رویکردهای جدید پیشنهادی دفتر تحکیم وحدت برای فعالیتهای دانشجویی:
نفی خشونت، کاهش هزینهها، حفظ تشکیلات، گسترش ارتباطات و حضور در شبکههای غیررسمی
نفی خشونت، کاهش هزینهها، حفظ تشکیلات، گسترش ارتباطات و حضور در شبکههای غیررسمی
. ادامه راه سبز(ارس): شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، با انتشار تحلیلی پیرامون شرایط فعلی دانشگاه های کشور، رویکردهای جدید فعالیت در شرایط حاضر در دانشگاه ها را اعلام کرد.
دفتر تحکیم وحدت این نوشتار تحلیلی- راهبردی را تلاشی در جهت آغاز بحث و گفت و گو در خصوص تدوین استراتژی های نوین فعالیت سیاسی، اجتماعی و مدنی در حوزه دانشجویی و دانشگاه ها می داند و اساتید، روشنفکران و دانشجویانی که دغدغه ای در این زمینه دارند را به گفت و گو و بحث و نقد و نظر دعوت میکند.
دفتر تحکیم وحدت در این نوشتار تحلیلی/راهبردی، در پیش گرفتن رویکردهای زیر را به فعالان دانشجویی پیشنهاد کرده است: - پرهیز از خشونت - عقلانی کردن و کنترل هزینه - خلق راه های جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت - حفظ ارتباط فعالان باسابقه، با دانشگاه - حفظ تشکل های شناسنامه دار - استفاده از پتانسیل شبکه های غیررسمی - استفاده از تمام ظرفیت های دانشگاه - ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و شبکه های اجتماعی/سیاسی
دفتر نحکیم وحدت در این بیانیه تحلیلی از فعالان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت خواسته است که حضور خود در فضا حفظ کنند، در قالب اتحادیه با یکدیگر در ارتباط باشند و تجربیات خود را به فعالان جدید انتقال دهند.
بزرگترین تشکل دانشجویی کشور همچنین تاکید کرده است: قطعا با به وجود آمدن شبکه های افقی و گسترده غیررسمی در سطح دانشگاه ها و فعالیت دانشجویان در این قالب در فضای فعلی، نیاز است که رویکرد تشکل های رسمی چون انجمن های اسلامی تغییر کند و با کم کردن میزان هزینه، بخش اعظم فعالیت در سطح دانشگاه ها را از طریق شبکه های غیررسمی دنبال کنند.
متن کامل این نوشتار تحلیلی-راهبردی به شرح زیر است:
بی شک فضای فعالیت سیاسی و مدنی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تفاوت عمده ای با قبل از آن کرده است. به صورتی که روش ها و استراتژی های گذشته بعضا نه تنها در فضای فعلی کاربردی و راهگشا نیست که حتی می تواند بعضا به عنوان آفت نیز مطرح شود. بر این اساس است که ناظران، روشنفکران و فعالان سیاسی و دانشجویی همه و همه بر این باورند که کشتیبان را سیاستی دیگر باید. به این منظور و برای تدوین استراتژی های جدید فعالیت های مدنی و اجتماعی، خصوصا در حوزه دانشجویی، بایستی در گام نخست فضای فعلی و ابعاد و ویژگی های آن را به طور دقیق مورد مداقه و شناخت قرار داد.
نوشتار حاضر تلاشی است جهت آغاز بحث و گفت و گو در خصوص تدوین استراتژی های نوین فعالیت سیاسی، اجتماعی و مدنی در حوزه دانشجویی و دانشگاه ها. لذا در این خصوص اساتید، روشنفکران و دانشجویانی که دغدغه ای در این زمینه دارند را به گفت و گو و بحث و نقد و نظر دعوت می کنیم تا با تشریک مساعی بتوان طرحی پخته تر و جامع الاطراف جهت فعالیت های دانشجویان، که در سالیان گذشته نقش بارزی در روند دموکراسی خواهی در ایران داشته اند، ارائه داد.
ویژگی های خاص فضای حاکم بر فعالیت های دانشجویی پس از انتخابات ریاست جمهوری
واضح و مبرهن است که فضای حاکم بر فعالیت های دانشجویی و دانشگاه پیش و پس از انتخابات ۱۳۸۸ تفاوت عمده ای کرده است. قبل از انتخابات بر اثر سرکوب ها و عدم وجود راه های جایگزین مناسب جهت فراروی از آن فضا، تا حدی جو رخوت بر فعالیت های دانشجویی سایه افکنده بود. اگر چه فعالان دانشجویی با تلاش ها و فعالیت های خود، فضای فعالیت دانشجویی را زنده نگاه داشته بودند، اما جمع قابل توجه ای از دانشجویان رغبتی به مشارکت در فعالیت های سیاسی و مدنی از خود نشان نمی دادند. فعالان دانشجویی پیش از انتخابات از حداقل فضاهای موجود برای برگزاری جلسات و تجمعات مختلف استفاده میکردند و سعی داشتند با استفاده ازفضای محدود و حداقلی، جنبش دانشجویی را زندهنگهدارند.
اما هم زمان با برگزاری انتخابات و درگیر شدن کلیت جامعه و دانشگاه ها با مسایل سیاسی و همچنین خلق آلترناتیوی برای غلبه بر فضای سرکوب موجود، شور و نشاط بر جامعه حاکم شد و فعالیت چشم گیر جمع کثیری از دانشجویان در جهت تغییر وضع موجود فضای دانشگاه ها را فرا گرفت. اما پس از مدتی سرکوب شدید شامل حال دانشگاه ها نیز شد. در این میان ویژگی های فضای فعالیت های دانشجویی پس از انتخابات شامل موارد زیر است:
۱ – به تبع دیگر بخش های جامعه، و حتی در مواردی بسیار شدیدتر از دیگر بخش ها، دانشگاه ها نیز فضای سرکوب شدید را تجربه کردند. بازداشت، شکنجه، اعتراف گیری، زندان های طویل المدت، اخراج، ستاره دار کردن دانشجویان و بسیاری محدودیت ها و محذوریت های دیگر پس از انتخابات ریاست جمهوری و همچنین نگاه امنیتی و تهدید محور به دانشگاه ها و دخالت و نفوذ عناصر امنیتی در مراکز آموزشی و علمی به شدت افزایش یافت.
۲ – در پی فشار شدید بر فعالان باسابقه دانشجویی و تعطیلی تشکل های شناسنامه دار، نقش سابق این فعالان و تشکل ها تا حدی کمرنگ و در اثر سرکوب، ارتباط فعالان با سابقه با بدنه فعال دانشگاه تا حدی مخدوش شد. اما از آن سو در پی سرکوب جریانات شناسنامه دار، هسته های مختلف و فراوان دانشجویی به صورت نیمه علنی – نیمه مخفی، وارد فعالیت های دانشجویی شدند و فضای غیررسمی و خودجوش گسترش چشم گیری داشت. همچنین فضای فعالیت دانشجویی شاهد مشارکت جمع کثیری از دانشجویان، خصوصا دانشجویان ورودهای جدیدتر، بود که این مسئله در گذشته نه چندان دور کمتر مشاهده شده است. اما فقدان مطالعه و عدم تدوین استراتژی های جدید فعالیت از یک سو، وفضای سنگین برخورد از سوی دیگر، موجب حاکم شدن رخوت نسبی بر فضای فعالیت های دانشجویی و همچنین دشواری سازمان دهی یا سازمان گیری متداوم و مستمر گردید.
۳ – به تبع فعال شدن بدنه دانشگاه ها و وارد شدن خیل عظیمی از دانشجویان به فعالیت های سیاسی و مدنی، به علت فقدان تجربه کافی و عدم شناخت درست از فضای حاکم، دانشجویان بعضا دست به کارهای پرهزینه ای که نتیجه ملموس قابل قبولی در پی نداشت می زدند که متاسفانه به علت گمنام بودن فعالین، هزینه های گزافی بر بدنه دانشگاه ها و دانشجویان تحمیل شد.
۴ – فعالیت های رسمی و روش های مالوف گذشته بعضا غیرممکن شد اما از آن سو کارهای خلاقانه و جدید باب شد و گسترش پیدا کرد.
۵ – بیداری عمومی دانشجویان و حساس شدن نسبت مسائل روز جامعه و نفوذ گفتمان اعتراضی موجب شد موقعیت و پایگاه اجتماعی دانشجویان افزایش یابد و مطالبات آن ها نیز در هرم مطالبات اجتماعی جایگاه مناسبی کسب کند. مطالبات جنبش دانشجویی در سطح جامعه و نیروهای سیاسی و اجتماعی فراگیر شد و به ارتباط و نزدیکی دانشگاهیان با مردم منجر شد. فضای پس از انتخابات باعث شد جنبش دانشجویی در سطح جامعه بیش از قبل شناخته شود.
۶ – در اثر خلق فضای جدید بسیاری از تابوهای نادرست و غیرواقعی شکسته شد. حربه های اقتدارگرایان، که همواره از آن ها برای بدنام کردن فعالان دانشجویی و سیاسی و جدا کردن آن ها از یکدیگر استفاده می کردند، ناکارآمد شد. این فضا موجب نزدیک تر شدن و ارتباط بیشتر فعالان سیاسی و اجتماعی با دانشجویان و نوعی همبستگی ملی شد.
