خلاصه بگم، رفته بودیم دیدن خانواده یکی از همین زندانیان عزیز دربند، که خداروشکر آزاد هم شده، مادر این بنده این خدا یک نکته ای رو گفت که خیلی جالبه و از شدت مسخره بودن باورش خیلی برای ما سخت بود تا وقتی که خود آقای جواد امام اون رو تایید کردند.
ماجرا اینه که برای جواد امام، کتاب "چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد" نوشته ی "اسپنسر جانسون" رو می برند زندان اوین تا در ملاقات بهش بدهند برای مطالعه در زندان. آقای امام در ملاقات بعدی به خانواده می گوید که این کتابی که آوردید و من به من دادید اینجا برای من دردسر شده! خانواده چیزی از موضوع نفهمیدند و جواد امام هم اون روز توضیح بیشتری نداد.
تا وقتی که آزاد شد و در منزل به خانواده گفت که بازجو چند روز اون رو تحت فشار قرار داده و می گفته "پنیر" به انگلیسی یعنی "چیز" و خانواده تو با کتاب "چه کسی پنیر من را جا به جا کرد" می خواستند به کلمه ی "چیز" که تکه کلام موسوی هست اشاره کنند و یک پیغامی به تو بدهند. جواد امام تعریف کرد که چند روز تحت فشار بوده تا بگوید که چه پیغامی رو با اسم این کتاب به او دادند!
بعد از مناظره احمدینژاد و موسوی و بعد از چیز گفتنهای موسوی، این چیز رفت توی دهن طرفدارای احمدینژاد و همانجا موند. چیز هنوز هم توی دهنشونه و مثل سگ از این کلمه می ترسند. به قول یکی از دوستان وقتی "چیز" موسوی اینقدر برای این ها ترسناکه، ببین خود موسوی چقدر ترسناکه.
برگرفته از: وبلاگ زندانی
0 نظرات :: خاطره جواد امام از زندان اوین - بازجو هنوز هم از "چیز" موسوی میترسد!
ارسال یک نظر