حمزه غالبی:
بشارت زوال ظلم
. ادامه راه سبز(ارس): شنیدن خبر اعدام همیشه تلخ است؛ اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که باز برای ترساندن مردم چند نفر را قربانی کرده اند. وقتی می ترسند هیج کاری ازشان بعید نیست، حتی بازی کردن با جان انسان های بی گناه؛ کاملا لمس کرده ام که چطور می نشینند، اول تصمیم می گیرند که چند نفر و در چه زمانی باید کشته شوند، بعد دنبال طعمه می گردند.
خودمان دیگر حس کرده ایم وقتی در اطلاعیه دادستانی به عنوان سند، به اعترافات متهم اشاره می کند یعنی چه! می فهمیم وقتی طعمه انتخاب شد و هیچ مدرکی علیه اش وجود ندارد، بازجو باید از متهم اعترافات بگیرد؛ “اعترافات صریح”، برای من، یعنی انسانی که تحت فشار و شکنجه بوده است برای قبول کردن اتهامی که مدرکی علیه اش وجود ندارد. دیگر خودمان لمس کرده ایم که چگونه بازجوها سند سازی و اتهام تراشی می کنند و از کاه کوه می سازند. دیده ام که نه شرع جلو دارشان است نه قانون محدودشان می کند و نه به اخلاقی پای بند هستند.
وقتی ماجرا نزدیک خرداد ماه اتفاق می افتد؛ وکیل پرونده و خانواده او از اجرای حکم اطلاع ندارند؛ روند دادرسی مشکوک و ناقص باشد، بیشتر این گمان را در ما تقویت می کند که گرفتن جان چند نفر، تصمیمی سیاسی بوده است. می خواستند با کشتن آنها و ترساندن بیشماری، ترس خودشان را فرو نشانند.
از آنطرف دیشب مصاحبه رهبر گروه تروریستی پژاک را در بی بی سی دیدم. پژاک هم هموطنانمان را کشته است؛ آنها هم برای مقاصد سیاسی و ترساندن، آدمهای بی گناه را منفجر کرده اند. چطور می شود عصبانی نبود از کسانی که برادران ما را می کشند؛ چه پژاک که در کردستان می کشد و چه آنهایی که در خیابانهای تهران فرزندان این ملت را جلو دوربینها به ضرب گلوله مستقیم می کشند. چطور می شود خشمگین نبود از این که می کشند برای اینکه بترسانند.
الان عصبانیم از اینکه دقیق نمی دانم تکلیفم چیست و چه باید بگویم اما حداقل می توانم به صراحت بگویم که آه مظلوم بنیان برانداز است؛ حتی جان یک نفر بی گناه را با هر انگیزه گرفته باشید برابر است با اینکه همه انسانها را به قتل رسانده باشید [۱]و جنایتی بالاتر از این نیست. سنت الهی است که خون بی گناه رهایتان نمی کند؛ اتفاقا ریختن خون زوالتان را بشارت می دهد[۲]. دیگر فهمیده ایم که شما از هیچ کاری برای ماندن ابا ندارید اما بازهم بنا به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر، دعوتنان می کنیم که به وعده های الهی باور داشته باشید.
پی نوشت:
[۱] مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً؛
آن کس که انسانى را بدون اینکه قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است.
سوره مائده آیه ۳۲
[۲] إِیَّاکَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْکَهَا بِغَیْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَیْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُکْمِ بَیْنَ الْعِبَادِ فِیمَا تَسَافَکُوا مِنَ الدِّمَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَلَا تُقَوِّیَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُضْعِفُهُ وَ یُوهِنُهُ بَلْ یُزِیلُهُ وَ یَنْقُلُهُ
[ای مالک] از خونریزى بپرهیز، و از خون ناحق پروا کن، که هیچ چیز همانند خون ناحق عذاب الهى را نزدیک و مجازات را بزرگ نمىکند، و نابودى نعمتها را سرعت نمىبخشد و زوال حکومت را نزدیک نمىگرداند، و روز قیامت خداى سبحان قبل از رسیدگى اعمال بندگان، نسبت به خونهاى ناحق ریخته شده داورى خواهد کرد، پس با ریختن خونى حرام، حکومت خود را تقویت مکن. زیرا خون ناحق، پایههاى حکومت را سست مىکند و بنیاد آن را بر کنده به دیگرى منتقل سازد.