رویکردهای جدید فعالیت
جنبش دانشجویی پس از احیا در اوایل دهه هفتاد، تا چندی پیش بر اساس رویکرد علنی، رسمی و قانونی فعالیت کرده است. ولی امروز به نظر می رسد باید راهبردش را تغییر دهد. تنظیم و تدوین راهبرد جدید بایستی بر اساس درک مختصات شرایط فعلی سیاسی حاکم بر کشور باشد. از آنجا که فشارهای مضاعف از طرف حاکمیت اقتدارگرا جنبش دانشجویی را آسیب پذیر کرده است، بر فعالان با سابقه دانشجویی است که پشتوانه سازی برای فعالیت های آتی دانشجویان را به عنوان پیش فرض محیطی تدوین هرگونه استراتژی مدنظر قرار دهند. از این رو و بر این اساس، راهبرد جدیدی که در فضای فعلی بایستی مورد توجه فعالیت های دانشجویی قرار گیرد به شرح زیر مطرح می شود:
۱ – پرهیز از خشونت: تجارب گوناگون نشان داده است هر گونه دست یازیدن به عمل خشونت آمیز به عنوان روش و یا استراتژی مبارزه در مقابل یک حاکمیت تمامیت خواه برای رسیدن به دموکراسی و حقوق حقه مردم سم مهلکی است. خشونت سیکل معیوبی است که فعالیت ها را به انحراف می کشد و ما را از سرمنزل مقصود دور می کند. اگر چه خشونت بی حد و حصر اوباش تحت حمایت دولت، به طور طبیعی حس انتقام جویی و کینه ورزی را در انسان ها بیدار می کند اما باید احساسات را تحت کنترل درآورد و در دامی که اتفاقا توسط اقتدارگرایان پهن شده نیفتاد. در این خصوص می توان به مواردی چون تجمعات دانشجویی در مدت یک سال و نیم گذشته که بعضا با درگیری با نیروهای مخالف یا نیروهای حراست و انتظامات در دانشگاه ها رخ داده و حتی به سوء استفاده عده ای در تخریب اموال عمومی دانشگاه منجر شده است و یا تجمعاتی که به سنگ پراکنی متقابل با نیروهای انتظامی و لباس شخصی بیرون دانشگاه انجامیده اشاره کرد.
دست یازیدن به فعالیت ایجابی توام با خشونت، خط قرمز کلیه فعالیت های دانشجویی و مدنی و پرهیختن از آن سرفصل کلیه فعالیت ها و رویکردها است. اشتباهات گذشتگان را نباید مرتکب شد و هزار راه رفته را نباید دوباره طی کرد. با درس گرفتن از گذشته، باید گام های خود را هر چند آهسته، ولی محکم و استوار برداریم. لازم است این مهم را برگرفت و به دیگران و نسل های بعد هم آموخت. خاصه آن که در دانشگاه نسل جوان حضور دارد و نسل جوان توام است با ظلم ناپذیری و هیجان. غلیان احساسات را باید در ظرف عقلانیت ریخت و بر حس سرکش انتقام جویی لگام زد. فعالیت مسالمت آمیز باید به عنوان هم استراتژی و هم تاکتیک توسط فعالان، شناخته شده و به کار گرفته شود.
البته باید توجه داشت که مقصود از پرهیز از خشونت شامل اشکال منفی و ناموجه خشونت ورزی است. استفاده کنترل شده و مقطعی از نیروی قهر در مقام دفاع از خود و عقب راندن نیروی های سرکوبگر در شرایطی که هیچ راه دیگری برای گریز وجود ندارد، با راهکارهای فعالیت بی خشونت تعارضی ندارد. جنبش دانشجویی نه تنها بایستی خود فعالیت های ضدخشونت را سرلوحه کار خویش قرار دهد بلکه لازم است در راه تحکیم گفتار ضدخشونت در جامعه نیز تلاش کند. دانشجویان باید بر این اساس تلاش کنند تا آگاهی جامعه را در این خصوص بالا ببرند تا گفتار و رفتار ضدخشونت را بیش از پیش در جامعه نهادینه کنند و آن را به هنجار تبدیل نمایند. از آن جا که سرکوب در برابر کنش های بدون خشونت، غیرموجه تر، ناعادلانه تر و ظالمانه تر است، ترویج و تقویت گفتمان ضدخشونت در جامعه در نهایت انگیزه مشارکت در جنبش مدنی را بالا می برد.
۲ – عقلانی کردن و کنترل هزینه: بی شک یکی از مهم ترین مولفه ها در خصوص فعالیت در فضای فعلی محاسبه هزینه های انجام فعالیت است. البته این محاسبه هزینه با توجه به خصیصه آرمان خواهی جنبش دانشجویی است و از اساس با چرتکه اندازی و بررسی های منفعت طلبانه متفاوت است. دانشجویان با توجه به روحیه شجاعت و دلاوری خود، اصولا آمادگی بیشتری برای پرداخت هزینه و پرهیز از آسایش و آرامش خود به منظور بهبود وضعیت ایران و ملت ایران دارند، اما با این وجود این هزینه باید زمانی پرداخت شود که در چهارچوب اهداف آرمانگرایانه، منافع و نتیایج فعالیت ها، ارزش لازم را داشته باشد و منجر به تغییرات مثبت و ملموسی گردد. به عبارت دیگر هزینه دادن فی نفسه مثبت نیست و فضیلت به شمار نمی رود، اما هر گاه از پرداخت هزینه گریزی نباشد و یا ایجاد تحول و گرفتار نشدن در فضای انفعال و تسلیم، لاجرم حکم به پرداخت هزینه دهد، باید با برخورد عقلانی از آن استقبال کرد. اما نباید فراموش کرد که در هر حال باید تلاش نمود تا هزینه ها را به حداقل ممکن کاهش داد و آن را به مثابه شر اجتناب ناپذیر در نظر گرفت.
در شرایط کنونی متاسفانه دولت آن چنان هزینه فعالیت های منتقدانه و مسالمت آمیز را به صورتی نامتناسب بالا برده است تا به خیال خود جای هیچ گونه انتقاد و اعتراضی باقی نگذارد. اما می توان با برگرفتن تجربیات گذشته و برنامه ریزی دقیق، عملکرد سنجیده ای انجام داد که کمترین هزینه را برای فعالان و بدنه دانشگاه به همراه داشته باشد. شوربختانه حاکمیت راه هرگونه فعالیت علنی و شفاف را بسته است و با این کار، خود را از تعامل با جامعه، سنجش نیازهای عمومی، نظارت بر فعالیت ها و مطالبات و…. محروم کرده است. در این فضا چاره ای جز مراعات اصل پوشیده عمل کردن و غیرعلنی کردن برخی از فعالیت ها نیست. البته این سخن بدان معنا نیست که فعالیت ها به سمت فعالیت های زیرزمینی و خطرزا برود، بلکه در این فضا بایستی فعالیت های مدنی و مسالمت آمیز نیز دور از چشم گزمه های امنیتی و نیروهای حراست صورت گیرد، تا حداقل آسیب به فعالان وارد شود.
یکی دیگر از مواردی که هزینه فعالیت سیاسی را کاهش می دهد، تعداد هر بیشتر مشارکت کنندگان است. کنش های جمعی که بتواند تعداد بیشتری از دانشجویان را درگیر کند، هزینه ها را کاهش می دهد.همچنین بایستی بر روی تجارب انباشه شده گذشته، خصوصا تجربه یک سال و نیم اخیر، تمرکز کرد و از فعالیت های پرهزینه بی حاصل و یا کم اثر پرهیز کرد. باز این گفته به این معنا نیست که هیچ خطر و هزینه ای فعالان دانشجویی را تهدید نمی کند. متاسفانه در فضای فعلی، هر دانشجویی که تصمیم به فعالیت منتقدانه می گیرد بایستی حداقلی از هزینه را برای خود در نظر گیرد. ولی با این همه، جانب احتیاط نیز بایستی نگه داشته شود.
۳ – خلق راه های جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت: جنبش دانشجویی نشان داده است که جنبش ساکن و راکدی نیست. این جنبش در هر زمان ابزار و روش های متناسب با همان فضا را خلق می کند و به بهترین شکل از آن ها استفاده می کند. جنبش دانشجویی به نیکی نشان داده است که فرزند زمانه خود است. به همین خاطر در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که سیاست سرکوب دانشگاه ها شکلی جدید و شدتی سخت تر به خود گرفت، راه های جدید فعالیت، خصوصا در دانشگاه هایی که از نزدیک با این سرکوب مواجه بودند، آغاز شد و در سایر دانشگاه ها نیز پی گرفته شد. از آن جمله می توان به تجربه فعالیت غیررسمی انجمن های اسلامی، پدیده دانشجو-خبرنگار که بعدا در جنبش سبز به شهروند-خبرنگار نیز تعمیم یافت، استفاده از پتانسیل فضای مجازی جهت اطلاع رسانی و مقابله با هجمه های رسانه ای دولتی و… اشاره کرد.
بعد از انتخابات هم باز روش های جدید و تازه ای از فعالیت در سطح جامعه و دانشگاه ها خلق شد. پرواضح است که در فضای فعلی، برخی از راه های فعالیت که در گذشته مرسوم و مالوف بود، دیگر کارآمد نیست. البته این سخن به معنای بی اثر بودن هر چه مربوط به گذشته می شود، نیست. چه آن که بسیاری از روش های فعالیت دانشجویی میراث گذشته های دور است. در هر صورت روند خلق راه های جدید فعالیت بایستی با خلاقیت دانشجویان ادامه یابد و راه های کم هزینه و پرفایده به وجود آید و به دیگر دانشگاه ها نیز تسری یابد. همچنین در فضایی که حاکمیت سعی در القای یاس و دلمردگی دارد، بایستی به فعالیت هایی اندیشید که موقعیت ها و فرصت های شاد، سرزنده و نشاط آوری خلق کنند. از این دست فرصت ها در فضاهای عمومی دانشگاه ها کم نیست. باید هنر استفاده از موقعیت ها را در خود پرورش داد. همان گونه که در تجمعات و مراسم های قبل و بعد از انتخابات به وفور شاهد چنین موقعیت هایی و استفاده عمومی از این گونه فضاها بودیم.
ایجاد امید و انگیزه، باید یکی از سرفصل های اصلی فعالیت دانشجویی در شرایط فعلی باشد. دانشجویان به واسطه خصیصه جوانی خود باید از شادترین و امیدوارترین اقشار باشند و به دیگران نیز امید ببخشند. میزان مشارکت در کنش جمعی به میزان برداشت مشارکت کنندگان به اثربخشی فعالیت شان وابسته است و این احساس در گرو امید به دست خواهد آمد.
