محتشمی پور به داستان تهران:
دلم میسوزد، نمیخواهم شما را لبه پرتگاه جهنم ببینم
دلم میسوزد، نمیخواهم شما را لبه پرتگاه جهنم ببینم
• ادامه راه سبز(ارس): فخرالسادات محتشمی پور، همسر سید مصطفی تاج زاده یکی از هفت شاکی از عوامل کودتای انتخاباتی، در چهل و هشتمین عریضه خود به دادستان تهران، خطاب به وی نوشت: من از وقتی پای سخنان حکیمانه و متقیانه آیة الله دستغیب آن فقیه عادل شیرازی نشسته ام خیلی برای شما نگرانم و راستش دلم برایتان می سوزد. من دوست ندارم شما را که هرچه نباشد آن سابقه دفاع از ملک و دینتان ارجمندی خود را هنوز دارد، در لبه پرتگاه جهنم ببینم. شما و معدود قضاتی که حکم بالادستی ها را اجرا می کنید و دائم از تحت فشار بودن خود می نالید!
متن این عریضه را بخوانید:
به : دادستان تهران
از : یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ۸۹، همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
یا من خلق فسوّی یا من قدّر فهدی یا من یکشف البلوی یا من یسمع النجوی یا من ینقذالغرقی یا من ینجی الهلکی
سلام آقای دادستان!
این ادعیه ما به راستی چقدر آرام بخش است چون انسان به قدر ظرفیت وجودی اش می تواند از آن سیراب شود. بی شک این میزان اثربخشی از آن روست که از زبان بزرگانی جاری شده که دنیا را به اهل آن واگذاشته و خود را یکسره به دریای رحمت لایزال ایزدی سپرده اند. هر چه هست یادگاری نیکوست برای ما. خصوصا در این دوره بلا به دست بندگان عصیانگر خداوند بی انباز و ما نیز تنها دست نیاز به درگاه بی نیاز او دراز می کنیم و به مدد همین ادعیه پرمغز ونغز، مستغنی می شویم از غیراو. شما هم گاهی وقت کردید بخوانید شاید یادتان بیاید مقامتان را در برابر پروردگارتان. شاید همه بزرگی و تبختر و تکبری که می فروشید به بندگان مظلوم و مضطرّ خدایتان ناگهان در برابر عظمت و کبریای او کراهت و زشتی اش در همین سرای فانی بر خودتان نمایان شود. خدا ارحم الراحمین است و اگر اراده کند دل های ما مظلومان را نیز نرم می کند در برابر سختی هایی که امثال شما در سمت قاضی مملکت اسلام بلکه دادستانش بر ما روا می دارید. خدا را بلند مرتبه بشمارید و ایمانتان را به او محکم کنید. چه بسا رحمتش شامل حالتان شود و بازگشت به راه او که همه خیر است و بخشایش و رحمت، دل ها را به هم نزدیک کند و گذشت و ایثار باز هم معجزه کند و بشود آن چه خدا دوست می دارد.
آقای دادستان!
یادتان هست روزهای اولی که در عوض دادستان کودتا مقام گرفته بودید و هیچ رقم رخصت دیدار ما مظلومان و شنیدن سخنان و دردهایمان را از مصائبی که بر اثر کودتا برما رفته بود نداشتید؟ یادتان هست که من در یکی از ملاقات ها با اعضای محترم کمیسیون حقوق بشر اسلامی که اساتید شما هستند و خبره مباحث حقوقی و بعضا فقهی، وقتی گله کردم که دادستان قبلی را با همه رذالت هایش لااقل می شد ملاقات کرد ایشان که نیامده درب را بسته و تنها از ما بهتران اذن دخول به محضرشان را دارند، آن زمان شما برآشفته شدید که چرا با کسی چون مرتضوی قیاس شده اید؟ آیا هنوز آن حساسیت ها را دارید یا مقام فعلی دادستان کودتا برایتان مقبول است و توجیه شده اید؟ شما توجیه شده اید آقای دادستان که درب اتاقتان را بسته نگاه می دارید و گوشتان را و چشمتان را و دلتان را که خداوند گشوده آفریده است به روی همه مهربانی های عالم بسته نگاه می دارید؟ شاید شما توجیه شده اید که دیگر هیچ گونه حساسیتی نسبت به همه زشتی هایی که دیروز در زمان سلفتان می شد و اینک به فرمان شما می شود نشان نمی دهید. آقای دکتر! مرتضوی لااقل ظاهر امر را رعایت می کرد و لبخند می زد و خانواده ها را یکی یکی به اتاقش راه می داد و برای این که قدرت و استقلالش را نشان دهد مرقومه ها را امضا می کرد و مقامات امنیتی موازی و غیرموازی هم برای حفظ ظاهر دستوراتش را اجابت می کردند و نمی دانم شاید هم اختیارات مطلقه ای که در زمان خود گرفته بود راه هایی را برایش باز می کرد. او لااقل به تهدید خانواده ها بسنده می کرد و مزاحمت هایش بیشتر روحی روانی بود تا واقعی و فیزیکی. اما در زمان شما علاوه بر تهدید و ارعاب و برهم زدن آرامش و امنیت خانواده ها، احضارها و صدور احکام بازداشت و دستگیری های شبانه وسط خیابان اعضای خانواده ها و دور از مادر و پدر گذاشتن بچه های خردسال دارد امری عادی می شود.
آقای دادستان!
من از وقتی پای سخنان حکیمانه و متقیانه آیة الله دستغیب آن فقیه عادل شیرازی نشسته ام خیلی برای شما نگرانم و راستش دلم برایتان می سوزد. من دوست ندارم شما را که هرچه نباشد آن سابقه دفاع از ملک و دینتان ارجمندی خود را هنوز دارد، در لبه پرتگاه جهنم ببینم. شما و معدود قضاتی که حکم بالادستی ها را اجرا می کنید و دائم از تحت فشار بودن خود می نالید! به خود آیید برادرجان به خود آیید. این دو روزه دنیا ارزش این قدر تن به فرامین و اوامر ستمکاران دادن را ندارد به خدا به پیامبر صلح عیسی مسیح(ع) به پیامبر صبور بنی اسرائیل به پیامبر رحمت محمد (ص) به همه اولیاء الله ارزش ندارد که شما هی دل مادران را خون کنید با بازداشت بچه های معصومشان و هنوز جرمی ثابت نشده فرمایشت کنید که این ها اخلال در امنیت ملی کرده اند ویا قرار بوده است که بکنند و قصاص قبل از جنایت کنید. بس است برادر بس است این همه آب به آسیاب دشمن ریختن. چه شده که پس از تنها سی و دو سال از پیروزی مردمی ترین انقلاب جهان همه فرزندان این انقلاب و نسل سومش ضد امنیت شده اند. ضد کدام امنیت؟ امنیت چه کسی؟ بس است برادر بیش از این خون به دل این مادران نکنید و باریدن سرشک غم کودکان خردسال را موجب نگردید و قهقهه مستانه دشمنان این دیار اهورایی را از بی تدبیری های خود در راهوار کردن مسیر مقابله و عداوت آنان به عرش نرسانید. تاکی بر شاخه نشستن و بن بریدن؟ بس است خدا را.
و هو بمن اراده علیم
فخرالسادات محتشمی پور
بیست و دوم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با هفتم دی ماه ۱۳۸۹
فخرالسادات محتشمی پور
بیست و دوم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با هفتم دی ماه ۱۳۸۹
0 نظرات :: محتشمی پور به داستان تهران: دلم میسوزد، نمیخواهم شما را لبه پرتگاه جهنم ببینم
ارسال یک نظر