در سالروز دفاع مقدس و دو روز پس از نامه به فرمانده سپاه:
حمله به خانوادههای باکری و همت و بازداشت فرزند شهید باکری
حمله به خانوادههای باکری و همت و بازداشت فرزند شهید باکری
. ادامه راه سبز(ارس): در سالروز آغاز دفاع مقدس، احسان باکری، فرزند شهید باکری، بازداشت شد و خانواده شهیدان باکری و همت نیز مورد هجوم نیروهای لباس شخصی قرار گرفتند.
خانواده شهیدان باکری و همت که صبح امروز توسط نیروهای امنیتی از حضور در منزل میرحسین موسوی منع شده بودند، در یک تماس تلفنی با مهدی کروبی به منزل وی دعوت شدند، اما وقتی قصد مراجعه به منزل وی را داشتند، با حمله نیروهای لباس شخصی روبهرو شدند و مورد اصابت اسپری گاز اشک آور قرار گرفتند.
احسان باکری پس از آنکه یکی از لباس شخصیها مادرش (همسر شهید) را با اسلحه تهدید کرد، به او اعتراض کرد و در نتیجه بازداشت و به به محل نامعلومی منتقل شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، خانواده شهیدان باکری و همت که صبح امروز توسط نیروهای امنیتی از حضور در منزل میرحسین موسوی منع شده بودند، در یک تماس تلفنی با مهدی کروبی به منزل وی دعوت شدند، اما وقتی قصد مراجعه به منزل وی را داشتند، با تهاجم نیروهای لباس شخصی روبهرو شدند و با اسپری گاز اشک آور مورد حمله قرار گرفتند.
بر اساس این گزارش، احسان باکری پس از آنکه یکی از لباس شخصیها مادرش (همسر شهید) را با اسلحه تهدید کرد، به او اعتراض کرد و در نتیجه بازداشت و به به محل نامعلومی منتقل شد.
صبح امروز هم از دیدار خانواده این دو شهید دفاع مقدس با میرحسین موسوی جلوگیری شد. خانواده شهید همت و خانواده شهید باکری که در پی دید و یازدیدهای همه ساله، در هفته دفاع مقدس به دیدار نخستوزیر دفاع مقدس رفته بودند، با ممانعت شدید نهادهای امنیتی روبهرو شدند و پس از معطلی طولانی در میدان پاستور و ممانعت نیروهای امنیتی از دیدار آنها با موسوی، مجبور به بازگشت شدند.
ماموران امنیتی پیش از این هم از حضور برخی مراجعان در دفتر میرحسین موسوی جلوگیری و برای مراجعان مزاحمتهایی ایجاد کرده بودند. مهدی کروبی نیز با محدودیتهای مشابهی روبهرو شده بود و دیدارکنندگان با وی از سوی افراد لباس شخصی مورد اذیت قرار گرفته بودند.
میرحسین موسوی هفته گذشته در واکنش به محدودیتهای ایجاد شده برای خود گفته بود: جنبش ریشه دار تر از آن شده است که با محدویت و یا حذف امثال بنده متوقف شود. ریزش مدام مشروعیت و نارضایتی های در حال انباشت وضعیت ویژه ای را در کشور ایجاد کرده است.
او همچنین تاکید کرده بود: کسانی که این طرحها را می ریزند باید بدانند این گونه اقدامات کمکی به بقای انها نمی کند اگر این کار ها در گذشته توانست اثری داشته باشد و ستمگران را حفظ کند می توانند این سیره و روش را ادامه بدهند و در این میان اگر کسی به جای خود به بقای کشور و منافع ملی می اندیشد باید بسوی قانون و انصاف برگرددحتی اگر این برگشت به ضرر موقعیت و مکانت او تمام شود.
خانوادههای شهیدان همت و باکری روز قبل موفق به دیدار با کروبی شده بودند، اما امروز از دیدار آنها با موسوی جلوگیری شد.
همسر شهید حمید باکری چندی پیش در نامه ای خطاب به فرمانده سپاه، او و دیگر مدعیان امروز شهیدان را به خیانت در امانت و از بین بردن اعتماد ملت و زیر پا گذاشتن رای مردم و خون شهدا متهم کرد. فاطمه امیرانی در نامه خود با انتقاد از سرکوب اعتراضات مردمی بعد از انتخابات و کودتا توصیف کردن این وضعیت، تاکید کرد که خانواده شهدا در کنار مردم هستند و در برابر ظلم سکوت نمیکنند.