۴ – حفظ ارتباط فعالان باسابقه، با دانشگاه: در مدت یک سال و نیم گذشته شاهد سرکوب شدید فعالان باسابقه دانشجویی بوده ایم. در این مدت سعی شده است، آن چنان هزینه برای فعالان دانشجویی بالا رود که حضور و فعالیت ایشان در سطح دانشگاه کان لم یکن شود. کسب و انباشت تجربه در جنبش دانشجویی یکی از نقاط کلیدی این جنبش است. فعالیت های دانشجویی بنا به خاصیت و ماهیت خود، خصلتی موقت و مقطعی دارد. لذا آن چه فعالیت دانشجویی را غنا می بخشد و ثمربخش می کند انباشت تجربه و استفاده از ثمره تلاش های گذشتگان است. اتفاقا به همین علت است که اقتدارگرایان همواره سعی کرده اند ارتباط نسل های مختلف دانشجویی را با یکدیگر قطع کنند. فعالان با سابقه دانشجویی در سطح دانشگاه زیر ذره بین حراست و نیروهای امنیتی هستند. هر گونه تحرک آن ها دیده می شود و با شدیدترین وجه با آن برخورد شده و سعی می شود که از سطح دانشگاه ها حذف شوند. نیروهای باسابقه بایستی با درک فضا، جانب احتیاط را رعایت کنند و سعی نمایند ارتباط خود را با فعالان فعلی دانشگاه برقرار کنند، طرف مشورت مداوم فعالان کم تجربه تر باشند، از فعالیت های پرهزینه آن ها را پرهیز دهند، تجربیات خود را به آن ها منتقل کنند. این گونه تجربیات بایستی حتی الامکان به صورت مکتوب درآید و در اختیار نسل های بعد قرار گیرد. خاطرات شفاهی فعالیت های دانشجویی گنجینه ای است که باید نسل به نسل در میان دانشجویان هر دانشگاه بچرخد و این وظیفه فعالان با تجربه تر است.
بر فعالان باسابقه و با تجربه است که با توجه به فضا و پتانسیل های موجود در دانشگاه محل تحصیل خود فعالان جدید را با این فضا و پتانسیل ها آشنا کنند. مطمئنا همه گونه فعالیتی در هر دانشگاه قابلیت اجرایی ندارد و بایستی با توجه به فضای موجود در دانشگاه ها، در مراحل مختلف تاکتیک های مناسب از سوی فعالان اتخاذ شود. فعالان باسابقه باید تجربیاتی چون انتشار و توزیع نشریات دانشجویی به صورت مجازی و چاپ و پخش آن در دانشگاه و خوابگاه، پدیده شهروند-خبرنگار و ارتباط با رسانه های دانشجویی معتبر، ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و… را به فعالان جدید یادآور شوند. مهم تر از از تمام این موارد، انجام کار تشکیلاتی و انتظام بخشیدن به فعالیت ها در قالب تشکیلاتی افقی است. هیچ فعالیتی به اندازه تشکیلات سازی در یک دانشگاه مهم تر، ماندگارتر و در بلند مدت تاثیرگذارتر نیست. لازم است که فعالان دانشجویی حتی بعد از فارغ التحصیلی تا مدتی ارتباط خود را با فضای دانشگاه و فعالان جدید حفظ کنند. فعالان باسابقه بایستی اقدام به تشکیل شبکه غیررسمی فعالان در دانشگاه نمایند تا این شبکه با نفوذ در دیگر شبکه های غیررسمی بتواند از ظرفیت آن ها استفاده نماید.
۵ – حفظ تشکل های شناسنامه دار: در طول مدت دولت نهم روند حذف تشکل های باسابقه و شناسنامه دار آغاز و پس از انتخابات اخیر این روند، سرعتی بیش از پیش یافت. حساسیت شدید سرکوبگران بر تداوم حضور تشکل های منتقد سابقه دار تاکیدی بر این نکته است که نقش و فایده این تشکل ها در سطح دانشگاه ها انکارناپذیر است. تشکل های منتقد دانشجویی حامل سابقه و سنت غنی اعتراضی و فعالیت مدنی در یک دانشگاه هستند و حفظ آن ها به تداوم سنت تشکیلات سازی کمک شایانی می نماید. این تشکل ها بعضا از سال ها پیش از انقلاب در نسل های مختلف دانشجویی دست به دست شده تا به نسل حاضر رسیده است. روشن نگاه داشتن چراغ این تشکل ها و جلوگیری از نابودی آن ها سنت حسنه ای بوده که در نسل های مختلف وجود و تداوم داشته است. تلاش برای حفظ و بقای این تشکل ها به روش های مالوف در شرایط حاضر مستلزم صرف هزینه های گزاف است. اما به نظر می رسد نگاه به تجربه تشکیل، فعالیت و بقای انجمن های اسلامی دانشجویان پیش از انقلاب در فضایی که انجمن ها نه دفتری داشتند و نه حضوری رسمی در فضای دانشگاه ها، خالی از لطف نباشد.
واضح است که عدم نوزایی، پرورش و جذب فعالان جدید تدریجا موجب مرگ و اضمحلال تشکل های دانشجویی می شود. از این رو در فضای سرکوب فعلی، بر فعالان انجمن های اسلامی است که با استفاده از فضاهای عمومی موجود در داخل و خارج از دانشگاه و خوابگاه به دور از نگاه گماشتگان اقتدارگرایان، اقدام به تشکیل مجمع عمومی خود، هر چند کم تعداد و کوچک، نمایند و از میان خود گروهی را به عنوان افراد هماهنگ کننده و شورای مرکزی انتخاب کنند. حفظ و تطابق اساسنامه با شرایط فعلی و ایجاد امکان نوزایی و جذب نیروهای جدید و فعال سازی آن ها در شرایط حال حاضر نکته ای مهم می نماید. پر واضح است که مقصود از فعالیت شورای مرکزی، فعالیت به شکل سابق نیست. بلکه فضای فعلی شکلی جدید از فعالیت را می طلبد که در این نوشتار سعی در بازگویی قالب های آن داریم.
شورای مرکزی نیز باید درگیر با متن دانشگاه باشد و با بدنه دانشجویان در ارتباط و تماس مستمر باشد. شورای مرکزی تشکل ها، باید جلسات منظم خود را تداوم بخشند. همچنین به علت شناسایی و سرکوب افراد فعال در قالب تشکل های رسمی لازم است در خصوص عضویت و فعالیت افراد در رده های مختلف تشکیلاتی، به اصل محرمانگی موارد تشکیلاتی مجموعه توجه شود. اعضای شورای مرکزی نیز بایستی هر یک برای خود یک یا چند نیروی جایگزین در نظر بگیرند و با آن ها ارتباط داشته باشند. نیروهای جایگزین نیز باید در متن فعالیت ها باشند تا در صورت حذف افراد اصلی از سطح دانشگاه، به هر علتی، فعالیت های آن واحد یا انجمن به یکباره به تعطیلی نینجامد.
۶ – استفاده از پتانسیل شبکه های غیررسمی: شبکه های اجتماعی در جنبش های اجتماعی می توانند دو نقش کلیدی برعهده داشته باشند؛ نخست، در معرض جنبش قرار دادن افرادِ همسو و همدل با جنبش از طریق تکثیر آگاهی، توزیع اخبار و انتشار برنامه ها و تحولات جامعه، جنبش و سپهر سیاسی-اقتصادی-فرهنگی کشور. دوم، افزایش انگیزه اجتماعی و اخلاقی مشارکت و انگیزه رسیدن به نفع عمومی که به مشارکت در جنبش اجتماعی می انجامد. در نظام های دموکراتیک این هر دو نقش بیشتر از سوی شبکه های رسمی احزاب، تشکل ها و سازمان ها ایفا می شود، اما تحت سیطره حکومت های غیردموکراتیک اقتدارگرا که هیچ گونه کار تشکیلاتی رسمی پذیرفتنی نیست، شبکه های رسمی تا حدی توان نقش بازی کردن خود را از دست می دهند. بنابراین نقش شبکه های اجتماعی غیررسمی نسبت به شبکه های رسمی در آگاهی رسانی و انگیزش افراد پررنگ تر می شود. در شرایط کنونی جامعه و ساختار سیاسی ایران نیز، شبکه های اجتماعی غیررسمی، یعنی مجموعه شبکه های شخصی افراد جامعه که به واسطه شغل، خانواده، محل زندگی و علایق شان در آن ها درگیر هستند، به شکل قابل توجهی از شبکه های رسمی در پیشبرد اهداف جنبش آزادیخواهی ایران بااهمیت ترند.
بدین ترتیب تقویت و گسترده کردن این شبکه ها از کارویژه های گروه ها و جریانات فعال است. به ویژه دانشجویان و جنبش دانشجویی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناسی و ذاتی خود می توانند از دو جهت نقش بسیار بااهمیت و بی بدیلی در تقویت این شبکه های اجتماعی غیررسمی ایفا کنند. دانشجویان از یک سو در شبکه های دانشجویی حاضر هستند و از سوی دیگر به دلیل زمینه های خانوادگی و محلی خود در شبکه های متنوع و گسترده اجتماعی جای دارند. توجه به این هر دو شبکه و ارتباطات درون آن دو، موقعیت بی نظیر و حساس دانشجویان را می نماید.
دانشجویان به لحاظ همگونی نسبی با دیگر دانشجویان از نظر فرهنگی، سطح دانش و آگاهی، مطالبات صنفی و نسلی و…. دارای روابط مستحکمی در شبکه های دانشجویی، از قبیل شبکه ای از همکلاسی ها، هم ورودی ها، شبکه دانشجویان خوابگاهی، تیم های ورزشی دانشجویی، گروه های کوهنوردی و… هستند. این روابط قوی و مستحکم می تواند به همبستگی شبکه دانشجویان یاری رساند، دیدگاه ها را به یکدیگر نزدیک کند و انتشار اخبار و آگاهی ها را سرعت و تسهیل بخشد. فعالان دانشجویی باید به قدرت و پتانسیل این حجم گسترده از شبکه های غیررسمی مستحکم و همبسته در سطح دانشگاه ها توجه ویژه ای داشته باشند. تلاش دولت احمدی نژاد از ابتدای بر سر کار آمدن کاستن از قدرت شبکه های غیررسمی در دانشگاه ها به انحاء مختلف بوده است. شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی بر تقویت هر چه بیشتر شبکه های غیررسمی موجود در دانشگاه اهتمام ورزند. هر یک از فعالان دانشجویی بی شک در یک یا چند شبکه غیررسمی موجود در دانشگاه عضویت دارند. شبکه های غیررسمی موجود بایستی تقویت شده و در کنار آن ها شبکه های جدید ایجاد شوند. فعالان دانشجویی بایستی نقش خود را در شبکه های غیررسمی که عضو آن هستند بارز کنند و از پتانسیل هر یک از این شبکه ها و ارتباطات آن ها با یکدیگر جهت انجام اطلاع رسانی، فعالیت های جمعی و کم هزینه، همبستگی میان دانشجویان و… کمال استفاده را ببرند.
