بر مجروحان حوادث پس از انتخابات چه می گذرد: «زندگی، زخم ، عفونت و امیدواری»؛ با دیدن زندگی هر مجروح هزار بار در دل می گویم کشته شده ها خیال شان راحت شده؛ اما کسی که جانش گلوله خورده ، نخاعش قطع شده، زخم بستر گرفته و قدرت راه رفتن و حتی حرف زدن از او گرفته شده چگونه می خواهد زندگی کند؟ در این یک ساله بر کسانی که در جریان حوداث پس از انتخابات مجروح شده اند؛ تیر خورده اند، چه دردی را متحمل شده اند و بر خانواده هایشان چه گذشته است؟ ادامه مطلب...
انتشار متن کامل ویرايش دوم منشور جنبش سبز: «نسخه اولیه این منشور در بیانیه ۱۸ میرحسین موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی این منشور و کمک به تقویت و تنقیح آن دعوت نمود. پس از آن بیش از یکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پیرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارایه کردند. نسخه ویراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسیده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز امید قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود.» ادامه مطلب...
روزی که پا در عرصه مبارزه با سیاه پرستان گذاشتم، به خوبی از سرنوشت احتمالی خود آگاه بودم. از سیاه پرستان، انتظاری جز قتل و اعدام و مرگ نداشته و ندارم. از سیاهی متنفر بودم. آنقدر متنفر بودم که برای دیدن لبخندهای سبز بر لبان هموطنم، از جان خود نیز گذشته بودم. من از مرگ نمی ترسم. از اعدام نمی ترسم. مرگ من آغاز رویش جوانه های سیاه ستیز و پراکنش قاصدکهای صلح سبز خواهد بود. ای هموطن! اگر روزی سیاه پرستان جان من را نیز ستاندند، بر من سیاه نپوش و اشک نریز، حقم را پس بگیر، همين.
درصورت فيل.تر شدن از اين آدرس استفاده كنيد: http://0ffice.arasdotnet.tk يا http://bekhon.sabzonline.tk

دستان خالی ما و منافع آن‏ها

دستان خالی ما و منافع آن‏ها



مدت‏هاست که قصد کرده‏ام از روزمره‏ها ننویسم. لااقل اگر می‏نویسم کاری به کار احمدی‏نژاد نداشته باشم. کاری نداشته باشم که چه می‏گوید و چه می‏کند. بنشینم و نظاره‏گر ویرانی‏ها باشم. اما امروز هرچه کردم نشد که نشد. مصاحبه آقای احمدی‏نژاد با شبکه ان‏بی‏سی در نوع خودش فجیع بود. پاسخ‏های کم‏خردانه و از سر نا‏آشنایی مردم آمریکا و سوال‏های هتاکانه و بازجویانه خانم مصاحبه‏گر. مصاحبه‏کننده هر سوال را چند بار تکرار می‏کرد و نوع جواب‏دادن و تمسخرهای احمدی‏نژاد او را تحریک نیز می‏کرد. جواب‏های آقای احمدی‏نژاد جواب برای مردم آمریکا نبود. یکجور شاخ و شانه کشیدن برای‏شان بود.

البته در برخی جاها خیلی تلاش می‏کرد که آمریکا را تطهیر کند. طنزترین بخش این مصاحبه آنجا بود که در جواب سوالی درباره اینکه اگر اسراییل به ایران حمله کند آیا تنها اسراییل را مقصر می‏دانید، احمدی نژاد پاسخ داد که اسراییل کوچک‏تر از آن است که حمله کند. اگر هم کاری می‏کند با کمک دولت انگلیس و برخی از سرمایه‏داران آمریکاست. رسما آقای احمدی نژاد دولت آمریکا را مبرا می‏دانست، شاید که از این رهگذر در این سفر به نیویورک فرجی حاصل شود. شاید که بتواند به مذاکره‏ای دست یابد.

نمی‏دانم حاصل سفر احمدی‏نژاد به نیویورک چیست. همه چیز به عکس‏العمل‏های زمان ورودش و حضورش آنجا بر می‏گردد. شکی نیست که دولت آمریکا به دنبال مصالحش است. اکنون با دولتی رو‏به‏روست که به شدت مشروعیت و مقبولیت خود را در کشورش از دست داده‏است و مذاکره و ارتباط با امریکا می‏تواند برایش دستاویز و مفری باشد. آمریکا در این معامله سود خودش را می‏کند. اما به واقع اگر بعد از سی سال قرار است کار به مذاکره و ارتباط بکشد، آیا ایران باید در چنین شرایطی باشد؟

آیا ضعیف‏ترین دولت‏ها باید این مذاکره را پیش ببرند؟ دولت ضعیف را می‏توان از مخالفان قوی‏اش شناخت. آقای احمدی‏نژاد نباید برای پای مذاکره نشستن به آرای خودش! استناد کند، باید ببیند میزان مخالفت مخالفانش با او چه میزان است. در عرصه دیپلماتیک دولت را با مخالفانش می‏شناسند. با صداهایی که بر علیه او شنیده می‏شود. این روزها توشه احمدی‏نژاد از این لحاظ بسیار پرمایه است. لذا داشته‏هایش در مقابل دیگران اندک خواهد شد.

یادمان باشد مصالح و منافعمان همیشه باید شرط اول را داشته باشد. اگر قرار است مذاکره و ارتباطی با آمریکا باشد باید که تامین کننده این منافع گردد. اگر نتواند و تنها وسیله‏ای برای باجگیری‏های دیگران خواهیم شد، بهتر است اقدامی نکنیم. هرچند احمدی‏نژاد بسیار علاقمند است از سرگیری رابطه با آمریکا در پرونده خودش ثبت گردد، اما بدترین گزینه برای انجام این امر است. کاش مسئولین بالاتر فارغ از مسایلی که این روزها کشورمان درگیرش است به این مهم توجه نمایند.


برگرفته از: وبلاگ بر ساحل سلامت

0 نظرات :: دستان خالی ما و منافع آن‏ها

آخرين اخبار ارس