پاي درد دلهاي پدر مهدي محموديان "افشاگر جنايات كهريزك":
ماموران اطلاعاتي زندان، پسرم را بدون لباس ساعت ها در هوای باز و زیر باران رها کرده بودند
ماموران اطلاعاتي زندان، پسرم را بدون لباس ساعت ها در هوای باز و زیر باران رها کرده بودند
• ادامه راه سبز(ارس): پدر مهدی محمودیان: برخی مسئولان لیاقت شنیدن صدای ملت ایران را ندارند و تنها وقتی خارجی ها چیزی بگویند می شنوند. اما امیدوارم روزی که صدای ملت ایران شنیده می شود روزی نباشد که نه از تاک نشان باشد و نه از تاکنشان. ما حرفهای خود و خواستهایمان را از همان خدایی می خواهیم که مهدی را به ما داده است. مطمئن هستم به امید همان خدا روزی نه چندان دور تمام کسانی که بدون دلیل در زندان هستند بر دوش ملت ایران به خانه هایشان برمی گردند. کما اینکه تمام آنها فرزندان همه ملت ایران هستند. لذا دلیلی ندارد در این مورد با مسئولان صحبت کنیم. سخنانم را با مردم ایران می گویم.مهدی محمودیان از روزنامه نگارانی است که نقش به سزایی در افشای جنایات رخ داده در بازداشتگاه کهریزک قبل و بعد از انتخابات داشت. گفته می شود او نخستین کسی است که دو سال قبل درباره اعمال روش های غیرانسانی و غیرقانونی با متهمان در این بازداشتگاه، اطلاع رسانی کرد. او از همان زمان اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی و دستگیریهای شبانه و کوچه به کوچه افراد، گفته بود که هدف نهایی این طرح، زمینهسازی برای سرکوب فعالان سیاسی است.
مهدی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته نیز به روشنگری در باره زندانیان کهریزک، کشتهشدگان حوادث انتخابات و گورهای بدون نام در بهشتزهرا پرداخت، که اواخر شهریور ماه ٨٨ در منزل مسکونی خود دستگیر شد. جرم این روزنامه نگار معلوم است، نشانی قطعه ای از بهشت را داد؛ قطعه ٣۰٢. همانجا که جوانانی که به جرم اعتراض و پرسشگری از رای شان در خیابان به خون غلتید بودند در آنجا تا ابد آرمیدند. مامنی داد برای مادرانی که مکانی برای اشکهایشان و بغضهای فروخورده شان بیابند.
در شرح آنچه بر این فعال اصلاح طلب در زندان و دوران بازداشت گذشته پدر مهدی محمودیان به جرس می گوید ” گناه فرزند من جز اینکه گفت در کهریزک جوانان این مرز و بوم که پرورش یافته همین حکومت هستند تحت شکنجه قرار می گیرند، چیست؟ … آقای دادستان اگر کاری از دست شما برنمی آید و اگر شجاعت کنار رفتن ندارید لااقل با وعده های خود نمک به زخم خانواده هایمان نریزید.”
هوشنگ محمودیان در مورد مرخصی آمدن مهدی بعد از نزدیک به یک سال و نیم می گوید: گفته بودند قبل از ماه مبارک رمضان و با موافقت وزارت اطلاعات در عید فطر به مهدی مرخصی داده می شود. در حالیکه این وعده بارها در زمان های مختلف داده شده است، اما به هیچکدام از آنها عمل نشده است. پسر من به تایید پزشکی قانونی از عفونت ریه رنج می برد. زمانی که در زندان اوین بود بارها به دلیل تنگی نفس بیهوش شده و حتی به بیمارستان منتقل شده است، اما با آنکه پرشکان اوین، رجایی شهر و حتی پزشکی قانونی بر استمرار درمان تاکید کرده اند حتی برای ادامه درمان هم به وی مرخصی نمی دهند.
وی در باره اینکه آیا پسرش از قبل بیماری ریوی داشته است خاطر نشان می کند: مهدی از قبل هیچگونه بیماری نداشته است اما در زمان بازداشت در زندان وزارت اطلاعات در شبهای سرد زمستان پسرم را بدون لباس ساعت ها در هوای باز و زیر باران رها کرده بودند و تا یک ماه بعد در حالیکه به شدت سرما خورده بوده بدون هیچ گونه اقدام درمانی او را رها می کنند. این اقدام آنها به گفته پزشکان زندان اوین منجر به مننژیت و عفونت ریه می شود که بعد از آن هم حتی از دادن دارو به وی خودداری می شود. البته پس از انتقال مهدی به زندان رجایی شهر و پس از پیگیری های زیاد مادرش، پزشکی قانونی وی را معاینه کرده و اعلام کرده است که حجم ریه مهدی کاهش پیدا کرده است.