علاوه بر شبکه های غیررسمی موجود در دانشگاه، دانشجویان از طریق خانواده، محل زندگی، دوستان و … با شبکه های متنوع و کلان اجتماعی دیگری از قبیل فرودستان، کارگران، اقوام و حاشیه نشینان در ارتباط هستند. این ارتباط های ضعیف با شبکه های متنوع اجتماعی می تواند پل های ارتباطی شبکه شهرنشین، جوان، تحصیل کرده و مرتبط به ابزارهای مدرن ارتباطی چون اینترنت با دیگر گروه های اجتماعی باشد. اگر دانشجویان به این ارتباط های ضعیف توجه نشان دهند، هم قادر خواهند بود از یک سو خواست ها، مطالبات و اخبار این گروه ها در شبکه اصلی طبقه متوسط تبیین کنند و هم از سوی دیگر می توانند اخبار و آگاهی هایی که در فضای اطلاع رسانی جنبش های دموکراسی خواهی ایران (جنبش سبز) در جریان است به گوششان برسانند. توجه به ارتباط های ضعیف می تواند نقش ارزنده ای در گسترش جنبش اجتماعی بازی کند.
جنبه ی مهم دیگری از بحث شبکه های غیر رسمی مربوط به یکی از ویژگی های مذکور جنبش دانشجویی است. همان طور که در بالا گفتیم، دانشجویان نشان داده اند که فرزند زمانه ی خود هستند. از ابتدای سده ی اخیر میلادی و با تحولات شگرفی که در دنیای مجازی و رسانه ای بوجود آمده، ابزارهای خاص شکل دهی به شبکه های نامحسوس، غیر رسمی، و همبسته به شکلی خاص و جدید فراهم شده است. همان طور که تاکنون نیز از همین طریق، گام هایی ابتدایی برداشته شده است، در شرایطی که صحن عمومی دانشگاه زیر تسلط نیروهای سرکوب قرار گرفته است، ما از تمامی ابزارهای مجازی و رسانه ای جهت شبکه سازی و بسیج منابع استفاده خواهیم برد.
یکی دیگر از بااهمیتترین بحثها پیرامون جنبشهای اجتماعی، بحث مشارکت است. از عوامل افزایشِ مشارکت، میتوان به میزان اعتماد اجتماعی اشاره کرد. هر چه میزان نفوذ فعالان دانشجویی در شبکه های غیررسمی اطراف خود در دانشگاه بیشتر باشد به همان میزان اعتماد و اعتبار آن ها در آن شبکه ها بیشتر خواهد شد و به تبع آن مشارکت افراد نیز بیشتر می شود. در یک شبکه قابل اعتماد و همراه با اطمینان خاطر بالا، میزان مشارکت در کارهای جمعی، ازخودگذشتگی، استقامت و پایداری بر عهد مشترک بیشتر است. نکته مهم این است که توجه کنیم ایجاد تغییر و جلب مشارکت افراد یک فرآیند کاملا تدریجی است و ناگهان نمی توان از افراد انتظار حرکت ها و گام های بزرگ داشت. نسنجیده گام برداشتن و هزینه گزاف وارد کردن بر افرادی که آماده فعالیت و مشارکت در فعالیت ها هستند، قطعا پتانسیل افراد مشارکت کننده و سرمایه اجتماعی فعالین، که همانا اعتماد دیگر دانشجویان است، را دستخوش زوال می کند.
ناگفته نماند که شبکه فعالین دانشجویی بایستی ارتباط ارگانیک و منظمی با شبکه اساتید منتقد در دانشگاه نیز داشته باشند و در خصوص وضعیت دانشگاه و دانشجویان به آن ها اطلاع رسانی کنند و از طریق آن ها در جریان وقایعی که در سطح اساتید و مدیریت دانشگاه اتفاق می افتد، قرار گیرند و معتقابا اخبار آن ها را در سطح شبکه های دانشجویی پخش کنند. همچنین این امکان وجود دارد که در مواقع لزوم در برخی موضوعات با اساتید منتقد حاکمیت، پروژه اعتراضی مشترکی را به صورت هماهنگ به اجرا گذاشت.
۷ – استفاده از تمام ظرفیت های دانشگاه: دانشجویان آزادیخواه نشان داده اند که چگونه با هنرمندی خود می توانند فضای دانشگاه را از آن خود کنند. از آن جا که حاکمیت اقتدارگرا در اقلیت محض قرار دارد، آن هم در دانشگاه ها که همواره فضایی برای انتقاد و اعتراض و پرسشگری بوده است، نمی تواند با کنترل و سرکوب از فضای دانشگاه ها در جهت مطامع خود سوء استفاده نماید. دانشگاه هیچ گاه زمین بازی اقتدارگرایان نبوده و بعد از این هم نخواهد بود. دانشجویان بایستی همان گونه که تاکنون نشان داده اند از هر فضایی جهت تشکل یابی، دور هم جمع شدن و شبکه سازی در جهت اهداف آزادیخواهانه خود استفاده نمایند. باید از حضور عمومی دانشجویان در مکان های عمومی مانند سلف سرویس ها، کتابخانه ها، و سایر اجتماعات عمومی به بهترین شکل استفاده کرد. همچنین به جز نهادهایی که اساسا ماهیت دانشجویی ندارند و همواره همانند یک نهاد نظامی از بالا و بیرون دانشگاه کنترل می شوند، سایر نهادهای موجود در دانشگاه قابلیت این را دارند که در اختیار دانشجویان قرار گیرند. نمونه بارز این سخن شوراهای صنفی است که همواره در کنار دانشجویان و از آن دانشجویان بوده است. از این قبیل می توان به کانون های فرهنگی-هنری، انجمن های ورزشی، انجمن های علمی و حتی کرسی های آزاد اندیشی، که اخیرا در دانشگاه ها توسط دولت در حال تاسیس است، اشاره کرد. باید توجه داشت که با عجله و فعالیت مقطعی نباید یک نهاد و مجموعه را از دست داد. بلکه باید به صورت تدریجی از تمام ظرفیت های آن جهت متشکل شدن بیشتر دانشجویان استفاده کرد.
۸ – ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و شبکه های اجتماعی-سیاسی: شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی سعی کند با استفاده بهینه از فضای مجازی، با شبکه فعالان دانشگاه های دیگر شهرها و از طریق نیروهای رابط با فعالان دانشگاه های همان شهر مرتبط باشد. فعالان دانشگاه ها می توانند با استفاده از فضای مجازی یا محیط های غیر حساسیت زا جلسات منظم بحث و گفت و گو در سطح محلی و فرامحلی برگزار کنند. تا از این طریق بتوانند تجربیات خود را منتقل کنند، با فضای دیگر دانشگاه ها آشنا شوند، در جریان کاستی ها و ظرفیت های یکدیگر قرار گیرند و… . دانشجویان هر دانشگاه همچنین بایستی با استفاده از رابط های مناسب، با شبکه های رسمی چون احزاب و جریانات سیاسی منتقد، فعالان زن، کارگری، معلمان و… ارتباط برقرار کنند و بدین ترتیب شبکه بزرگ تر فعالان سیاسی-اجتماعی را تشکیل دهند. مطالبات و اخبار مربوط به نقض حقوق دیگر اقشار جامعه را به گوش دانشجویان و رسانه ها برسانند و مطالبات دانشجویی را نیز به دیگر فعالان و احزاب و گروه های سیاسی منتقل کنند. شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی همچنین با رصد مداوم تولیدات فکری نخبگان و روشنفکران، ارتباط خود را با آن ها برقرار نماید و از این طریق اقدام به دریافت آگاهی از نخبگان جامعه نموده و تولیدات فکری را در اختیار دیگر دانشجویان و دیگر بخش های جامعه قرار دهد.
در پایان به موارد دیگری چون پرهیز از حل شدن جنبش دانشجویی در دیگر جنبش ها در حین ارتباط ارگانیک با آن ها، حفظ موضع انتقادی نسبت به عملکرد سیاستمداران، احزاب و گروه ها در جهت رشد و بالندگی و شکوفایی هر چه بیشتر حرکت های آزادیخواهانه، تاکید بر مطالبه محوری و حضور حول معیارها به جای اشخاص در جنبش دانشجویی و تلاش برای گسترش این پارادایم میان اقشار مختلف جامعه، پرهیز از اختلاف افکنی و دامن زدن به اختلافات بی ثمر و بعضا شخصی میان فعالان دانشجویی و دیگران، درنیفتادن در دام اتهام زنی و نگاه منفی در فعالیت های دانشجویی و… می توان اشاره کرد که همگی از جمله سرفصل هایی است که به عنوان استراتژی جنبش دانشجویی در فضای فعلی می توان از آن ها یاد کرد.
همچنین در طول چند سال گذشته، خصوصا یک سال و نیم پیش، روند فرار مغزها و مهاجرت نسل جوان به خارج از کشور به شدت فزونی گرفته است. به صورتی که جمع زیادی از فعالان دانشجویی سالیان اخیر، اکثرا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده اند. این فعالان چشم و دلشان هنوز به دانشجویان داخل ایران است و آماده هر گونه یاری رسانی به این فعالان هستند. در این شرایط باید از نیروی ایشان به نحو احسن استفاده کرد و نیرو و توان آن ها را برای کمک به جنبش دانشجویی به خدمت گرفت. به عنوان مثال در حال حاضر که اطلاع رسانی در خصوص وضعیت دانشجویان بسیار پرهزینه است این افراد می توانند در خارج از کشور زبان گویا و یاور راستین جنبش دانشجویی ایران زمین باشند.
اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت)
انجمن های اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت تاریخ چندین ساله ای را پشت سر خود دارند. ما میراث دار پیشینیان خود هستیم. یکی از کارکردهای ایدئولوژی در حکومت های اقتدارگرا تلاش برای تغییر تاریخ و حذف هر فرد و جریانی اعم از انجمن ها و شخصیت های منتقد از دل تاریخ است. دفتر تحکیم وحدت به خاطر هویت انتقادی خود که از سال های میانی دهه ی هفتاد از آنِ خود کرده، همواره در معرض حذف، چه فیزیکی به معنای بسته شدنِ دفتر و به زندان افتادن اعضا، و چه در سطح گفتمانی به معنای خالی شدن از هویت از طریق ایجاد دفتر تحکیم وحدت طیف شیراز و یا حذف از طریق منع کردن روزنامه ها از به کار بردن عبارت دفتر تحکیم وحدت، بوده است. تلاش ما برای حفظ اتحادیه، دست کم در سطح گفتمانی، یک شکل از مبارزه با حاکمیت اقتدارگراست.
