۱۱/۲۳/۱۳۸۹

حسين زمان: چرا ۲۵ بهمن ؟

يادداشتي از حسين زمان در وبلاگ خود:
اختلاف بین ۲۲ بهمن و ۲۵ بهمن تنها سه روز نیست، بيش از سي سال است
ادامه راه سبز(ارس): حسین زمان از فعالان عرصه سیاست و هنر در یادداشتی که وبلاگ خود منتشر کرد با مقایسه ۲۲ بهمن ۵۷ با ۲۲ بهمن ۸۹ نوشت: کسانی که برای ۲۵ بهمن درخواست راهپیمایی داده اند خود را از جنس ۲۲ بهمن ۸۹ نمیدانند خود را از جنس راهپیمایی های دولتی و از پیش برنامه ریزی شده نمیدانند بلکه بیشتر از جنس بهمن ۵۷ هستند و از همین رو روز دیگری را انتخاب کرده اند.

وی معتقد است که بزرگترین و خطرناک ترین خطا و گناهی که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب صورت گرفت قدیس تراشی بوده و بهره گیری از دین و معنویت برای ساکت کردن نظرات مخالف. هر نگاه منتقد و هر عقیده معترض رو در روی دین و خدا قرار داده شد و مهر الحاد بر آن خورد تا دیگر هیچ مخالفی بر خود حقی متصور نشود. این مرز بندی ها بود که به تدریج بین ۲۲ بهمن ۵۷ و ۲۲ بهمن ۸۹ فاصله ای عمیق انداخت.

متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

اختلاف بین ۲۲ بهمن و ۲۵ بهمن تنها سه روز نیست این اختلاف بیش از سی سال است. سی و دو سال است که از انقلاب سال ۵۷ میگذرد. انقلابی که در سایه یکدلی و یکپارچگی و یکصدایی شکل گرفت و پس از سالها مبارزه اقشار مختلف مردم از هر صنف و گروهی در بهمن ۵۷ به ثمر رسید .

انقلابی که هم کارگران و کشاورزان در آن نقش داشتند و هم معلمان و دانش آموزان و دانشجویان و پزشکان و پرستاران و کارمندان و نویسندگان و ادبا و روحانیون و … . انقلابی که هم حاصل تلاش و مبارزه مسلمانان بود و هم حاصل پیکار و رنج و مشقت غیر مسلمانان. هم راست ها در آن سهیم بودند و هم چپ ها. زنان و مردان در کنار یکدیگر و شانه به شانه هم در صف اول مبارزه یکدیگر را همراهی و یاری میکردند .

با وجود اختلاف نظر های ایدئولوژیک برای رسیدن به هدف مشترک یکدیگر را تحمل میکردند و به عقاید هم احترام میگذاشتند. به آزادی عقیده و آزادی بیان پایبند بودند چرا که فریاد همگی شان از بی عدالتی و خفقان و عدم آزادی بیان به آسمان بلند بود. هدف مشترکشان که همان سرنگونی نظام سلطه و دیکتاتوری بود تمامی انقلابیون را بر آن میداشت که برای چشیدن طعم شیرین آزادی و استقلال به وحدت و هم دلی بیاندیشند و از تفرقه و چند دسته گی بپرهیزند.

این بود تصویر زیبای ماه های نزدیک به بهمن ۵۷ و چند صباحی بعد از پیروزی انقلاب. درست همان چیزی که امروز در میدان التحریر قاهره شاهد آن هستیم. مسلمان و مسیحی و لائیک، پیر و جوان، چپ و راست همه و همه هم خشمند و همراه.