پدر مهدی محمودیان در خصوص اینکه آیا بابت این آزار و اذیت ها در بند ٢۰٩ به مسوولین قضایی اطلاع داده و یا خیر تاکید می کند: مهدی اساسا به خاطر بیماری من و مادرش در مورد آزار و اذیت هایی که دیده چیزی نگفته است . اما وقتی بعد از دو ماه من و مادرش برای ملاقات به زندان وزارت اطلاعات رفتیم با صورت کبود و زخمی مهدی روبرو شدیم که به شدت سرفه می کرد، وقتی از او پرسیدیم با خنده های همیشگی اش گفت که چیزی نیست اما گفت که دلایلش را وقتی دادستان آقای جعفری دولت آبادی به بازداشتگاه رفته بوده به وی گفته است و در مورد آزار و اذیت هایی که شده است صحبت کرده بوده، ولی در روزهای گذشته نامه دیگری به دادستان نوشته است و کل جریان بازجویی هایش را برای وی شرح داده است که هر وقت صلاح بداند به انتشار عمومی آن خواهد پرداخت. من خودم وقتی این نامه را خواندم از خودم به عنوان یک مسلمان خجالت کشیدم که در حکومتی که نام اسلام را بر خود گذاشته است با بچه های مسلمانمان اینگونه رفتار می شود. بچه من دو ماه زندگی و کارش را برای برگزاری انتخابات همین حکومت بدون هیچ گونه چشمداشتی گذاشت حتی مورد اعتراض ما هم قرار می گرفت و نتیجه اش این بود که شش ماه حتی نگذاشتند دختر هفت ساله اش را که در آستانه مدرسه رفتن بود ببیند.
وی در رابطه با پاسخ دادستانی نیز می گوید: نه تنها پاسخی نداده است، که هیچ جوابی هم به ما نمی دهند. من نمی دانم پسر من چه گناهی مرتکب شده، که اینقدر خطرناک است که حتی نباید برای چند روز به مرخصی بیاید. پسر من فقط یک روزنامه نگار است و به جز قلم هیچ ابزار دیگری در اختیار ندارد. اگر در مورد زندان کهریزک نوشت مسوولین ٢ سال بعد مجبور شدند که آنجا را تعطیل کنند. گناه فرزند من جز اینکه گفت در آنجا جوانان این مرز و بوم که پرورش یافته همین حکومت هستند تحت شکنجه قرار می گیرند، چیست؟ گناه فرزند من جز اینکه نشانی قطعه ٣۰٢ را داد تا مادران و پدرانی که فرزندانشان در خیابان کشته شده بودند حداقل گوری برای گریه هاشان بیابند، چیست؟ آقای دادستان اگر کاری از دست شما برنمی آید و اگر شجاعت کنار رفتن ندارید لااقل با وعده های خود نمک به زخم خانواده هایمان نریزید.
محمودیان در پایان تاکید می کند: نه، برخی مسئولان لیاقت شنیدن صدای ملت ایران را ندارند و تنها وقتی خارجی ها چیزی بگویند می شنوند. اما امیدوارم روزی که صدای ملت ایران شنیده می شود روزی نباشد که نه از تاک نشان باشد و نه از تاکنشان. ما حرفهای خود و خواستهایمان را از همان خدایی می خواهیم که مهدی را به ما داده است. مطمئن هستم به امید همان خدا روزی نه چندان دور تمام کسانی که بدون دلیل در زندان هستند بر دوش ملت ایران به خانه هایشان برمی گردند. کما اینکه تمام آنها فرزندان همه ملت ایران هستند. لذا دلیلی ندارد در این مورد با مسئولان صحبت کنیم. سخنانم را با مردم ایران می گویم. اما درخواستی از مسئولان مربوطه دارم و آن هم این است که متاسفانه پس از هر بار مصاحبه مادرش یا من، ماموران با همسر سابق مهدی تماس می گیرند و او را تخت فشار قرار می دهند که این فشارها به زینب دختر ٨ساله مهدی منتقل می شود امیدوارم این بار این اتفاق نیفتد.
گفتنی است که مهدی محمودیان در تاریخ ۲۶ اردیبهشت امسال در غیاب وکیلش در دادگاه بدوی به جرم تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید و در ٣۰ شهریور ماه، این حکم عینا مورد تایید قرار گرفت و سپس به زندان گوهردشت منتقل گردید.
0 نظرات :: پدر مهدي محموديان: در زندان، پسرم را بدون لباس ساعت ها در هوای باز و زیر باران رها کرده بودند
ارسال یک نظر