بر این باوریم که اتحادیه انجمن های اسلامی بایستی در قالب استراتژی ارائه شده در بالا (که با کمک روشنفکران و اساتید خبره پخته و ورزیده تر خواهد شد) فعالیت های خود را در چارچوبی جدید تعریف کنند. همان گونه که در بالا هم به تفصیل آمد از فعالان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت انتظار می رود که حضور خود در فضا حفظ کنند، در قالب اتحادیه با یکدگیر در ارتباط باشند و تجربیات خود را به فعالان جدید انتقال دهند. قطعا با به وجود آمدن شبکه های افقی و گسترده غیررسمی در سطح دانشگاه ها و فعالیت دانشجویان در این قالب در فضای فعلی، نیاز است که رویکرد تشکل های رسمی چون انجمن های اسلامی تغییر کند و با کم کردن میزان هزینه، بخش اعظم فعالیت در سطح دانشگاه ها را از طریق شبکه های غیررسمی دنبال کنند.
نوشتار حاضر تلاشی است جهت آغاز بحث و گفت و گو در خصوص تدوین استراتژی های نوین فعالیت سیاسی، اجتماعی و مدنی در حوزه دانشجویی و دانشگاه ها. لذا در این خصوص اساتید، روشنفکران و دانشجویانی که دغدغه ای در این زمینه دارند را به گفت و گو و بحث و نقد و نظر دعوت می کنیم تا با تشریک مساعی بتوان طرحی پخته تر و جامع الاطراف جهت فعالیت های دانشجویان، که در سالیان گذشته نقش بارزی در روند دموکراسی خواهی در ایران داشته اند، ارائه داد.
ویژگی های خاص فضای حاکم بر فعالیت های دانشجویی پس از انتخابات ریاست جمهوری
واضح و مبرهن است که فضای حاکم بر فعالیت های دانشجویی و دانشگاه پیش و پس از انتخابات ۱۳۸۸ تفاوت عمده ای کرده است. قبل از انتخابات بر اثر سرکوب ها و عدم وجود راه های جایگزین مناسب جهت فراروی از آن فضا، تا حدی جو رخوت بر فعالیت های دانشجویی سایه افکنده بود. اگر چه فعالان دانشجویی با تلاش ها و فعالیت های خود، فضای فعالیت دانشجویی را زنده نگاه داشته بودند، اما جمع قابل توجه ای از دانشجویان رغبتی به مشارکت در فعالیت های سیاسی و مدنی از خود نشان نمی دادند. فعالان دانشجویی پیش از انتخابات از حداقل فضاهای موجود برای برگزاری جلسات و تجمعات مختلف استفاده میکردند و سعی داشتند با استفاده ازفضای محدود و حداقلی، جنبش دانشجویی را زندهنگهدارند.
اما هم زمان با برگزاری انتخابات و درگیر شدن کلیت جامعه و دانشگاه ها با مسایل سیاسی و همچنین خلق آلترناتیوی برای غلبه بر فضای سرکوب موجود، شور و نشاط بر جامعه حاکم شد و فعالیت چشم گیر جمع کثیری از دانشجویان در جهت تغییر وضع موجود فضای دانشگاه ها را فرا گرفت. اما پس از مدتی سرکوب شدید شامل حال دانشگاه ها نیز شد. در این میان ویژگی های فضای فعالیت های دانشجویی پس از انتخابات شامل موارد زیر است:
۱ – به تبع دیگر بخش های جامعه، و حتی در مواردی بسیار شدیدتر از دیگر بخش ها، دانشگاه ها نیز فضای سرکوب شدید را تجربه کردند. بازداشت، شکنجه، اعتراف گیری، زندان های طویل المدت، اخراج، ستاره دار کردن دانشجویان و بسیاری محدودیت ها و محذوریت های دیگر پس از انتخابات ریاست جمهوری و همچنین نگاه امنیتی و تهدید محور به دانشگاه ها و دخالت و نفوذ عناصر امنیتی در مراکز آموزشی و علمی به شدت افزایش یافت.
۲ – در پی فشار شدید بر فعالان باسابقه دانشجویی و تعطیلی تشکل های شناسنامه دار، نقش سابق این فعالان و تشکل ها تا حدی کمرنگ و در اثر سرکوب، ارتباط فعالان با سابقه با بدنه فعال دانشگاه تا حدی مخدوش شد. اما از آن سو در پی سرکوب جریانات شناسنامه دار، هسته های مختلف و فراوان دانشجویی به صورت نیمه علنی – نیمه مخفی، وارد فعالیت های دانشجویی شدند و فضای غیررسمی و خودجوش گسترش چشم گیری داشت. همچنین فضای فعالیت دانشجویی شاهد مشارکت جمع کثیری از دانشجویان، خصوصا دانشجویان ورودهای جدیدتر، بود که این مسئله در گذشته نه چندان دور کمتر مشاهده شده است. اما فقدان مطالعه و عدم تدوین استراتژی های جدید فعالیت از یک سو، وفضای سنگین برخورد از سوی دیگر، موجب حاکم شدن رخوت نسبی بر فضای فعالیت های دانشجویی و همچنین دشواری سازمان دهی یا سازمان گیری متداوم و مستمر گردید.
۳ – به تبع فعال شدن بدنه دانشگاه ها و وارد شدن خیل عظیمی از دانشجویان به فعالیت های سیاسی و مدنی، به علت فقدان تجربه کافی و عدم شناخت درست از فضای حاکم، دانشجویان بعضا دست به کارهای پرهزینه ای که نتیجه ملموس قابل قبولی در پی نداشت می زدند که متاسفانه به علت گمنام بودن فعالین، هزینه های گزافی بر بدنه دانشگاه ها و دانشجویان تحمیل شد.
۴ – فعالیت های رسمی و روش های مالوف گذشته بعضا غیرممکن شد اما از آن سو کارهای خلاقانه و جدید باب شد و گسترش پیدا کرد.
۵ – بیداری عمومی دانشجویان و حساس شدن نسبت مسائل روز جامعه و نفوذ گفتمان اعتراضی موجب شد موقعیت و پایگاه اجتماعی دانشجویان افزایش یابد و مطالبات آن ها نیز در هرم مطالبات اجتماعی جایگاه مناسبی کسب کند. مطالبات جنبش دانشجویی در سطح جامعه و نیروهای سیاسی و اجتماعی فراگیر شد و به ارتباط و نزدیکی دانشگاهیان با مردم منجر شد. فضای پس از انتخابات باعث شد جنبش دانشجویی در سطح جامعه بیش از قبل شناخته شود.
۶ – در اثر خلق فضای جدید بسیاری از تابوهای نادرست و غیرواقعی شکسته شد. حربه های اقتدارگرایان، که همواره از آن ها برای بدنام کردن فعالان دانشجویی و سیاسی و جدا کردن آن ها از یکدیگر استفاده می کردند، ناکارآمد شد. این فضا موجب نزدیک تر شدن و ارتباط بیشتر فعالان سیاسی و اجتماعی با دانشجویان و نوعی همبستگی ملی شد.
رویکردهای جدید فعالیت
جنبش دانشجویی پس از احیا در اوایل دهه هفتاد، تا چندی پیش بر اساس رویکرد علنی، رسمی و قانونی فعالیت کرده است. ولی امروز به نظر می رسد باید راهبردش را تغییر دهد. تنظیم و تدوین راهبرد جدید بایستی بر اساس درک مختصات شرایط فعلی سیاسی حاکم بر کشور باشد. از آنجا که فشارهای مضاعف از طرف حاکمیت اقتدارگرا جنبش دانشجویی را آسیب پذیر کرده است، بر فعالان با سابقه دانشجویی است که پشتوانه سازی برای فعالیت های آتی دانشجویان را به عنوان پیش فرض محیطی تدوین هرگونه استراتژی مدنظر قرار دهند. از این رو و بر این اساس، راهبرد جدیدی که در فضای فعلی بایستی مورد توجه فعالیت های دانشجویی قرار گیرد به شرح زیر مطرح می شود:
۱ – پرهیز از خشونت: تجارب گوناگون نشان داده است هر گونه دست یازیدن به عمل خشونت آمیز به عنوان روش و یا استراتژی مبارزه در مقابل یک حاکمیت تمامیت خواه برای رسیدن به دموکراسی و حقوق حقه مردم سم مهلکی است. خشونت سیکل معیوبی است که فعالیت ها را به انحراف می کشد و ما را از سرمنزل مقصود دور می کند. اگر چه خشونت بی حد و حصر اوباش تحت حمایت دولت، به طور طبیعی حس انتقام جویی و کینه ورزی را در انسان ها بیدار می کند اما باید احساسات را تحت کنترل درآورد و در دامی که اتفاقا توسط اقتدارگرایان پهن شده نیفتاد. در این خصوص می توان به مواردی چون تجمعات دانشجویی در مدت یک سال و نیم گذشته که بعضا با درگیری با نیروهای مخالف یا نیروهای حراست و انتظامات در دانشگاه ها رخ داده و حتی به سوء استفاده عده ای در تخریب اموال عمومی دانشگاه منجر شده است و یا تجمعاتی که به سنگ پراکنی متقابل با نیروهای انتظامی و لباس شخصی بیرون دانشگاه انجامیده اشاره کرد.
دست یازیدن به فعالیت ایجابی توام با خشونت، خط قرمز کلیه فعالیت های دانشجویی و مدنی و پرهیختن از آن سرفصل کلیه فعالیت ها و رویکردها است. اشتباهات گذشتگان را نباید مرتکب شد و هزار راه رفته را نباید دوباره طی کرد. با درس گرفتن از گذشته، باید گام های خود را هر چند آهسته، ولی محکم و استوار برداریم. لازم است این مهم را برگرفت و به دیگران و نسل های بعد هم آموخت. خاصه آن که در دانشگاه نسل جوان حضور دارد و نسل جوان توام است با ظلم ناپذیری و هیجان. غلیان احساسات را باید در ظرف عقلانیت ریخت و بر حس سرکش انتقام جویی لگام زد. فعالیت مسالمت آمیز باید به عنوان هم استراتژی و هم تاکتیک توسط فعالان، شناخته شده و به کار گرفته شود.
