبز• ادامه راه سبز(ارس): شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار بیانیه ای و در پاسخ به فراخوان ج...
چگونه شما را باور کنیم که نان دین را خوردید و دین را به حال خود رها کردید؟
(0 نظرات )
چگونه شما را باور کنیم که نان دین را خوردید و دین را به حال خود رها کردید؟• ادامه راه سبز(ارس): حسین زمان، هنرمند برجسته کشورمان، در یادداشتی با عنوا...
دختران موسوی: شواهد بازداشت قوی است؛ دیدار با پدر و مادرمان تنها راه تکذیب خبر است
(4 نظرات )
دختران ميرحسين و رهنورد:شواهد بازداشت قوی است؛ دیدار با پدر و مادرمان تنها راه تکذیب خبر است• ادامه راه سبز(ارس): فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد...
شب را ز خود بیرون کنید!
(1 نظرات )
شب را ز خود بیرون کنید!• ادامه راه سبز(ارس): مسأله بسیار ساده است. کسی که چنگ در روی آفتاب می‌زند، این اندازه نمی‌داند که آدمی وقتی از خویش تهی شود و...
میرحسین و کروبی بازداشت و به زندان حشمتیه منتقل شده اند
(0 نظرات )
یاد باد آن روزگاران:نماهنگ برخیــــــــز! ای ز شــــــور شجـــاعانه لبریـــــــز…• ادامه راه سبز(ارس): مرد دوران سختی به پاخیز! ایران در انتظار همت ت...
برادر شهید محمد مختاری: درد آور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیده اند
(4 نظرات )
گفتگو با برادر شهید محمد مختاری:درد آور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیده اند• ادامه راه سبز(ارس): «محمد عاشق آزادی بود، محمد عاشق زندگی بود، محمد...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز
(0 نظرات )
شورای هماهنگی راه سبز امید، با هماهنگی قبلی با موسوی و کروبی، منتشر کرد:متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز• ادامه راه سبز(ارس): متن کامل ویراست دوم ...
حبس مهدي كروبي و فاطمه كروبي در اتاق هاي جداگانه / بازداشت پسر و عروس مهدی کروبی
(1 نظرات )
توقیف کتاب‌ها و اسناد موجود در منزل کروبی / بازداشت علی کروبی:از شب گذشته، هیچ خبری از وضعیت آقای کروبی و همسرش در دست نیست• ادامه راه سبز(ارس): سایت...
رنجنامه دكتر سروش: به نام خدا می‌دريدند و دریدن را نه بازیچه، نه حق بلکه تکلیف خود می‌دانستند
(3 نظرات )
نامه دردمندانه عبدالکریم سروش:آقای دکتر اسم خدا را نبرید، خدا نیست، بخدا قسم خدا نیست، نیست...• ادامه راه سبز(ارس): دکتر عبدالکریم سروش در نامه ای با...
شهادت حامد نورمحمدی، دانشجوی دانشگاه شیراز در جریان مراسم اول اسفند + ويدئوهاي شيراز
(2 نظرات )
شهادت حامد نورمحمدی، دانشجوی دانشگاه شیراز در جریان مراسم اول اسفند• ادامه راه سبز(ارس): در جریان تجمع اعتراضی مردم شیراز در یک اسفند یک دانشجو دانشگ...
يك مامور پليس گفت اين رفتار بسيجيان در ذهن مردم ميماند
(4 نظرات )
مهدي خزعلي در گفتگو با دويچه وله: تهران، یک‌شنبه، اول اسفند ۱۳۸۹ به یک پادگان نظامی تبدیل شده بود• ادامه راه سبز(ارس): مهدی خزعلی، محقق، نویسنده و وب...
حمله اوباش با نارنجک صوتی به منزل مهدی کروبی
(1 نظرات )
هیچ‌یک از حکومت‌های منطقه، چنین برخوردی با مخالفان نداشت:حمله اوباش با نارنجک صوتی به منزل مهدی کروبی• ادامه راه سبز(ارس): سایت حزب اعتماد ملی خبر دا...
گزارشات ويدئومردمي از يكم اسفند، آرايش جنگي نيروهاي زرهي و پياده حكومت عليه حضور مردم در شهرها
(1 نظرات )
گزارشات ويدئومردمي از يكم اسفند ، پاسداشت مردمي هفتم شهداي سبز 25 بهمن• ادامه راه سبز(ارس): يكم اسفند حضور مردم در خيابانها براي پاسداشت هفتم شهداي س...
كروبي خطاب به رييس قضا: تا آخرین لحظه در کنار مردم خواهم ماند
(15 نظرات )
نامه سرگشاده مهدي كروبي به رييس قوه قضاييه:تا آخرین لحظه در کنار مردم خواهم ماند• ادامه راه سبز(ارس): مهدی کروبی در نامه ای به رئیس قوه قضائیه، از حض...