دفاعیه عماد بهاور در دادگاه تجدیدنظر:
هیچ کاری برخلاف قانون و شرع و اخلاق انجام ندادهام که نیازمند ابراز ندامت باشد
هیچ کاری برخلاف قانون و شرع و اخلاق انجام ندادهام که نیازمند ابراز ندامت باشد
• ادامه راه سبز(ارس): عماد بهاور، از زندانیان بعد از انتخابات، چندی پیش به ۱۰ سال حبس و همین مقدار محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد. او در سال ۸۸ چهار بار بازداشت شد که دفعه اول، پیش از انتخابات و آخرین بار، روزهای آخر اسفند ۸۸ بود. او از آن زمان تاکنون، بدون یک روز مرخصی، در زندان مانده است.
به گزارش تحول سبز، حکم بهاور در حالی از سوی قاضی صلواتی صادر شد که در همان روزهای اول بازداشت، بازجوی وزارت اطلاعات در تهدید خانواده گفته بود که عماد را ده سال به زندان می اندازیم و این تقارن وعده بازجو حکم دادگاه چندان اصالتی برای دستگاه قضایی باقی نمی گذارد.
عماد بهاور در آستانه برگزاری دادگاه تجدید نظر، دفاعیه مفصلی تهیه کرده است که پیش از آنکه دفاعی باشد از حقوق از دست رفته، نشان می دهد که این عضو جوان نهضت آزادی تا چه اندازه به قانون و فعالیت قانونی آشنا بوده و توانسته مانند وکیلی متبحر، دفاعیه ای حقوقی و مستدل تهیه کند.
جرم عماد بهاور، آنگونه که دادگاه اعلام کرده عضویت در نهضت آزادی، جلسه با سران نهضت و فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان شده و عماد بهاور توضیحات مبسوطی درباره رای دادگاه داده است و نشان داده که تا چه اندازه این حکم از عدالت به دور است.
بهاور می گوید اگر عضویت در نهضت آزادی جرم باشد که بنابر هیچ رای دادگاه و قانونی جرم نبوده است، با این جرم چندین مجازات در نظر گرفته شده است. او روشن کرده است که آنچه دادگاه به عنوان فعالیت علیه امنیت نظام تلقی کرده، چیزی نبوده جز فعالیت در ستاد ۸۸ و حمایت از نامزدی قانونی میر حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری.
آنچه در ادامه ، متن كامل دفاعیه عماد بهاور است كه بصورت فايل pdf جهت دانلود در اختيار شما قرار ميگيرد:
زینب (س) خطاب به یزید: بدان که هرچه تلاش و مکر به کار گیری، باز هرگز توان آن را نداری که ذکر خیر ما را از یادها بیرون ببری. سعی و تلاش تو هرگز نخواهد توانست ننگ و عار اعمالت را از دامنت پاک سازد. روزی فرا می رسد که منادی حق فریاد بر میآورد: لعنت خدا بر ستمکاران و بیدادگران باد!
ميراث علوي
۶ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۵۵حضرت زينب خطاب به يزيد: یزید! از این که زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفتهای و ما را همانند اسیران کافر به این شهر و آن شهر کشاندهای، گمان کردی که ما نزد خدا خوار و پست شدیم و تو در پیشگاه او منزلت یافتی؟ با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداختهای و با نگاه غرورآمیز و نخوت بار به اطراف خود مینگری، در حالیکه شادمانی از اینکه دنیایت آباد شده و بر وفق مرادت است و مقام و منصبی را که حق ما خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، در دست گرفتهای.
اگر چنین خیال باطلی در تو پیدا شده، لحظهای بیندیش! مگر تو فراموش کردهای کلام خدا را که میفرماید:« آنان گمان نکنند که مهلت یافتن خیر و سعادتشان است. نه تنها به نفعشان نیست، بلکه برای آن است که بر گناهان خود بیافزایند و برای آنان عذاب ذلت آمیز ابدی در پیش است.»
...
یزید! این جنایات بزرگ را انجام دادهای، آنگاه نشستهای و بی آنکه خود را گناهکار بدانی یا جنایات خود را بزرگ بشماری، با خود ندا سر میدهی که ای کاش پدران من حضور داشتند و از سر شادمانی و سرور فریاد بر میآوردند و میگفتند: « ای یزید! دست مریزاد»؟ این جمله جسارت آمیز را میگویی، در حالی که با چوبدستی بر دندانهای مبارک سید جوانان بهشتی میکوبی؛
...
ای فرزند معاویه! اگرچه سختیها و پیشامدها و فشار روزگار، مرا در شرایطی قرار داد که مجبور شدم با تو حرف بزنم، اما تو را کوچکتر از آن مقام ظاهریات می بینم و بسیار توبیخ و سرزنش میکنم. چگونه سرزنش نکنم در حالی که چشمها در فراق دوستان، گریان و دلها در فراق عزیزان، سوزان است.
آه! چه شگفت انگیز است که مردان بزرگ حزب خدا به دست شیطان کشته شوند! دستان جنایتکار شما، به خون ما خاندان پیامبر آغشته شده است و دهانتان از گوشت ما پر و مالامال است. آری! راستی جای شرم نیست که آن بدنای پاک و پاکیزه روی زمین بمانند و گرگهای بیابان به سراغ آنها بروند و تو مغرور و سرمست، بر اریکهی قدرت تکیه زنی و به خود ببالی؟
ای پسر ابوسفیان! اگرچه تو امروز کشتار و اسارت ما را غنیمت شمردهای و به آن میبالی، طولی نمیکشد که مجبور میگردی غرامت و تاوان آن را پس دهی. البته در روزی که هیچ نوع اندوخته نیک و مفیدی همراه نداشته باشی و مجبور باشی به تنهایی سزای اعمال خود را بچشی. « و خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمیورزد.» ما از بیدادگریهای تو، به پیشگاه او شکایت میبریم؛ و او تنها پناهگاه و امید ماست.
نسل سوخته
۶ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۰۷