البته باید توجه داشت که مقصود از پرهیز از خشونت شامل اشکال منفی و ناموجه خشونت ورزی است. استفاده کنترل شده و مقطعی از نیروی قهر در مقام دفاع از خود و عقب راندن نیروی های سرکوبگر در شرایطی که هیچ راه دیگری برای گریز وجود ندارد، با راهکارهای فعالیت بی خشونت تعارضی ندارد. جنبش دانشجویی نه تنها بایستی خود فعالیت های ضدخشونت را سرلوحه کار خویش قرار دهد بلکه لازم است در راه تحکیم گفتار ضدخشونت در جامعه نیز تلاش کند. دانشجویان باید بر این اساس تلاش کنند تا آگاهی جامعه را در این خصوص بالا ببرند تا گفتار و رفتار ضدخشونت را بیش از پیش در جامعه نهادینه کنند و آن را به هنجار تبدیل نمایند. از آن جا که سرکوب در برابر کنش های بدون خشونت، غیرموجه تر، ناعادلانه تر و ظالمانه تر است، ترویج و تقویت گفتمان ضدخشونت در جامعه در نهایت انگیزه مشارکت در جنبش مدنی را بالا می برد.
۲ – عقلانی کردن و کنترل هزینه: بی شک یکی از مهم ترین مولفه ها در خصوص فعالیت در فضای فعلی محاسبه هزینه های انجام فعالیت است. البته این محاسبه هزینه با توجه به خصیصه آرمان خواهی جنبش دانشجویی است و از اساس با چرتکه اندازی و بررسی های منفعت طلبانه متفاوت است. دانشجویان با توجه به روحیه شجاعت و دلاوری خود، اصولا آمادگی بیشتری برای پرداخت هزینه و پرهیز از آسایش و آرامش خود به منظور بهبود وضعیت ایران و ملت ایران دارند، اما با این وجود این هزینه باید زمانی پرداخت شود که در چهارچوب اهداف آرمانگرایانه، منافع و نتیایج فعالیت ها، ارزش لازم را داشته باشد و منجر به تغییرات مثبت و ملموسی گردد. به عبارت دیگر هزینه دادن فی نفسه مثبت نیست و فضیلت به شمار نمی رود، اما هر گاه از پرداخت هزینه گریزی نباشد و یا ایجاد تحول و گرفتار نشدن در فضای انفعال و تسلیم، لاجرم حکم به پرداخت هزینه دهد، باید با برخورد عقلانی از آن استقبال کرد. اما نباید فراموش کرد که در هر حال باید تلاش نمود تا هزینه ها را به حداقل ممکن کاهش داد و آن را به مثابه شر اجتناب ناپذیر در نظر گرفت.
در شرایط کنونی متاسفانه دولت آن چنان هزینه فعالیت های منتقدانه و مسالمت آمیز را به صورتی نامتناسب بالا برده است تا به خیال خود جای هیچ گونه انتقاد و اعتراضی باقی نگذارد. اما می توان با برگرفتن تجربیات گذشته و برنامه ریزی دقیق، عملکرد سنجیده ای انجام داد که کمترین هزینه را برای فعالان و بدنه دانشگاه به همراه داشته باشد. شوربختانه حاکمیت راه هرگونه فعالیت علنی و شفاف را بسته است و با این کار، خود را از تعامل با جامعه، سنجش نیازهای عمومی، نظارت بر فعالیت ها و مطالبات و…. محروم کرده است. در این فضا چاره ای جز مراعات اصل پوشیده عمل کردن و غیرعلنی کردن برخی از فعالیت ها نیست. البته این سخن بدان معنا نیست که فعالیت ها به سمت فعالیت های زیرزمینی و خطرزا برود، بلکه در این فضا بایستی فعالیت های مدنی و مسالمت آمیز نیز دور از چشم گزمه های امنیتی و نیروهای حراست صورت گیرد، تا حداقل آسیب به فعالان وارد شود.
یکی دیگر از مواردی که هزینه فعالیت سیاسی را کاهش می دهد، تعداد هر بیشتر مشارکت کنندگان است. کنش های جمعی که بتواند تعداد بیشتری از دانشجویان را درگیر کند، هزینه ها را کاهش می دهد.همچنین بایستی بر روی تجارب انباشه شده گذشته، خصوصا تجربه یک سال و نیم اخیر، تمرکز کرد و از فعالیت های پرهزینه بی حاصل و یا کم اثر پرهیز کرد. باز این گفته به این معنا نیست که هیچ خطر و هزینه ای فعالان دانشجویی را تهدید نمی کند. متاسفانه در فضای فعلی، هر دانشجویی که تصمیم به فعالیت منتقدانه می گیرد بایستی حداقلی از هزینه را برای خود در نظر گیرد. ولی با این همه، جانب احتیاط نیز بایستی نگه داشته شود.
۳ – خلق راه های جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت: جنبش دانشجویی نشان داده است که جنبش ساکن و راکدی نیست. این جنبش در هر زمان ابزار و روش های متناسب با همان فضا را خلق می کند و به بهترین شکل از آن ها استفاده می کند. جنبش دانشجویی به نیکی نشان داده است که فرزند زمانه خود است. به همین خاطر در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که سیاست سرکوب دانشگاه ها شکلی جدید و شدتی سخت تر به خود گرفت، راه های جدید فعالیت، خصوصا در دانشگاه هایی که از نزدیک با این سرکوب مواجه بودند، آغاز شد و در سایر دانشگاه ها نیز پی گرفته شد. از آن جمله می توان به تجربه فعالیت غیررسمی انجمن های اسلامی، پدیده دانشجو-خبرنگار که بعدا در جنبش سبز به شهروند-خبرنگار نیز تعمیم یافت، استفاده از پتانسیل فضای مجازی جهت اطلاع رسانی و مقابله با هجمه های رسانه ای دولتی و… اشاره کرد.
بعد از انتخابات هم باز روش های جدید و تازه ای از فعالیت در سطح جامعه و دانشگاه ها خلق شد. پرواضح است که در فضای فعلی، برخی از راه های فعالیت که در گذشته مرسوم و مالوف بود، دیگر کارآمد نیست. البته این سخن به معنای بی اثر بودن هر چه مربوط به گذشته می شود، نیست. چه آن که بسیاری از روش های فعالیت دانشجویی میراث گذشته های دور است. در هر صورت روند خلق راه های جدید فعالیت بایستی با خلاقیت دانشجویان ادامه یابد و راه های کم هزینه و پرفایده به وجود آید و به دیگر دانشگاه ها نیز تسری یابد. همچنین در فضایی که حاکمیت سعی در القای یاس و دلمردگی دارد، بایستی به فعالیت هایی اندیشید که موقعیت ها و فرصت های شاد، سرزنده و نشاط آوری خلق کنند. از این دست فرصت ها در فضاهای عمومی دانشگاه ها کم نیست. باید هنر استفاده از موقعیت ها را در خود پرورش داد. همان گونه که در تجمعات و مراسم های قبل و بعد از انتخابات به وفور شاهد چنین موقعیت هایی و استفاده عمومی از این گونه فضاها بودیم.
ایجاد امید و انگیزه، باید یکی از سرفصل های اصلی فعالیت دانشجویی در شرایط فعلی باشد. دانشجویان به واسطه خصیصه جوانی خود باید از شادترین و امیدوارترین اقشار باشند و به دیگران نیز امید ببخشند. میزان مشارکت در کنش جمعی به میزان برداشت مشارکت کنندگان به اثربخشی فعالیت شان وابسته است و این احساس در گرو امید به دست خواهد آمد.
۴ – حفظ ارتباط فعالان باسابقه، با دانشگاه: در مدت یک سال و نیم گذشته شاهد سرکوب شدید فعالان باسابقه دانشجویی بوده ایم. در این مدت سعی شده است، آن چنان هزینه برای فعالان دانشجویی بالا رود که حضور و فعالیت ایشان در سطح دانشگاه کان لم یکن شود. کسب و انباشت تجربه در جنبش دانشجویی یکی از نقاط کلیدی این جنبش است. فعالیت های دانشجویی بنا به خاصیت و ماهیت خود، خصلتی موقت و مقطعی دارد. لذا آن چه فعالیت دانشجویی را غنا می بخشد و ثمربخش می کند انباشت تجربه و استفاده از ثمره تلاش های گذشتگان است. اتفاقا به همین علت است که اقتدارگرایان همواره سعی کرده اند ارتباط نسل های مختلف دانشجویی را با یکدیگر قطع کنند. فعالان با سابقه دانشجویی در سطح دانشگاه زیر ذره بین حراست و نیروهای امنیتی هستند. هر گونه تحرک آن ها دیده می شود و با شدیدترین وجه با آن برخورد شده و سعی می شود که از سطح دانشگاه ها حذف شوند. نیروهای باسابقه بایستی با درک فضا، جانب احتیاط را رعایت کنند و سعی نمایند ارتباط خود را با فعالان فعلی دانشگاه برقرار کنند، طرف مشورت مداوم فعالان کم تجربه تر باشند، از فعالیت های پرهزینه آن ها را پرهیز دهند، تجربیات خود را به آن ها منتقل کنند. این گونه تجربیات بایستی حتی الامکان به صورت مکتوب درآید و در اختیار نسل های بعد قرار گیرد. خاطرات شفاهی فعالیت های دانشجویی گنجینه ای است که باید نسل به نسل در میان دانشجویان هر دانشگاه بچرخد و این وظیفه فعالان با تجربه تر است.
بر فعالان باسابقه و با تجربه است که با توجه به فضا و پتانسیل های موجود در دانشگاه محل تحصیل خود فعالان جدید را با این فضا و پتانسیل ها آشنا کنند. مطمئنا همه گونه فعالیتی در هر دانشگاه قابلیت اجرایی ندارد و بایستی با توجه به فضای موجود در دانشگاه ها، در مراحل مختلف تاکتیک های مناسب از سوی فعالان اتخاذ شود. فعالان باسابقه باید تجربیاتی چون انتشار و توزیع نشریات دانشجویی به صورت مجازی و چاپ و پخش آن در دانشگاه و خوابگاه، پدیده شهروند-خبرنگار و ارتباط با رسانه های دانشجویی معتبر، ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و… را به فعالان جدید یادآور شوند. مهم تر از از تمام این موارد، انجام کار تشکیلاتی و انتظام بخشیدن به فعالیت ها در قالب تشکیلاتی افقی است. هیچ فعالیتی به اندازه تشکیلات سازی در یک دانشگاه مهم تر، ماندگارتر و در بلند مدت تاثیرگذارتر نیست. لازم است که فعالان دانشجویی حتی بعد از فارغ التحصیلی تا مدتی ارتباط خود را با فضای دانشگاه و فعالان جدید حفظ کنند. فعالان باسابقه بایستی اقدام به تشکیل شبکه غیررسمی فعالان در دانشگاه نمایند تا این شبکه با نفوذ در دیگر شبکه های غیررسمی بتواند از ظرفیت آن ها استفاده نماید.
۵ – حفظ تشکل های شناسنامه دار: در طول مدت دولت نهم روند حذف تشکل های باسابقه و شناسنامه دار آغاز و پس از انتخابات اخیر این روند، سرعتی بیش از پیش یافت. حساسیت شدید سرکوبگران بر تداوم حضور تشکل های منتقد سابقه دار تاکیدی بر این نکته است که نقش و فایده این تشکل ها در سطح دانشگاه ها انکارناپذیر است. تشکل های منتقد دانشجویی حامل سابقه و سنت غنی اعتراضی و فعالیت مدنی در یک دانشگاه هستند و حفظ آن ها به تداوم سنت تشکیلات سازی کمک شایانی می نماید. این تشکل ها بعضا از سال ها پیش از انقلاب در نسل های مختلف دانشجویی دست به دست شده تا به نسل حاضر رسیده است. روشن نگاه داشتن چراغ این تشکل ها و جلوگیری از نابودی آن ها سنت حسنه ای بوده که در نسل های مختلف وجود و تداوم داشته است. تلاش برای حفظ و بقای این تشکل ها به روش های مالوف در شرایط حاضر مستلزم صرف هزینه های گزاف است. اما به نظر می رسد نگاه به تجربه تشکیل، فعالیت و بقای انجمن های اسلامی دانشجویان پیش از انقلاب در فضایی که انجمن ها نه دفتری داشتند و نه حضوری رسمی در فضای دانشگاه ها، خالی از لطف نباشد.
واضح است که عدم نوزایی، پرورش و جذب فعالان جدید تدریجا موجب مرگ و اضمحلال تشکل های دانشجویی می شود. از این رو در فضای سرکوب فعلی، بر فعالان انجمن های اسلامی است که با استفاده از فضاهای عمومی موجود در داخل و خارج از دانشگاه و خوابگاه به دور از نگاه گماشتگان اقتدارگرایان، اقدام به تشکیل مجمع عمومی خود، هر چند کم تعداد و کوچک، نمایند و از میان خود گروهی را به عنوان افراد هماهنگ کننده و شورای مرکزی انتخاب کنند. حفظ و تطابق اساسنامه با شرایط فعلی و ایجاد امکان نوزایی و جذب نیروهای جدید و فعال سازی آن ها در شرایط حال حاضر نکته ای مهم می نماید. پر واضح است که مقصود از فعالیت شورای مرکزی، فعالیت به شکل سابق نیست. بلکه فضای فعلی شکلی جدید از فعالیت را می طلبد که در این نوشتار سعی در بازگویی قالب های آن داریم.
شورای مرکزی نیز باید درگیر با متن دانشگاه باشد و با بدنه دانشجویان در ارتباط و تماس مستمر باشد. شورای مرکزی تشکل ها، باید جلسات منظم خود را تداوم بخشند. همچنین به علت شناسایی و سرکوب افراد فعال در قالب تشکل های رسمی لازم است در خصوص عضویت و فعالیت افراد در رده های مختلف تشکیلاتی، به اصل محرمانگی موارد تشکیلاتی مجموعه توجه شود. اعضای شورای مرکزی نیز بایستی هر یک برای خود یک یا چند نیروی جایگزین در نظر بگیرند و با آن ها ارتباط داشته باشند. نیروهای جایگزین نیز باید در متن فعالیت ها باشند تا در صورت حذف افراد اصلی از سطح دانشگاه، به هر علتی، فعالیت های آن واحد یا انجمن به یکباره به تعطیلی نینجامد.
۶ – استفاده از پتانسیل شبکه های غیررسمی: شبکه های اجتماعی در جنبش های اجتماعی می توانند دو نقش کلیدی برعهده داشته باشند؛ نخست، در معرض جنبش قرار دادن افرادِ همسو و همدل با جنبش از طریق تکثیر آگاهی، توزیع اخبار و انتشار برنامه ها و تحولات جامعه، جنبش و سپهر سیاسی-اقتصادی-فرهنگی کشور. دوم، افزایش انگیزه اجتماعی و اخلاقی مشارکت و انگیزه رسیدن به نفع عمومی که به مشارکت در جنبش اجتماعی می انجامد. در نظام های دموکراتیک این هر دو نقش بیشتر از سوی شبکه های رسمی احزاب، تشکل ها و سازمان ها ایفا می شود، اما تحت سیطره حکومت های غیردموکراتیک اقتدارگرا که هیچ گونه کار تشکیلاتی رسمی پذیرفتنی نیست، شبکه های رسمی تا حدی توان نقش بازی کردن خود را از دست می دهند. بنابراین نقش شبکه های اجتماعی غیررسمی نسبت به شبکه های رسمی در آگاهی رسانی و انگیزش افراد پررنگ تر می شود. در شرایط کنونی جامعه و ساختار سیاسی ایران نیز، شبکه های اجتماعی غیررسمی، یعنی مجموعه شبکه های شخصی افراد جامعه که به واسطه شغل، خانواده، محل زندگی و علایق شان در آن ها درگیر هستند، به شکل قابل توجهی از شبکه های رسمی در پیشبرد اهداف جنبش آزادیخواهی ایران بااهمیت ترند.
بدین ترتیب تقویت و گسترده کردن این شبکه ها از کارویژه های گروه ها و جریانات فعال است. به ویژه دانشجویان و جنبش دانشجویی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناسی و ذاتی خود می توانند از دو جهت نقش بسیار بااهمیت و بی بدیلی در تقویت این شبکه های اجتماعی غیررسمی ایفا کنند. دانشجویان از یک سو در شبکه های دانشجویی حاضر هستند و از سوی دیگر به دلیل زمینه های خانوادگی و محلی خود در شبکه های متنوع و گسترده اجتماعی جای دارند. توجه به این هر دو شبکه و ارتباطات درون آن دو، موقعیت بی نظیر و حساس دانشجویان را می نماید.
دانشجویان به لحاظ همگونی نسبی با دیگر دانشجویان از نظر فرهنگی، سطح دانش و آگاهی، مطالبات صنفی و نسلی و…. دارای روابط مستحکمی در شبکه های دانشجویی، از قبیل شبکه ای از همکلاسی ها، هم ورودی ها، شبکه دانشجویان خوابگاهی، تیم های ورزشی دانشجویی، گروه های کوهنوردی و… هستند. این روابط قوی و مستحکم می تواند به همبستگی شبکه دانشجویان یاری رساند، دیدگاه ها را به یکدیگر نزدیک کند و انتشار اخبار و آگاهی ها را سرعت و تسهیل بخشد. فعالان دانشجویی باید به قدرت و پتانسیل این حجم گسترده از شبکه های غیررسمی مستحکم و همبسته در سطح دانشگاه ها توجه ویژه ای داشته باشند. تلاش دولت احمدی نژاد از ابتدای بر سر کار آمدن کاستن از قدرت شبکه های غیررسمی در دانشگاه ها به انحاء مختلف بوده است. شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی بر تقویت هر چه بیشتر شبکه های غیررسمی موجود در دانشگاه اهتمام ورزند. هر یک از فعالان دانشجویی بی شک در یک یا چند شبکه غیررسمی موجود در دانشگاه عضویت دارند. شبکه های غیررسمی موجود بایستی تقویت شده و در کنار آن ها شبکه های جدید ایجاد شوند. فعالان دانشجویی بایستی نقش خود را در شبکه های غیررسمی که عضو آن هستند بارز کنند و از پتانسیل هر یک از این شبکه ها و ارتباطات آن ها با یکدیگر جهت انجام اطلاع رسانی، فعالیت های جمعی و کم هزینه، همبستگی میان دانشجویان و… کمال استفاده را ببرند.
علاوه بر شبکه های غیررسمی موجود در دانشگاه، دانشجویان از طریق خانواده، محل زندگی، دوستان و … با شبکه های متنوع و کلان اجتماعی دیگری از قبیل فرودستان، کارگران، اقوام و حاشیه نشینان در ارتباط هستند. این ارتباط های ضعیف با شبکه های متنوع اجتماعی می تواند پل های ارتباطی شبکه شهرنشین، جوان، تحصیل کرده و مرتبط به ابزارهای مدرن ارتباطی چون اینترنت با دیگر گروه های اجتماعی باشد. اگر دانشجویان به این ارتباط های ضعیف توجه نشان دهند، هم قادر خواهند بود از یک سو خواست ها، مطالبات و اخبار این گروه ها در شبکه اصلی طبقه متوسط تبیین کنند و هم از سوی دیگر می توانند اخبار و آگاهی هایی که در فضای اطلاع رسانی جنبش های دموکراسی خواهی ایران (جنبش سبز) در جریان است به گوششان برسانند. توجه به ارتباط های ضعیف می تواند نقش ارزنده ای در گسترش جنبش اجتماعی بازی کند.
جنبه ی مهم دیگری از بحث شبکه های غیر رسمی مربوط به یکی از ویژگی های مذکور جنبش دانشجویی است. همان طور که در بالا گفتیم، دانشجویان نشان داده اند که فرزند زمانه ی خود هستند. از ابتدای سده ی اخیر میلادی و با تحولات شگرفی که در دنیای مجازی و رسانه ای بوجود آمده، ابزارهای خاص شکل دهی به شبکه های نامحسوس، غیر رسمی، و همبسته به شکلی خاص و جدید فراهم شده است. همان طور که تاکنون نیز از همین طریق، گام هایی ابتدایی برداشته شده است، در شرایطی که صحن عمومی دانشگاه زیر تسلط نیروهای سرکوب قرار گرفته است، ما از تمامی ابزارهای مجازی و رسانه ای جهت شبکه سازی و بسیج منابع استفاده خواهیم برد.