وی همچنین نوشت: از اولین ساعات پس از اعلام نتایج با روشی غیرمنطقی و غیرانسانی با مردم برخورد کردید. واقعا پاسخ سوال خانواده های باکری و همت در مورد ابهامات برگزاری انتخابات باید باتوم فرود آمده بر فرق مصطفی همت می بود یا شوکری که به نا حق بر گردن احسان باکری نشست؟ و یا باتومی که به کمر جراحی شده خانم همت در ۲۳ خرداد خورد؟
نامه همسر شهید باکری را در اینجا بخوانید.
بر اساس این گزارش، احسان باکری پس از آنکه یکی از لباس شخصیها مادرش (همسر شهید) را با اسلحه تهدید کرد، به او اعتراض کرد و در نتیجه بازداشت و به به محل نامعلومی منتقل شد.
صبح امروز هم از دیدار خانواده این دو شهید دفاع مقدس با میرحسین موسوی جلوگیری شد. خانواده شهید همت و خانواده شهید باکری که در پی دید و یازدیدهای همه ساله، در هفته دفاع مقدس به دیدار نخستوزیر دفاع مقدس رفته بودند، با ممانعت شدید نهادهای امنیتی روبهرو شدند و پس از معطلی طولانی در میدان پاستور و ممانعت نیروهای امنیتی از دیدار آنها با موسوی، مجبور به بازگشت شدند.
ماموران امنیتی پیش از این هم از حضور برخی مراجعان در دفتر میرحسین موسوی جلوگیری و برای مراجعان مزاحمتهایی ایجاد کرده بودند. مهدی کروبی نیز با محدودیتهای مشابهی روبهرو شده بود و دیدارکنندگان با وی از سوی افراد لباس شخصی مورد اذیت قرار گرفته بودند.
میرحسین موسوی هفته گذشته در واکنش به محدودیتهای ایجاد شده برای خود گفته بود: جنبش ریشه دار تر از آن شده است که با محدویت و یا حذف امثال بنده متوقف شود. ریزش مدام مشروعیت و نارضایتی های در حال انباشت وضعیت ویژه ای را در کشور ایجاد کرده است.
او همچنین تاکید کرده بود: کسانی که این طرحها را می ریزند باید بدانند این گونه اقدامات کمکی به بقای انها نمی کند اگر این کار ها در گذشته توانست اثری داشته باشد و ستمگران را حفظ کند می توانند این سیره و روش را ادامه بدهند و در این میان اگر کسی به جای خود به بقای کشور و منافع ملی می اندیشد باید بسوی قانون و انصاف برگرددحتی اگر این برگشت به ضرر موقعیت و مکانت او تمام شود.
خانوادههای شهیدان همت و باکری روز قبل موفق به دیدار با کروبی شده بودند، اما امروز از دیدار آنها با موسوی جلوگیری شد.
همسر شهید حمید باکری چندی پیش در نامه ای خطاب به فرمانده سپاه، او و دیگر مدعیان امروز شهیدان را به خیانت در امانت و از بین بردن اعتماد ملت و زیر پا گذاشتن رای مردم و خون شهدا متهم کرد. فاطمه امیرانی در نامه خود با انتقاد از سرکوب اعتراضات مردمی بعد از انتخابات و کودتا توصیف کردن این وضعیت، تاکید کرد که خانواده شهدا در کنار مردم هستند و در برابر ظلم سکوت نمیکنند.
وی همچنین نوشت: از اولین ساعات پس از اعلام نتایج با روشی غیرمنطقی و غیرانسانی با مردم برخورد کردید. واقعا پاسخ سوال خانواده های باکری و همت در مورد ابهامات برگزاری انتخابات باید باتوم فرود آمده بر فرق مصطفی همت می بود یا شوکری که به نا حق بر گردن احسان باکری نشست؟ و یا باتومی که به کمر جراحی شده خانم همت در ۲۳ خرداد خورد؟
نامه همسر شهید باکری را در اینجا بخوانید.