نهج البلاغه، فرمان حضرت علی(ع) به مالک اشتر
خودمان دیگر حس کرده ایم وقتی در اطلاعیه دادستانی به عنوان سند، به اعترافات متهم اشاره می کند یعنی چه! می فهمیم وقتی طعمه انتخاب شد و هیچ مدرکی علیه اش وجود ندارد، بازجو باید از متهم اعترافات بگیرد؛ “اعترافات صریح”، برای من، یعنی انسانی که تحت فشار و شکنجه بوده است برای قبول کردن اتهامی که مدرکی علیه اش وجود ندارد. دیگر خودمان لمس کرده ایم که چگونه بازجوها سند سازی و اتهام تراشی می کنند و از کاه کوه می سازند. دیده ام که نه شرع جلو دارشان است نه قانون محدودشان می کند و نه به اخلاقی پای بند هستند.
وقتی ماجرا نزدیک خرداد ماه اتفاق می افتد؛ وکیل پرونده و خانواده او از اجرای حکم اطلاع ندارند؛ روند دادرسی مشکوک و ناقص باشد، بیشتر این گمان را در ما تقویت می کند که گرفتن جان چند نفر، تصمیمی سیاسی بوده است. می خواستند با کشتن آنها و ترساندن بیشماری، ترس خودشان را فرو نشانند.
از آنطرف دیشب مصاحبه رهبر گروه تروریستی پژاک را در بی بی سی دیدم. پژاک هم هموطنانمان را کشته است؛ آنها هم برای مقاصد سیاسی و ترساندن، آدمهای بی گناه را منفجر کرده اند. چطور می شود عصبانی نبود از کسانی که برادران ما را می کشند؛ چه پژاک که در کردستان می کشد و چه آنهایی که در خیابانهای تهران فرزندان این ملت را جلو دوربینها به ضرب گلوله مستقیم می کشند. چطور می شود خشمگین نبود از این که می کشند برای اینکه بترسانند.
الان عصبانیم از اینکه دقیق نمی دانم تکلیفم چیست و چه باید بگویم اما حداقل می توانم به صراحت بگویم که آه مظلوم بنیان برانداز است؛ حتی جان یک نفر بی گناه را با هر انگیزه گرفته باشید برابر است با اینکه همه انسانها را به قتل رسانده باشید [۱]و جنایتی بالاتر از این نیست. سنت الهی است که خون بی گناه رهایتان نمی کند؛ اتفاقا ریختن خون زوالتان را بشارت می دهد[۲]. دیگر فهمیده ایم که شما از هیچ کاری برای ماندن ابا ندارید اما بازهم بنا به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر، دعوتنان می کنیم که به وعده های الهی باور داشته باشید.
پی نوشت:
[۱] مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً؛
آن کس که انسانى را بدون اینکه قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است.
سوره مائده آیه ۳۲
[۲] إِیَّاکَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْکَهَا بِغَیْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَیْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُکْمِ بَیْنَ الْعِبَادِ فِیمَا تَسَافَکُوا مِنَ الدِّمَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَلَا تُقَوِّیَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُضْعِفُهُ وَ یُوهِنُهُ بَلْ یُزِیلُهُ وَ یَنْقُلُهُ
[ای مالک] از خونریزى بپرهیز، و از خون ناحق پروا کن، که هیچ چیز همانند خون ناحق عذاب الهى را نزدیک و مجازات را بزرگ نمىکند، و نابودى نعمتها را سرعت نمىبخشد و زوال حکومت را نزدیک نمىگرداند، و روز قیامت خداى سبحان قبل از رسیدگى اعمال بندگان، نسبت به خونهاى ناحق ریخته شده داورى خواهد کرد، پس با ریختن خونى حرام، حکومت خود را تقویت مکن. زیرا خون ناحق، پایههاى حکومت را سست مىکند و بنیاد آن را بر کنده به دیگرى منتقل سازد.
نهج البلاغه، فرمان حضرت علی(ع) به مالک اشتر
به نام خدا
فیلم یوزارسیف (ع)را که دیده اید اون قسمتی اش که رفیق یوسف(ع) به او می گوید:"ای بابا چقدر آنخ ماهو ظلم می کند یوسف(ع)گفت :"ولش کن بگذار با این ستمگری هایش گور خودش را بکند ودر آخر دیدیم که گور خود را کند.
حسن
۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۵۱