یکی دیگر از بااهمیتترین بحثها پیرامون جنبشهای اجتماعی، بحث مشارکت است. از عوامل افزایشِ مشارکت، میتوان به میزان اعتماد اجتماعی اشاره کرد. هر چه میزان نفوذ فعالان دانشجویی در شبکه های غیررسمی اطراف خود در دانشگاه بیشتر باشد به همان میزان اعتماد و اعتبار آن ها در آن شبکه ها بیشتر خواهد شد و به تبع آن مشارکت افراد نیز بیشتر می شود. در یک شبکه قابل اعتماد و همراه با اطمینان خاطر بالا، میزان مشارکت در کارهای جمعی، ازخودگذشتگی، استقامت و پایداری بر عهد مشترک بیشتر است. نکته مهم این است که توجه کنیم ایجاد تغییر و جلب مشارکت افراد یک فرآیند کاملا تدریجی است و ناگهان نمی توان از افراد انتظار حرکت ها و گام های بزرگ داشت. نسنجیده گام برداشتن و هزینه گزاف وارد کردن بر افرادی که آماده فعالیت و مشارکت در فعالیت ها هستند، قطعا پتانسیل افراد مشارکت کننده و سرمایه اجتماعی فعالین، که همانا اعتماد دیگر دانشجویان است، را دستخوش زوال می کند.
ناگفته نماند که شبکه فعالین دانشجویی بایستی ارتباط ارگانیک و منظمی با شبکه اساتید منتقد در دانشگاه نیز داشته باشند و در خصوص وضعیت دانشگاه و دانشجویان به آن ها اطلاع رسانی کنند و از طریق آن ها در جریان وقایعی که در سطح اساتید و مدیریت دانشگاه اتفاق می افتد، قرار گیرند و معتقابا اخبار آن ها را در سطح شبکه های دانشجویی پخش کنند. همچنین این امکان وجود دارد که در مواقع لزوم در برخی موضوعات با اساتید منتقد حاکمیت، پروژه اعتراضی مشترکی را به صورت هماهنگ به اجرا گذاشت.
۷ – استفاده از تمام ظرفیت های دانشگاه: دانشجویان آزادیخواه نشان داده اند که چگونه با هنرمندی خود می توانند فضای دانشگاه را از آن خود کنند. از آن جا که حاکمیت اقتدارگرا در اقلیت محض قرار دارد، آن هم در دانشگاه ها که همواره فضایی برای انتقاد و اعتراض و پرسشگری بوده است، نمی تواند با کنترل و سرکوب از فضای دانشگاه ها در جهت مطامع خود سوء استفاده نماید. دانشگاه هیچ گاه زمین بازی اقتدارگرایان نبوده و بعد از این هم نخواهد بود. دانشجویان بایستی همان گونه که تاکنون نشان داده اند از هر فضایی جهت تشکل یابی، دور هم جمع شدن و شبکه سازی در جهت اهداف آزادیخواهانه خود استفاده نمایند. باید از حضور عمومی دانشجویان در مکان های عمومی مانند سلف سرویس ها، کتابخانه ها، و سایر اجتماعات عمومی به بهترین شکل استفاده کرد. همچنین به جز نهادهایی که اساسا ماهیت دانشجویی ندارند و همواره همانند یک نهاد نظامی از بالا و بیرون دانشگاه کنترل می شوند، سایر نهادهای موجود در دانشگاه قابلیت این را دارند که در اختیار دانشجویان قرار گیرند. نمونه بارز این سخن شوراهای صنفی است که همواره در کنار دانشجویان و از آن دانشجویان بوده است. از این قبیل می توان به کانون های فرهنگی-هنری، انجمن های ورزشی، انجمن های علمی و حتی کرسی های آزاد اندیشی، که اخیرا در دانشگاه ها توسط دولت در حال تاسیس است، اشاره کرد. باید توجه داشت که با عجله و فعالیت مقطعی نباید یک نهاد و مجموعه را از دست داد. بلکه باید به صورت تدریجی از تمام ظرفیت های آن جهت متشکل شدن بیشتر دانشجویان استفاده کرد.
۸ – ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و شبکه های اجتماعی-سیاسی: شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی سعی کند با استفاده بهینه از فضای مجازی، با شبکه فعالان دانشگاه های دیگر شهرها و از طریق نیروهای رابط با فعالان دانشگاه های همان شهر مرتبط باشد. فعالان دانشگاه ها می توانند با استفاده از فضای مجازی یا محیط های غیر حساسیت زا جلسات منظم بحث و گفت و گو در سطح محلی و فرامحلی برگزار کنند. تا از این طریق بتوانند تجربیات خود را منتقل کنند، با فضای دیگر دانشگاه ها آشنا شوند، در جریان کاستی ها و ظرفیت های یکدیگر قرار گیرند و… . دانشجویان هر دانشگاه همچنین بایستی با استفاده از رابط های مناسب، با شبکه های رسمی چون احزاب و جریانات سیاسی منتقد، فعالان زن، کارگری، معلمان و… ارتباط برقرار کنند و بدین ترتیب شبکه بزرگ تر فعالان سیاسی-اجتماعی را تشکیل دهند. مطالبات و اخبار مربوط به نقض حقوق دیگر اقشار جامعه را به گوش دانشجویان و رسانه ها برسانند و مطالبات دانشجویی را نیز به دیگر فعالان و احزاب و گروه های سیاسی منتقل کنند. شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی همچنین با رصد مداوم تولیدات فکری نخبگان و روشنفکران، ارتباط خود را با آن ها برقرار نماید و از این طریق اقدام به دریافت آگاهی از نخبگان جامعه نموده و تولیدات فکری را در اختیار دیگر دانشجویان و دیگر بخش های جامعه قرار دهد.
در پایان به موارد دیگری چون پرهیز از حل شدن جنبش دانشجویی در دیگر جنبش ها در حین ارتباط ارگانیک با آن ها، حفظ موضع انتقادی نسبت به عملکرد سیاستمداران، احزاب و گروه ها در جهت رشد و بالندگی و شکوفایی هر چه بیشتر حرکت های آزادیخواهانه، تاکید بر مطالبه محوری و حضور حول معیارها به جای اشخاص در جنبش دانشجویی و تلاش برای گسترش این پارادایم میان اقشار مختلف جامعه، پرهیز از اختلاف افکنی و دامن زدن به اختلافات بی ثمر و بعضا شخصی میان فعالان دانشجویی و دیگران، درنیفتادن در دام اتهام زنی و نگاه منفی در فعالیت های دانشجویی و… می توان اشاره کرد که همگی از جمله سرفصل هایی است که به عنوان استراتژی جنبش دانشجویی در فضای فعلی می توان از آن ها یاد کرد.
همچنین در طول چند سال گذشته، خصوصا یک سال و نیم پیش، روند فرار مغزها و مهاجرت نسل جوان به خارج از کشور به شدت فزونی گرفته است. به صورتی که جمع زیادی از فعالان دانشجویی سالیان اخیر، اکثرا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده اند. این فعالان چشم و دلشان هنوز به دانشجویان داخل ایران است و آماده هر گونه یاری رسانی به این فعالان هستند. در این شرایط باید از نیروی ایشان به نحو احسن استفاده کرد و نیرو و توان آن ها را برای کمک به جنبش دانشجویی به خدمت گرفت. به عنوان مثال در حال حاضر که اطلاع رسانی در خصوص وضعیت دانشجویان بسیار پرهزینه است این افراد می توانند در خارج از کشور زبان گویا و یاور راستین جنبش دانشجویی ایران زمین باشند.
اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت)
انجمن های اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت تاریخ چندین ساله ای را پشت سر خود دارند. ما میراث دار پیشینیان خود هستیم. یکی از کارکردهای ایدئولوژی در حکومت های اقتدارگرا تلاش برای تغییر تاریخ و حذف هر فرد و جریانی اعم از انجمن ها و شخصیت های منتقد از دل تاریخ است. دفتر تحکیم وحدت به خاطر هویت انتقادی خود که از سال های میانی دهه ی هفتاد از آنِ خود کرده، همواره در معرض حذف، چه فیزیکی به معنای بسته شدنِ دفتر و به زندان افتادن اعضا، و چه در سطح گفتمانی به معنای خالی شدن از هویت از طریق ایجاد دفتر تحکیم وحدت طیف شیراز و یا حذف از طریق منع کردن روزنامه ها از به کار بردن عبارت دفتر تحکیم وحدت، بوده است. تلاش ما برای حفظ اتحادیه، دست کم در سطح گفتمانی، یک شکل از مبارزه با حاکمیت اقتدارگراست.
بر این باوریم که اتحادیه انجمن های اسلامی بایستی در قالب استراتژی ارائه شده در بالا (که با کمک روشنفکران و اساتید خبره پخته و ورزیده تر خواهد شد) فعالیت های خود را در چارچوبی جدید تعریف کنند. همان گونه که در بالا هم به تفصیل آمد از فعالان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت انتظار می رود که حضور خود در فضا حفظ کنند، در قالب اتحادیه با یکدگیر در ارتباط باشند و تجربیات خود را به فعالان جدید انتقال دهند. قطعا با به وجود آمدن شبکه های افقی و گسترده غیررسمی در سطح دانشگاه ها و فعالیت دانشجویان در این قالب در فضای فعلی، نیاز است که رویکرد تشکل های رسمی چون انجمن های اسلامی تغییر کند و با کم کردن میزان هزینه، بخش اعظم فعالیت در سطح دانشگاه ها را از طریق شبکه های غیررسمی دنبال کنند.
شورای عمومی
دفتر تحکیم وحدت
آبان ماه ۱۳۸۹
دفتر تحکیم وحدت
آبان ماه ۱۳۸۹
0 نظرات :: رویکردهای جدید پیشنهادی دفتر تحکیم وحدت برای فعالیتهای دانشجویی
ارسال یک نظر