شهدا شرمنده ایم که بگوییم عده ای اراذل و اوباش را به جای شما در فتنه سبزسال 88 همردیفتان کردند و شهید نامیدند . شهدا شرمنده ایم که بگوییم رئیس بنیاد شهید سابق بدلیل رای نیاوردن و محرومیت از رای ملت ، آبروی نظامی را که بخاطرش خون خود را تقدیم کردید اینک به ثمن بخس فروخته است و به کم آن قانع نیست . شهدا شرمنده ایم که بگوییم جرم همسنگر بودن با شما دریافت انواع تهمتها و برچسبهایی است که حتی دشمن کافر به زبان نیاورده است . ولی راحت از زبان دوستان سبز نثار آنها می شود . شهدا شرمنده ایم که بگوییم اجساد مطهرتان به عنوان تبرک و تیمن به دانشگاه آورده شد ولی کوردلان ضد شهید چون به تعفن گناه عادت داشتند اعتراض کردند . شهدا شرمنده ایم که ولایت فقیهی که شما در تمام وصیت نامه هاتان به آن سفارش کردید شب و روز و از همه طریق مورد هجوم دوستان اصلاح طلب قرار گرفت . شهدا شرمنده ایم که بگوییم که تابلوی شهدا شرمنده ایم را وسیله نفاق خود قرار داده اند تا از قبل این فریبکاری روند انشقاق بین ملت را تشدید کنند و هر روز فرزند و همسر شهیدی را مقابل فرزند و همسر شهید دیگری قرار می دهند تا دیگر اثری از ارزش شهید در جامعه چیزی باقی نماند و با خیال راحت جامعه آرمانی لیبرال دموکراسی شان را بر پا کنند .
شهسواری
۳۱ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۲۰آسیه باکری، دختر شهید حمید باکری، در گفتوگو با کلمه:
لباسشخصیها مادرم را کتک زدند / نصف صورت او با گاز فلفل سوخته است
كلمه
۳۱ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۴۷به شهسواري
شماها اگر خيلي هنر داشتيد لااقل حرمت يادگاران و خانواده هايشان را نگه ميداشتيد و آنچنان به يادبودهاي اين عزيزان بي حرمتي نميكرديد و با انواع و اقسام تهمت ها و ناسزاها و فحاشي ها طي در چند سال اخير و بخصوص يكسال گذشته بدرقه و نوازش نمي نموديد! و يا دهها جانباز و آزاده همان جنگ تحميلي را به سياه چالهاي مخوف و تحت انواع و اقسام شكنجه هاي غير انساني قرار نميداديد! و گر نه كه ""استفاده ابزاري و نمادين"" از نام اين شهدا و جانبازان و آزادگان (امثال دفن شهدا در دانشگاه! كه خود جداگانه جاي بحث دارد ووو) و فقط بمنظور حفظ قدرت و منافع تماميت خواهانه سياسي و اقتصادي گروهي سردار سپاهي تازه به بدوران رسيده و با سنگر گرفتن در پشت نام اين عزيزان افتخار نمي باشد.
ناشناس
۳۱ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۳۵كلمه خبر داد:
تلفنهای منزل کروبی هم قطع شد!
فاطمه کروبی در این باره گفت: “کلیه تلفن های منزل قطع شده است. نمی دانیم که هدف این آقایان از این اقدامات کودکانه و برخوردهای سخیف چه بوده، ولی هر چه که هست این رفتارها نمی تواند خللی در اراده و عزم ما برای دفاع از حقوق مردم ایجاد کند.”...
كلمه در در خبر ديگر اطلاع داد: احسان باکری آزاد شد
حسان باکری عصر امروز (چهارشنبه) پس از اعتراض به ضرب و شتم مادرش توسط ماموران لباس شخصی در جلوی منزل مهدی کروبی، بازداشت شده بود که دقایقی پیش آزاد شد و به منزل بازگشت....
ناشناس
۳۱ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۰۹همدمان یا رب کجا رفتند و یاران را چه شد؟
دشمنی کی غالب آمد؟ دوستداران را چه شد؟
...
زرد و زندانی شدیم از تنگنای زندگی!
یارب آن آزادگان و گلعذران را چه شد؟!
نی سواران را هوای قهرمانی در سر است!!!
قهرمانان را چه آمد ("شهسواران") را چه شد؟؟؟!
خر مگس شاهین شد و صید کبوتر میکند!
شاهبازان را که زد؟؟؟! شاهین شکاران را چه شد؟
روزگاری بود و دورانی ندانم ای فلک
بر سر دوران چه آمد روزگاران را چه شد؟
...
خارها سر بر کشید و گلبنان پژمرد و ریخت
جز خزان دیگر نمی بینم بهاران را چه شد
شهر ری خالی شد از مهر و محبت خواجه گفت:
مهربانی کی سرآمد (شهریاران) را چه شد؟؟؟!
شهريار
محمد - يزد
۱ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱:۳۳