بعد از مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب کم کم سهم خواهی ها آغاز شد و هر گروهی سهم بیشتری از قدرت را مطالبه میکرد. تحمل مخالف روز به روز کاهش یافت و به سرعت بحث ها و چالش های ناشی از اختلاف عقاید و نظر ها جای خود را به خشونت و حذف طرف مقابل داد. در این مقطع بخشی از انقلابیون از پیکره نظام جدا شدند و خصومت و دشمنی بین این گروه و دیگران بالا گرفت. هشت سال جنگ با وجود همه زشتی هایش فرصتی شد برای همدل شدن و یکصدایی در مقابل دشمن مداخله گر. باز هم اختلاف نظر ها در بسیاری از موارد کنار گذاشته شد و تلاش ها در جهت بیرون راندن دشمن غارتگر شکل گرفت و همسو شد. البته بماند که این همدلی و هم سویی و صداقت مردم مبارز درست هدایت و مدیریت نشد.

این همدلی و امید به آینده و یکصدایی را تنها یک بار دیگر شاهد بودیم و آن هم ۲۲ بهمن ۷۶ بود. خاطره آن روز برفی و جمعیت همراه و همدل چند میلیونی در تاریخ پر تلاطم این مرز و بوم ثبت شد.

بعد از جنگ دوباره زخم ها سر باز کرد و موضع گیری ها آغاز شد . سهم خواهی ها دوباره با شدت بیشتر مطرح شد. هر روز که جلوتر آمدیم از آن روزهای زیبای یکی بودن دور شدیم. به تدریج تهمت ها آغاز شد، تخریب یکدیگر در دستور کار قرار گرفت و قدرت طلبی و فرصت طلبی جای همه آرمان گرایی ها و خداجویی ها را اشغال کردند و وحدت و یکپارچگی جای خود را به تفرقه داد. ساز خودی و غیر خودی کوک شد و جناح بندی ها به سرعت آغاز گردید . همانها که در اوایل انقلاب برای آزادی سینه سپر میکردند کم کم برای آن، هر روز یک تبصره قائل شدند و برای آزادی و استقلال و مردم سالاری تعاریف ویژه ارائه کردند. کسانی که هیچ تأثیری در پیروزی انقلاب نداشتند به تدریج نقش عوض کردند و لباس انقلابی به تن کردند و حتی در جایگاه مدعی العموم قرار گرفتند.

ملاک مرزبندی ها دیگر ارزش ها و آرمانهای انقلاب نبود بلکه صلاح جناح و گروه و افراد بود که مرز ها را مشخص میکرد. در دست داشتن عکس دکتر شریعتی که در راهپیمایی های سال ۵۷ یک ارزش و یک افتخار بود در ۲۲ بهمن سال ۸۸ جرم محسوب میشد.

بزرگترین و خطرناک ترین خطا و گناهی که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب صورت گرفته قدیس تراشی بوده و بهره گیری از دین و معنویت برای ساکت کردن نظرات مخالف. هر نگاه منتقد و هر عقیده معترض رو در روی دین و خدا قرار داده شد و مهر الحاد بر آن خورد تا دیگر هیچ مخالفی بر خود حقی متصور نشود. این مرز بندی ها بود که به تدریج بین ۲۲ بهمن ۵۷ و ۲۲ بهمن ۸۹ فاصله ای عمیق انداخت.

امروز دیگر تعدادی از شعارها و پاره ای از آرمانهای سال ۵۷ قابل بیان نیست. امروز شاید تنها شباهتی که بتوان پیدا کرد با سی و دو سال پیش این است که باز هم برای بیان عقیده آن هم به شکل مسالمت آمیز مجوز لازم است.

کسانی که برای ۲۵ بهمن درخواست راهپیمایی داده اند خود را از جنس ۲۲ بهمن ۸۹ نمیدانند خود را از جنس راهپیمایی های دولتی و از پیش برنامه ریزی شده نمیدانند بلکه بیشتر از جنس بهمن ۵۷ هستند و از همین رو روز دیگری را انتخاب کرده اند. قطعا انتخاب ۲۵ بهمن برای حمایت از مردم مصر تنها بهانه ای است برای اینکه گفته شود ما به تنفس در هوای آزاد می اندیشیم و از کلمه مقدس آزادی حمایت میکنیم. حمایت ما از مردم مصر بهانه ای است برای حمایت از مردم سالاری، آزادی بیان، استقلال و عزت و شرافت انسانی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر